تن مردم اینجا سال‌هاست می‌لرزد.امدادرسانی ضعیف در منطقه زلزله زده«سفیدسنگ» خراسان.

گزارش خبرگزاری حکومتی مصر از وضعیت زندگی مردم در مناطق زلزله زده استان خراسان

زن روستایی با لبخندی می‌گوید «خوب شد زلزله آمد تا پای مسئولان به روستا باز شود»؛ اما لبخند هم تلخی کلامش را نمی‌گیرد؛ اینجا تن مردم سال‌هاست می‌لرزد و حالا «آوارگی» هم درد مضاعف شده است.

 باگذشت دوازده روز از وقوع زلزله در سفیدسنگ خراسان رضوی، پس‌لرزه‌های این زمین‌لرزه همچنان ادامه دارد و طبق گزارش‌های مرکز زلزله‌نگاری کشور تاکنون بیش از ۹۵۰۰ پس‌لرزه  در این منطقه رخ‌داده است.

زمین‌لرزه سفید سنگ خراسان رضوی با شدت ۶ ریشتر در عمق ۱۰ کیلومتری زمین و در ساعت ۱۰:۳۹ در شهرستان فریمان رخ داد.

به دنبال وقوع این زلزله ۶۷ روستا و۱۸۰۰ منزل مسکونی، آسیب‌دیده و تخریب‌شده‌اندبه گفته رئیس سازمان امداد و نجات جمعیت هلال‌احمر براثر وقوع زمین‌لرزه در استان خراسان رضوی ۳۶ نفر مصدوم شدند و به سه هزار و ۸۵۲ نفر از زلزله‌زدگان امدادرسانی شد. همچنین سرپرست اورژانس کشور تعداد قربانیان زلزله استان خراسان رضوی را یک نفر اعلام کرد.

مطابق اعلام مسئولان امر به دنبال وقوع این زلزله ۶۷ روستا و ۱۸۰۰ منزل مسکونی، آسیب‌دیده و تخریب‌شده‌اند.

اگرچه از دقایق ابتدایی وقوع زلزله عملیات امدادرسانی در این مناطق انجام شد و روند بازسازی منازل روستایی تخریب‌شده نیز از هفته گذشته آغازشده، اما مشکلات مردم در این مناطق همچنان باقی است.

ازاین‌رو برای بررسی موضوع، کسب اطلاعات دقیق و صحبت با اهالی مناطق زلزله‌زده، به فریمان و منطقه سنگ سفید رفتیم تا به‌صورت میدانی آخرین وضعیت روستاهای این محدوده را بررسی کنیم.

در چادر درس می‌خوانیم 

اولین روستایی که وارد می‌شویم، روستای «الغور» در ۷۰ کیلومتری فریمان است. امرارمعاش ساکنان این روستا از طریق دام‌پروری و کشاورزی است. به‌محض وارد شدن به این روستا، بوی نان تنوری به مشامت می‌خورد و کودکان از گوشه و کنار پیدایشان می‌شود، لبخندزنان جلو می‌آیند، انگارنه‌انگار خانه‌های کاه‌گلی‌شان که سقف نمور و تاریکی داشت، در هم کوبیده شده و یازده روزی است که در چادرهای هلال‌احمر به سر می‌برند. صورت‌های آفتاب‌سوخته و برق چشمانشان حس زندگی دارد.

 آن‌ها درد را خوب می‌فهمند، اما حالا بار بزرگ‌تری را بر دوش می‌کشند: « آوارگی»آن‌ها درد را خوب می‌فهمند، اما حالا بار بزرگ‌تری را بر دوش می‌کشند: «آوارگی».

کنار چند کودک که دورهم حلقه‌زده‌اند می‌روم. وقتی می‌پرسم موقع زلزله کجا بودید و چقدر ترسیدید، یکی پس از دیگری جواب می‌دهند و با هر صحبت لبخندی چاشنی آن می‌کنند.

