بایدن، آمریکا و جمهوری اسلامی!

جو بایدن امروز چهارشنبه بیستم ژانویه بعنوان چهل و ششمین رئیس جمهور آمریکا سوگند یاد کرد. او سخنرانیش را تماما بر اتحاد و “پایان دادن به این جنگ غیر مدنی” که اشاره اش به نزاعهای داخلی و نژادی در آمریکا بود، متمرکز نمود. زیرا او میداند که با یک آمریکا طرف است که از وسط شکاف برداشته است و بشدت دچار انشقاق است و با معضلات بسیاری مواجه است. او گفت اگر متحد نشویم نمیتوانیم بر مشکلات فائق آییم. و این در واقع اعلام شکست از همین روز اول بود. زیرا روشن است که اتحادی در چشم انداز نیست.

بر خلاف سلفش ترامپ که وقتی به قدرت رسید چندان شناخته شده نبود و کسی نمیدانست چه از کلاه بیرون خواهد آورد، جو بایدن آدم شناخته شده ای است. او معاون رئیس جمهوری در دوره اوباما بوده است و قبل از این دوبار دیگر هم کاندید ریاست جمهوری بوده است و شکست خورده است. به همین دلیل همه کمابیش میدانند که او چه خصوصیاتی دارد. مهمترین مزیت و خصوصیت جو بایدن بعنوان رئیس جمهور بعد از ترامپ اینست که از نظر خصوصیات یک سیاستمدار متوسط و بدرجه ای عادی است. در برابر رسانه ها دروغهای شاخدار نمیگوید، حرفهای بی ربط و بی معنا نمیزند، زنان را تحقیر نمیکند ، مهاجرین و پناهندگان را با حیوانات مقایسه نمیکند و در یک کلام پر رو و وقیح و مزخرفگو نیست. فکر میکنم ۹۹ درصد مردم دنیا چنین خصوصیاتی را دارند خیلی ها تواناییهایی بسیار بالاتر و بهتر از او را دارا هستند. اما مساله بسادگی اینست که ترامپ طی چهار سال گذشته آنچنان شاخصها را پایین آورده است که معمولی ترین خصوصیات ادمیزاد، برای رئیس جمهور نبوغ و مزیت محسوب میشوند. جو بایدن با همین “مزایا” بود که این بار توانست پیروز شود و به کاخ سفید راه یابد. این برای او تا مدتی فضای خوبی برای مانور و نمایش ایجاد میکند. همینکه دهان باز میکند و حرفهای کم ملاط میزند اما مثل سلفش چرندیات نمیگوید همه برایش کف خواهند زد و از سیاستمداریش خوشحال خواهند شد! تا مدتی اینچنین خواهد بود.

اما مساله اینست که روح ترامپ فقط تا مدتی محدود به کمک بایدن خواهد آمد و خیلی زود فراموش خواهد شد. بایدن در راس قوه مجریه آمریکا ناچار است هرچه سریعتر وارد بازی خطرناک سیاست شود و تصمیمات سختی بگیرد. با اقدامات خاکستری نمیشود معضلات این کشور ترک برداشته و بحران زده را پاسخ داد. امروز در دوره ای که هژمونی آمریکایی به پایان خود رسیده است و آمریکا همه جا توسط دولتهای مختلف به مصاف گرفته میشود، و از نظر داخلی نیز جامعه بشدت دچار انشقاق و شکافی عمیق است، و بحران کرونا نیز مزید بر علت شده است، رئیس جمهور آمریکا نیاز دارد که هر روز تصمیماتی سخت بگیرد. و جو بایدن انطور که ما میشناسیم چندان این کالیبر را دارا نیست.

آمریکای امروز باید به طور جدی به مصاف مسائل مهمی برود. مقابله با عوارض مهلک کرونا اولین آنست که با سیاستهای ترامپ بالاترین تلفات را به مردم وارد کرده است و همچنان مشغول درو کردن است و اقتصاد این کشور را نیز همچون بسیاری کشورهای دیگر دچار بحران و درجا زدن کرده است. پایان دادن به مسائل و معضلات و تبعیضات نژادی یک مساله حاد روز است و بایدن جز موعظه وحدت برنامه و سیاست روشنی در قبال آن ندارد و حزب دموکرات هم در این رابطه چیزی در چنته ندارد که بتواند رو کند. علاوه بر این دیگر مسائل داخلی و سیاست خارجی این کشور در این دوره بسیار حساس و مهم است. نمیشود اوضاع را به با یک فرمان به قبل از دوره ترامپ برگرداند. در این دوره با سیاستهای خاکستری دوره اوباما نمیشود از کنار مسائل گذشت.

