آستانه تحمل زجر و فقر جامعه کجاست؟ راه مقابله‌ای هست؟

رئیس اتحادیه فروشندگان آجیل و خشکبار: «فروش خشکبار نسبت به سال گذشته ۵۰ درصد کاهش یافته است. هر کیلو پسته ۲۸۰ تا ۳۲۰ هزار تومان، بادام پوست‌کاغذی ۲۳۰‌ هزار، بادام هندی ۳۸۰‌ هزار و فندق ۲۲۰‌ هزار است». همه چیز دو برابر و سه برابر شده است.

قیمت‌ها معادل است با قیمت در کشورهای اروپایی. با این تفاوت که حداقل دستمزد بیش از پانزده برابر ایران است.

شاخص‌ها و اصطلاحات رایج در جمهوری اسلامی اینهاست: فلاکت، خط فقر، خط بقا، خودکشی، کارتن خوابی و گورخوابی، کودکان کار، زباله‌گردی، فروش کلیه، ترک تحصیل، افسردگی. شاخص دیگری هم هست: هزینه‌های مذهب، فساد، دزدی‌های میلیاردی، حقوق‌های نجومی، برادران قاچاقچی، آیت‌الله‌های میلیاردر، ویلاهای چندصد میلیون دلاری، دستگیری، اعدام، شکنجه. این دو، لازم و ملزوم یکدیگرند.

شاخص سومی هم هست که از جنس دیگری است: اعتصابات و تجمعات کارگری، اعتصابات و تجمعات سراسری معلمان، اعتراضات پشت سر هم بازنشستگان، بیانیه‌ها و سخنرانی‌ها، خالی شدن مساجد، ترک مذهب، لگدمال کردن عمامه، افزایش بی‌حجابی، جنبش دادخواهی، مادران آبان، خیزش دی و آبان، حمله به مراکز سرکوب و مذهبی، خشم و نفرت از آخوند و آیت‌الله و اسلام.

این شاخص سوم بسرعت در حال رشد است و میرود تا دو شاخص اول را ریشه‌کن کند. خیزش و انقلاب و تسخیر مراکز حکومتی در راه است. آنچه پیروزی آنرا تضمین میکند، متشکل شدن، اعتصابات سراسری، اعتصابات عمومی در شهرها، ایجاد شوراهای سازماندهی اعتراض در شهرها و مراکز کارگری، و پیوستن به حزب سیاسی است. حزبی که بر پرچمش‌ آزادی و برابری و رفاه حک شده است.

مندرج در ژورنال شماره ۶۲

اینرا هم بخوانید

گزارشی خواندنی از  یک کارگر تعمیراتی ارکان ثالث از سیرک انتخاباتی حکومت

کارگر کمونیست ۸۳۹ من کارگر ارکان ثالث در یکی از فازهای پالایشگاهی پارس جنوبی در …