یکی از کودکان که سنش از بقیه بیشتر به نظر می‌آید و سمیرا صدایش می‌کنند، شروع به جواب دادن می‌کند. او می‌گوید: وقتی زلزله آمد، خیلی ترسیدم و با مادرم در خانه بودیم و به بیرون فرار کردیم و حالا خانه‌مان خراب‌شده است.

از او می‌پرسم این چند روز مدرسه تعطیل‌شده یا نه؟ جواب می‌دهد: از روزی که زلزله آمده، در کنار مدرسه برایمان چادر زدند و کلاس‌هایمان همان‌جا است، من درس خواندن را دوست دارم اما فقط تا پنجم دبستان می‌توانیم درس بخوانیم و سوادمان تا همین کلاس است. خدا کند ما هم مدرسه دار شویم و بیشتر از پنجم درس بخوانیم. کمی نگاهم می‌کند و می‌پرسد بازهم اینجا می‌آیید؟

نمی‌خواهم کودکم را از دست بدهم

در نزدیکی بچه‌ها، زنی که چادر رنگ و رو رفته‌ای به سر دارد نشسته و برای صحبت به سراغش می‌رویم و در مورد امدادرسانی بعد از زلزله می‌پرسم. او که اسمش فرزانه است و پنج فرزند دارد، می‌گوید: دستشان درد نکند، بعد از سه چهار ساعت امدادرسانی انجام شد، اما بزرگ‌ترین مشکل ما نداشتن سرویس بهداشتی و حمام است.

فرزانه از پس‌لرزه‌ها که شدید است و هر پنج شش ساعت یک‌بار حس می‌شود، ابراز ناراحتی و ترس می‌کند و می‌گوید: فقط دو روز برایمان غذای گرم آوردند و بعدازآن کنسرو و غذاهای آماده می‌خوریم و خودمان هم آشپزی می‌کنیم ولی یخچال نداریم و اگر غذایی اضافه بیاید باید آن را دور بریزیم.

وی ادامه می‌دهد: روستای ما تا قبل از زلزله لااقل برق داشت اما الآن دیگر برق هم نداریم و با والورهایی که داده‌اند خود را گرم می‌کنیم.شش ماه باید در این چادرها زندگی کنیم تا مسئولان خانه‌هایمان را بسازند. کاش هرچه زودتر این مشکلات کم بشود. بچه کوچکم مریض است و گریان و  نمی‌خواهم او را از دست بدهم.

سال‌هاست کسی سراغ ما را نگرفته

بوی نان را دنبال می‌کنم و به تنوری می‌رسم که دو زن در کنار آن نشسته‌اند و خمیرها را ورز می‌دهند، به روی آن آرد می‌پاشند و داخل تنور می‌گذارند. یکی از آن دو که جوان‌تر است و معصومه نام دارد، دارای پنج پسر و دو دختر است.نان‌های آماده‌اش را تعارفم می‌کند. از او می‌پرسم بعد از زلزله به‌غیراز برق، کدام امکاناتشان قطع‌شده است؟

خوب شد زلزله آمد و مسئولان به روستای ما سر زدند و گرنه روستای ما را تا به حال هیچ کس ندیده بود

وی می‌گوید: بعد از زلزله  آب روستا هم قطع‌شده و با تانکر برایمان آب می‌آورند.

وی در کمال تعجب از آمدن زلزله ابراز خوشحالی می‌کند و ادامه می‌دهد: خوب شد زلزله آمد و مسئولان به روستای ما سر زدند وگرنه روستای ما را تابه‌حال هیچ‌کس ندیده بود و مسئولان نیز فقط هر چهار سال یک‌بار برای رأی گرفتن می‌آید. خدا این زلزله را برای ما فرستاد تا آن‌ها بیایند و ببینند که ما چگونه زندگی می‌کنیم. فکر کنم بعضی از مسئولانی که این چند روز به روستای ما آمدند، برای اولین بار بود و خدا کند دوباره ما را فراموش نکنند و به قول‌های خود عمل کنند.