رابطه با چین و روسیه

از نظر بین المللی رابطه آمریکا با چین و روسیه بسیار بحرانی و تنش آفرین است و از ظرافتهای خاصی برخوردار است. مشکل آمریکا با چین بیش از هرچیز قدرت عظیم اقتصادی آنست. آمریکا کشوری است با اقتصادی بیمار و در حال درجا زدن. این کشور خزانه اش تقریبا خالی است و ذخیره ارزیش نزدیک به صفر است. چین بخش قابل توجهی از بازار داخلی آمریکا را با کالاهای ارزان قیمت قبضه کرده است و به شریک و رقیب اقتصادی آمریکا در داخل مرزهای این کشور تبدیل شده است. رقابت سختی میان شرکتهای چینی و آمریکائی در داخل آمریکا در جریان است. آمریکا برای جبران فقدان ذخیره اقتصادی به چین وابسته است. بعلاوه اکثر مردم آمریکا زندگی شان فقط با استفاده از کالاهای ارزان چینی میگذرد و بدون آنها نمیتوانند زندگی شان را بگذرانند. ترامپ با اعلام جنگ اقتصادی و سیاست پروتکشنیستی که هدفش در واقع تحکیم موقعیت دوستان و شرکای تجاری دور و نزدیک خانواده خودش بود، عملا اقتصاد آمریکا را ناچار کرد که از کشورهای دیگری غیر از چین کالاهایی با قیمت چندین برابر (بعضا ۱۰ برابر) را وارد کنند. و این باعث تورم در آمریکا میشود که فشار سنگینی را بر قشر فقیر آمریکائیان گذاشته است. در چین نیز شرکتهای آمریکائی وسیعا فعالند و بخش اعظیم صادرات آمریکا به چین است. آمریکا شدیدا از نظر اقتصادی به رابطه با چین نیاز دارد. وابستگی چین به آمریکا از این نظر کمتر است. گرچه برای چین نیز بازار آمریکا بسیار مهم است. ترامپ تلاش کرد با دامن زدن به جنگ اقتصادی پیشروی چین را مهار کند. اما این بیشتر ژست ظاهری سیاستهای او بود تا واقعیت آن. در واقع ترامپ با محدود کردن یک سری از شرکتهای چینی به شرکتهای معینی میخواست خدمت کند.

بهررو اکنون بایدن باید رابطه با چین را عادی سازی کند و به قبل از دوره ترامپ بازگرداند. از نظر رسمی این کار سختی نیست. اما عملا مشکلات ویژه خود را دارد. نتیجه عادی سازی بدرجه زیادی رسمیت دادن و سرعت دادن به افول آمریکا در سطح جهان معنی خواهد داد و ناسیونالیستهای توق آمریکائی دشمنی ویژه ای با آن دارند و تنشهای زیادی در بطن این مساله نهفته است.

مشکل آمریکا با روسیه عمدتا در سطح سیاسی و رقابتهای بین المللی است. گرچه اینجا هم آمریکا از قدرت رقابت اقتصادی بالایی برخوردار نیست. در سال ۲۰۱۹ صادرات بازرگانی آمریکا به روسیه ۶ میلیارد دلار بود اما صادرات روسیه به آمریکا بالغ بر ۲۳ میلیارد دلار یعنی تقریبا چهار برابر بود. این عدم توازن همچنان بر جای خود باقی استس و بعضا گفته میشود که بیشتر شده است. اما مشکل اصلی در سطح رقابتهای نظامی و سیاسی بین المللی است. در لبنان، عراق، یمن، ایران، آفریقا و برخی مناطق آمریکای جنوبی و شرق آسیا دولت پوتین در حال جای پا پیدا کردن از نظر نظامی و سیاسی است و دولت آمریکا توان مقابله جدی با آنرا براحتی ندارد.

ساده ترین حوزه برای بایدن اتحادیه اروپاست. اینجا مشکلات برای دولت بایدن کمتر است زیرا سیاستهای دولتهایی مثل فرانسه و آلمان با سیاستهای بایدن شباهت و همخوانی دارد و دیگر دولتهای اتحادیه اروپا نیز چندان ساز دیگری نمی زنند. در انگلستان هم که تازه از اتحادیه اروپا جدا شده بوریس جانسون و محافظه کاران با بازنده شدن ترامپ خود را بازنده می بینند و در شرایط برگزیت ناچارند با آمریکا از نظر اقتصادی و سیاسی کنار بیایند. بهر رو در اروپا تصمیم گیریها برای بایدن پیچیدگی چندانی نخواهد داشت.

