انفجاری تر شدن اعتراضات بعدی

اعتراضات آبان ماه با اینکه اولین اعتراض توده ای برای سرنگونی حکومت نبود، اما به دلیل ابعاد وسیع آن و بویژه به دلیل عمق و شعارهای سرنگونی و اقشار شرکت کننده اش، بیش از همه خیزشهای قبلی حکومتیان را شوکه کرد. هنوز هم شوک این آتشفشان اجتماعی، حکومتیان را رها نکرده است. همین هفته علی مطهری از نمایندگان با نفوذ مجلس اسلامی در نطقش در مجلس گفت که رحمانی فضلی وزیر کشور مسئول کشتار آبان ماه است و بخاطر وقایع آبان ماه باید استیضاح شود! این نوع اظهارات از جانب نمایندگان مجلس اسلامی بازتاب فضای خشم و انزجاری است که از کشتار فجیع آبان ماه در جامعه موج میزند و دست اندرکاران حکومت را به تقلای راه حلی واداشته است. مطهری و همه کسانی که در درون حکومت از جنابات حکومتشان در آبان ماه با “ناراحتی” سخن میگویند در واقع تلاششان نجات حکومتی است که تنها ابزارش سرکوب و کشتار است و فهمیده اند که این تنها سلاح هم دیگر کارایی خود را از دست میدهد.
کارگران با خشم جلو می آیند
اما فقط مجلسیان و دست اندرکاران حکومت نیستند که در حال کنکاش برای پاسخ به کابوس آبان ماه هستند. طیف دانشگاهی و صاحب نظر حاشیه حکومت نیزمدام با نگرانی در تلاش یافتن راه حلی برای آرام کردن اوضاع هستند و مدام هشدار میدهند که شورش آبان ماه تکرار خواهد شد و بسیار خطرناک است. حسین راغفر از اقتصاددانان شناخته شده اتاقهای فکر حکومت میگوید “: اعتراضات مردمی همانند آبان ۹۸ شکل می‌گیرد چه‌بسا شدیدتر از قبل”. این اقتصاددان حکومتی با اشاره به اختلاف زیاد میان دستمزد اقشار پایین جامعه و هزینه‌های بالا گفت: “شکاف فعلی میان دستمزد و هزینه‌های زندگی نزدیک به ۷۰درصد است و دستمزد فقط ۳۰درصد هزینه‌های خانوار را پوشش می‌دهد. تصمیم شورای عالی کار بدون تردید این شکاف را عمیق‌تر و نارضایتی کارگران را بیشتر خواهد کرد. در نهایت نباید تکرار وقایع آبان ۹۸ را دور از ذهن دانست”.
محسن رنانی یکی دیگر از اقتصاددانان حکومتی نیز وحشت خود را از شیفت طبقاتی در اعتراضات بیان میکند و میگوید این بار کارگران و “مستضعفین” بودند که وسیعا وارد اعتراضات شدند و این بسیار هشدار دهنده است. او نتیجه تحقیقات خود و تیمی از همکارانش را در نوشته مفصلی روز اول مه، روز جهانی کارگر منتشر کرد تا بقول خودش توجه حکومت را به کارگران جلب کند. او از جمله میگوید: “چهل سال تورم مستمر و بحران ‌اقتصادی دهه اخیر که منجر به تخریب طبقه متوسط کشور شده است، جمعیت‌ کارگری ما را شدیدا افزایش داده است. و چه بسیار دانش‌آموختگان دانشگاهی که اکنون تحت فشار زندگی، لباس کارگری به تن کرده اند تا با عزت نفس روزگار بگذرانند. اما ما در سالهای پس از انقلاب برای کارگران تشکل‌های صوریِ حکومتی درست کردیم و تمام تشکل‌های مستقل آنان را قلع‌و‌قمع کردیم و آنان را بی دفاع گذاشتیم تا زبان اعتراض نداشته باشند و کسی نباشد تا از حقوقشان دفاع کند؛ تا پس‌اندازها و سرمایه‌هایشان در صندوق‌های بیمه بازیچه دولت‌ها بشود؛ تا قدرت خرید دستمزدهای‌شان هر روز پایین بیاید؛ تا علی‌رغم افزایش تعدادشان، سهمشان از کیک درآمد ملی کاهش یابد. و چنین می‌شود که بخش بزرگی از معترضان آبان ۹۸ را فرزندان بیکار همین کارگران تشکیل می‌دهند. و امسال نیز دولتی با درآمد نفتی تقریبا صفر، و ۵۰ درصد کسری بودجه چه چاره ای دارد جز انتشار پول؟ و این دوباره به معنی تورم بالاتر و کوچک‌تر شدن سفره کارگران و انفجاری تر شدن نیروی اعتراضات بعدی خواهد بود. آیا گوش شنوایی هست؟ آیا عزمی برای خروج کشور از این بن‌بست‌های استخوان سوز هست؟ “
این ناله های “استخوان سوز” در واقع بازتاب وضعیت نزاری است که حکومت اسلامی در آن گرفتار شده است. انفجاری شدن اعتراضات و بن بست حکومت بیان بسیار مناسبی برای اوضاع کنونی است و خود این اقتصاددانان هم در واوقع دارند با این عبارات آشکارا اعتراف میکنند که راه حلی در چشم انداز برای حکومتشان وجود ندارد. درد و سوزش استخوانشان نیز از همین سرچشمه میگیرد که راهی برای نجات حکومت اسلامی باقی نمانده است.