وی ادامه می‌دهد: تابستان و زمستان، گرما و سرمای ما فهمیده نمی‌شود. بچه‌های روستا مجبور هستند ترک تحصیل کنند چون فقط دبستان داریم و کسی را در شهر و روستای دیگری نداریم که آن‌ها را بفرستیم تا درس بخوانند. مشکلات ما یکی دوتا نیست، از سمت تربت‌جام به روستای ما ۶۰ کیلومتر راه است و جاده‌اش هم چند کیلومتر خاکی است و زمانی که باران و برف می‌آید نمی‌شود رفت‌وآمد کرد. ما با این بدبختی زندگی می‌کنیم و سال‌هاست که کسی خبر ندارد و سراغی از ما نگرفته است.

۶۰ خانوار و چهار سرویس بهداشتی

بعد از روستای الغور به‌طرف کانون اصلی زلزله، روستای «دوقلعه براشک» می‌رویم. روستایی که به گفته اهالی آن در اوایل دهه هفتاد، برق‌کشی شده است. در این روستا نیز، خانه‌ها تخریب‌شده‌اند و به هر طرف که نگاه می‌کنی، وسایل زندگی مردم ازجمله یخچال‌های قدیمی و کارکرده، کاسه و بشقاب‌های لب‌پریده، پتو و بالشت‌های درز گرفته را می‌بینی که به گوشه‌ای تلنبار شده و در انتظار مأمنی هستند.

این روستا ۶۰ خانوار، ۱۸ دانش‌آموز و یک مدرسه دارد. هر ۶۰ خانوار در چادر به سر می‌برند و اکثر چادرها در مکان‌هایی تعبیه‌شده که نزدیک تیرهای چراغ‌برق است و هیچ‌گونه امنیت جانی برای مردم ندارد.

از یکی از اهالی روستا در مورد اینکه چرا چادرهایتان را در جاهای بهتر و امن‌تری قرار نداده‌اید، می‌پرسم. وی می‌گوید: روزی که زلزله آمد، هلال‌احمر این چادرها را برایمان آورد و به ما نگفت که آن‌ها را در کجا نصب کنیم و برپایی آن به عهده خودمان بود و ما هم که در بحران و ترس و آوارگی به سر می‌بردیم ، هرجایی که فکر می‌کردیم، چادر زدیم و به دیگر مسائل توجه نکردیم.

اساسی‌ترین مشکلی که در حال حاضر داریم، کمبود سرویس بهداشتی و حمام استوی ادامه می‌دهد: به‌جز چادرهای هلال‌احمر، سپاه نیز ۱۶ چادر برای روستای ما آورد که این تعداد فقط برای نگهداری وسایلمان است و اساسی‌ترین مشکلی که در حال حاضر داریم، کمبود سرویس بهداشتی و حمام است. فقط چهار کانکس سرویس بهداشتی و یک حمام برای ما آورده‌اند که ساعاتی از روز را مردان و ساعاتی را زنان استفاده می‌کنند.

البته خدا به مخابرات خیر بدهد، با وقوع زلزله دستگاهی را گذاشته‌اند که تلفن همراه نیز در این منطقه جواب می‌دهد.

سالی یک گوسفند نذر امام هشتم (ع)می‌کنم

این روستا، یک فوتی داشت که پیرزنی ۸۶ ساله بود. به چادر عمو حیدر، همسر آن پیرزن می‌روم. بساط سینی و چایی‌اش روبه‌راه است. کمرش خم است و کلاهش مانند لباس‌هایش از خاکی که در روستا در حال وزش است، انبوه شده.

