مندرج در ژورنال شماره ۹۹۲ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
اولین روز بهار ازراهرسیده است. زیبا و دوستداشتنی. بیاییم امروز را علیرغم همه سختیهایی که داشتیم و همه آن سختیهایی که در پیش خواهد بود با امید به رهایی و آزادی شروع کنیم. بیاییم دست هم را بگیریم و پیمان ببندیم در راه رفاه همگانی در کنار هم مبارزه کنیم.
زندگیکردن زیر حاکمیت نظامی از هر نظر غیرانسانی “دل شیر میخواهد”. اینکه هر روز که از خواب بیدار شوی و به این کابوس فکر کنی که چطور از پسِ اینهمه هزینههای کمرشکن باید بر آمد خود بزرگترین ترس از آینده است. ترسی که غم و افسردگی به دنبال دارد، ترس از اینکه چطور ممکن است که این هیولای فقر و فلاکت را بهزانو در آورد و از این باتلاقی که بر سر راه ما وجود دارد بهسلامت گذر کرد؟
اما زندگی را فقط امید به آینده میتواند بسازد. به قول حافظ: “اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد / من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم.”
حکومت اسلامی با یک برنامه کاملاً معلوم و مشخص به جنگ زندگی آمده است. تباهی جامعه آن هدفی است که رژیم اسلامی یکلحظه یادش نرفته است. بااینحال اما پیر و جوان و نوجوان علیرغم این زندگی سخت و فاجعه باری که روزانه تجربه میکنند، روزبهروز با چنگودندان انسانیت خود را پاس میدارند. در این میدان جنگ خونین که بین مردم و حکومت در جریان است البته ما کشتههای زیادی دادیم، داغ عزیزان زیادی به دلمان مانده، سفرههای بسیار زیادیتر هر روز خالیتر میشود، اما وقتی با یک فاصله به این میدانگاه نبرد نگاه میکنیم، مشاهده میشود که ما توانستهایم روزگار دشمنان زندگی و سازندگان این جهنم برای مردم را تیرهوتار کنیم. ما صف دشمن را در هم شکستیم و آتشبهجان این جانیان انداختیم. دستاوردهای ما شاید تماماً در این صحنهای که روبروی ما نمایان است بهخوبی دیده نشود. اما ضربات بسیار سنگینی به حاکمان بیرحم زدهایم که میرود امروز یا فردا کارشان را تمام کند.
برای این که این نبرد آخرین ما مردم باشد، بیاییم با هم و در کنار هم باشیم و برای شکست نهایی دشمن و ساختن دنیایی بهتر، دنیای برابر و آزاد و انسانی کار حکومت اسلامی را تمام کنیم. در بهار طبیعت به پیشواز بهار زندگی برویم. سال نو مبارک.