چشم انداز نزدیک
جمهوری اسلامی بیش از چهل سال است که با بیرحمی چپاول و کشتار کرده است و هر گونه صدای اعتراض را سرکوب و زندانها را از معلمان و کارگران و دانشجویان و مردم معترض پر نموده است. اکنون بخش اعظم مردم یعنی کارگران، معلمان، دانشجویان، بازنشستگان و بطور کلی همه مردم بجز آن اقلیت حاکم مفتخور، به این نتیجه رسیده اند که بدون سرنگونی این حکومت دستیابی به ابتدایی ترین زندگی انسانی برای آنها غیر ممکن است. حکومت اسلامی حکومت بیرحم ترین و حریص ترین مفتخوران سرمایه دار است و جایی برای سازش و کنار آمدن با آن وجود ندارد.
کارگران قربانیان اصلی این حکومت در این چهل سال بوده اند. یک بردگی تمام عیار سرمایه داری را بر کارگران حاکم کرده اند. کارگر در این جامعه یعنی کسی که از نان، از استراحت، از تفریح و از ابتدایی ترین لذت زندگی محروم شده است. درسایه این حکومت یک مشت گرگ خون آشام و حریص زندگی کارگران را به جهنمی تبدیل کرده اند.هیچ کس نمیتواند درد و رنجی که اینها در این چهل سال به کارگران و خانواده های کارگری تحمیل کرده اند را به تصویر بکشد. اما نکته مهم اینست که کارگران در مقابل این حکومت حریص و چپاولگر نه ساکت بوده اند و نه مستاصل. جنگ و جدال هر روزه ای در کارخانه ها و خیابانهای سطح شهرها علیه مفتخوران سرمایه دارو حکومت و پاسداران و قوه قضائیه و بسیج و مقامات و نهادهای حکومتی جریان دارد. مبارزه علیه اخراج، علیه دستمزدهای زیر خط فقر، علیه نپرداختن دستمزدها، علیه خصوصی سازی ها، و بالا کشیدن دارایی کارخانجات، و علیه تعرض به زندگی کارگران هرروز جریان دارد. اما فقط کودنهای سیاسی ممکن است فکر کنند که این مبارزه یک مبارزه صرفا “صنفی” است و کارگری که دستمزد چند بار زیر خط فقرش را هم باید با جنگ و جدال از حلقوم آقازاده های مفتخور و حکومتیها بیرون بکشد، وقتی دستمزدش را گرفت به چیز دیگری فکر نمیکند و به خانه اش بر میگردد تا فردا مجددا مجبور باشد همین جدال را از سر بگیرد. واقعیت روشن است که این نیست. بلکه یک مبارزه طبقاتی جدی و عمیق در جامعه جریان دارد. مبارزه کارگر علیه کل حکومت و کل سرمایه داران و سیستم ناعادلانه و غیر انسانی حاکم است. این فقط جمهوری اسلامی نیست که باید برود بلکه کل سرمایه داران و مفتخوران حریص به همراه نظام ضد انسانی شان باید از جامعه جارو شوند. کارگران در نبرد و مبارزه چهل ساله شان با حکومت و آقازاده ها و سرمایه داران آب دیده و آگاه شده اند و میدانند که از نظر طبقاتی چه میخواهند و چه نمیخواهند، حزب و سازمان طبقاتی شان کدام است و آینده را چگونه باید رقم بزنند. کارگران وقتی حکومت را سرنگون کنند بدون تردید در همانجا متوقف نمیشوند و به کل این بردگی بیرحمانه سرمایه داری که هرروز دارد کارگران را میکشد و قربانی میکند، پایان خواهند داد. صدایی که از جامعه به گوش میرسد این است. اقتصاددانان حکومتی نیز صدای پای کارگر اگاه و خشمگین و انقلابی را شنیده اند و از اینجاست که از انفجارات اجتماعی و بن بست استخوان سوز حکومت سخن میگویند. انقلاب کارگری در چشم انداز جامعه قرار دارد و پایان دادن به حکومت توحش سرمایه داران اولین هدف این انقلاب است. اما آخرین آن نخواهد بود. برپایی جامعه ای انسانی، آزاد، مرفه و شاد و برابر امر کارگران است و آنرا با انقلاب خویش عملی خواهند کرد. هر انسانی در چنین جامعه ای جایی برای زندگی خواهد داشت. اما آنانکه میخواهند حق زندگی را از انسانها بگیرند و در پی حفظ زندان و استثمار و بردگی و رنج و درد برای مردم هستند، باید فکری بحال خود بکنند. نگرانی و وحشت دست اندرکاران حکومت اسلامی بجاست.*

کارگر کمونیست ٦٢١

اینرا هم بخوانید

نامه فائزه و بحران خانواده حکومتی ها- کاظم نیکخواه

اخیرا نامه ای از فائزه هاشمی رفسنجانی علیه زندانیان سیاسی منتشر شده است که بیش …