فوت همسرش را به او تسلیت می‌گویم و جواب می‌دهد: دلم برایش تنگ‌شده اما در کار خدا، چاره‌ای نیست. از او می‌پرسم الآن با چه مشکلاتی روبه‌رو است. دستی بر کمرش می‌زند و می‌گوید: مال و زنم رفته، مشکلی از این بیشتر می‌شود.

عمو حیدر دل پردردی دارد و با هر صحبتش دستی بر پیشانی‌اش می‌کشد، پایش را جابه‌جا می‌کند و ادامه می‌دهد: چهار سال و نیم پیش کمرم ضربه خورده و توان کار کردن و هیچ‌گونه درآمدی ندارم، اما نذر قدیمی خود را هرسال ادا می‌کنم. هرسال یک گوسفند نذر امام هشتم دارم.

عمو حیدر می‌افزاید: دو پسر و یک دختر دارم که دو پسرم نابینا هستند و چندین مرتبه به کمیته امداد امام خمینی(ره) مراجعه کرده اما جوابی نگرفته‌ام. بهزیستی هم تابه‌حال کمکی به فرزندان معلولم نکرده است. حالا که با این زلزله پای مسئولان به روستای ما باز شد، کاش چاره‌ای برای این مشکلات بیاندیشند، ما را ببینند  و به حرف‌هایی که این چند روز زدند، عمل کنند.

بیماری خاصی زلزله‌زدگان را تهدید نمی‌کند

برای آگاهی از وضعیت سلامت روستاییان به سراغ احمد خسرو دوست، بهورز و مسئول خانه بهداشت روستای دوقلعه می‌رویم تا از نحوه امدادرسانی و مشکلات زلزله‌زدگان برایمان بگوید.

تا قبل از اینکه وضعیت سفید در روستاها اعلام شود، پزشک و اورژانس به طور شبانه روزی مستقر بودند و هم چنان نیز پزشک محیط و بیماری ها در حال انجام وظیفه هستند

 وی در رابطه با تعداد زنان باردار در موقع زلزله و خدمت‌رسانی به آن‌ها اظهار می‌کند: در روستاهای الغور شش مادر باردار، سرچشمه دو نفر، دوقلعه یک نفر و رزمگاه اولیاء سه نفر را کنترل و سامان‌دهی کردیم و در حال حاضر حال خوبی دارند.

وی می‌افزاید: تا قبل از اینکه وضعیت سفید در روستاها اعلام شود، پزشک و اورژانس به‌طور شبانه‌روزی مستقر بودند و هم چنان نیز پزشک محیط و بیماری‌ها در حال انجام‌وظیفه هستند.

مسئول خانه بهداشت دو قلعه با بیان اینکه قرارگاه خاتم‌الانبیا و شهرداری فرهاد گرد هرکدام تعداد ۲ کانکس سرویس بهداشتی را در روستا مستقر کرده‌اند، تصریح می‌کند: اشکال این است که زلزله‌زدگان در یک مکان مشخص ساکن نیستند و وسایلشان بیرون از چادرها است و پراکنده هستند. از زمان زلزله توانسته‌ایم ۴ مورد اسکان را تعبیه کنیم و برای هر گروه نزدیک خانه‌هایشان یک اسکان در نظر گرفته‌شده و با توجه به این پراکندگی، فقط یک چشمه سرویس بهداشتی که چهار دستشویی دارد، برای این روستا فرستاده‌شده، اما در قسمت‌های پایین‌تر روستا حتی این مشکل حل‌نشده است.

 

زلزله روحیه آن‌ها را نلرزانده است

اهالی این روستاها، فقر و کمبود نیازهای اولیه را با پوست و گوشت خود حس می‌کنند و از زندگی تنها به شب رساندن روز را در پس امید و آرزوهای برآورده نشده، خوب آموخته‌اند. آن‌ها ندیده‌اند، اما می‌دانند ادامه تحصیل یعنی چه، تلفن همراه چه مزیت‌هایی دارد، خوراک خوب کدام است و پوشیدن لباس نو چه کیفی دارد.

آن‌ها امید را می‌شناسند، می‌دانند بخشدار کیست، با وظایف مسئولان آشنا هستند، وعده‌ووعید را هم‌ بارها و بارها شنیده‌اند. اهالی این چهار روستا در زمان زلزله ترسیدند، فریاد زدند، گریه کردند، جسم و خانه‌هایشان آسیب دید، اما امید به‌اندازه فقر در آن‌ها جاری است.

آن‌ها از زلزله خوشحال‌اند، زیرا به یمن آن مسیر سفید سنگ به روستایشان حالا جاده شده، مسئولان را دیده‌اند، دو روز غذای گرم خورده‌اند و امید دارند درس خواندشان از پنجم ابتدایی فراتر رود و مدرسه دار شوند.

ادعای خدمات‌دهی سپاه در اولین ساعات وقوع زلزله

در طرف دیگر روستا چادری که متعلق به سپاه است، دیده می‌شود. به‌منظور کسب اطلاعات بیشتر از نحوه امدادرسانی به زلزله‌زدگان با سرهنگ حسین شمس فرمانده ناحیه سپاه فریمان به گفت‌وگو می‌پردازیم.

وی می‌گوید: پس از وقوع زلزله به منطقه آمدیم و عملیات آواربرداری و نجات مصدومان انجام شد و تنها یک فوتی و هفت نفر مصدوم در این حادثه داشتیم که به بیمارستان فریمان انتقال داده شدند.

شمس با اشاره به اینکه اسکان موقت قبل از هر اقدامی برای روستاییان در نظر گرفته شد، ادامه می‌دهد: در کنار هلال‌احمر، بسیج از شهرستان‌های اطراف و سپاه امام رضا(ع) به خدمت‌رسانی آمدند و به توزیع پتو، چادر و کنسروجات پرداختند. بعد از اسکان موقت، چادرها در ۱۳ روستا توزیع و نصب شد و بعدازآن مسئله امنیت بود که با کمک نیروی انتظامی این مهم به انجام رسید.

وی می‌افزاید: در شهرستان فریمان ۱۳ روستا، ۳۰۰ خانوار و تقریباً هزار و ۵۰۰ نفر جمعیت دارند که در معرض آسیب‌های زلزله قرار داشتند اما با خدمت‌رسانی به‌موقع تااندازه‌ای مشکلات ساماندهی شده است و در تلاش هستیم تا چند روز آینده مشکل سرویس‌های بهداشتی را نیز حل کنیم.

یکی از انتظارات طبیعی روستاییان، بازسازی و ساخت خانه هایشان است و اکنون که فصل برداشت محصولات آن ها است، استانداری و بنیاد مسکن تا قبل از فصل سرما قول ساخت مسکن را داده اند

 شمس در رابطه با ضرورت بازسازی روستاها، ابراز می‌کند: یکی از انتظارات طبیعی روستاییان، بازسازی و ساخت خانه‌هایشان است و اکنون که فصل برداشت محصولات آن‌ها است، استانداری و بنیاد مسکن تا قبل از فصل سرما قول ساخت مسکن را داده‌اند و البته روستاییان نیز باید همکاری کنند.

وی بیان می‌کند: مهم‌ترین معضل اساسی که در حال حاضر وجود دارد، سرویس‌های بهداشتی است که پراکندگی روستاییان این مشکل را بیشتر می‌کند.

فرمانده ناحیه سپاه فریمان این زلزله را تلنگری عنوان کرد که تمامی مسئولان باید در بحث مدیریت بحران به آن توجه بیشتری نشان دهند.

اینرا هم بخوانید

انجمن قلم آمریکا از نویسندگان جهان خواست از سپیده رشنو و نویسندگان زندانی سخن بگویند

انجمن قلم آمریکا با انتشار متنی به‌قلم سپیده رشنو، نویسندهٔ معترض به حجاب اجباری، با …