رابطه با جمهوری اسلامی

جمهوری اسلامی پیروزی بایدن را به شیوه خود جشن گرفته است. اما تردید دارم که اوضاع بهتری نسبت به قبل برایش قابل پیش بینی باشد. بطور واقعی یک حوزه بسیار حساس برای بایدن، ایران و جمهوری اسلامی است. بایدن بر خلاف آنچه برخی پیش بینی میکنند نمیتواند براحتی اوضاع را از این نطر به قبل از ترامپ بازگرداند. زیرا اولا تنشهای اجتماعی در داخل ایران افکار عمومی دنیا را علیه جمهوری اسلامی وسیعا بسیج کرده و کنار آمدن با حکومت اعدام و سرکوب و زندان و سرنگون کننده هواپیما برای بایدن و حزبش گران تمام خواهد شد و هزینه سنگینی را به آن تحمیل خواهد کرد. بعلاوه بخش مهمی از دورو بریهای بایدن پرو اسرائیلی هستند و بطور جدی در مقابل عادی سازی روابط با جمهوری اسلامی مقاومت خواهند کرد. سوم اینکه جمهوری اسلامی همانطور که همیشه گفته ایم به دلیل ماهیت ضد آمریکائی گریش در وضعیتی نیست که بتواند چندان امتیازاتی بدهد چون صفوف خودش ببیشتر بهم خواهد ریخت. با کنار رفتن روحانی و دار دسته اش که چندماه دیگر عملی خواهد شد جناحهای تند روتر زمام امور را تماما قبضه خواهند کرد و آنها حاضر نیستند علنا با آمریکا همراهی نشان دهند. جمهوری اسلامی میتواند همچون همیشه در خفا با آمریکا و حتی اسرائیل رابطه و مذاکرات داشته باشد. اما بهبود علنی رابطه بین این دو کشور با وجود جمهوری اسلامی میشود گفت برای هیچ کدام از طرفین ساده و ممکن نیست. همه اینها رابطه با جمهوری اسلامی را در این دوره به یکی از معضلات جدی دولت بایدن تبدیل خواهد کرد. اگر سیاست بایدن بخواهد سیاست دوره اوباما باشد که دستش را به سوی جمهوری اسلامی دراز کرد و گفت مشتها را بازکنید تا بهم دست بدهیم، چنین سیاستی اگر قبلا ناکام ماند در این دوره از ابتدا محکوم به شکستی مفتضحانه است.

دوره کنونی دوره ای است که دنیا ذره ذره به سمت ایزوله کردن جمهوری اسلامی و چنگ ودندان نشان دادن به آن حرکت میکند. بطور جدی تردید دارم که بایدن بتواند در پیشاپیش چنین سیاستی قرار گیرد. در بهترین حالت باید به نحوی هژمونی را به دولتهای تندروتر بدهد و خود در صندلی دوم از آنها حمایت کند و به آنها لبخند بزند. این محتملترین حالتی است که بایدن در قبال جمهوری اسلامی عمل خواهد کرد.

در مجموع دوره بایدن نه برای دولت او و نه برای مردم دنیا دوره راحتی نخواهد بود. اگر خوش بین باشیم که جنگهای گسترده کلید نخورد، اما تنشهای سیاسی گسترش خواهد یافت و بحران اقتصادی نیز بدنبال شیوع کرونا سایه سنگین خود را بر بخش زیادی از جهان خواهد افکند و خود باعث دامن زدن به تنشهای سیاسی خواهد شد. در این شرایط دولت آمریکا ناچار است وارد حوزه های حساس و غیر قابل پیش بینی ای بشود. نقطه قوت بایدن اینست که برای اول بار در تاریخ آمریکا اکثریت سنا در دست دموکراتهاست و تصمیم گیریها ازدوره ای که او معاون  اوباما بود راحت تر است. اما این معضلات در خارج از سنا و کنگره است و همانگونه که اشاره شد اینجا قدرت مانور زیادی برای بایدن وجود ندارد.

در یک کلام شبح یک بحران عمیق اقتصادی و تنشهای سیاسی و شکافهای نژادی، دولت بایدن را با وظایف بسیار سنگین و مشکلات بسیار جدی ای مواجه میکند که پاسخ دادن به آنها برای جو بایدن و حزب دموکرات آمریکا ساده نخواهد بود.

اینرا هم بخوانید

نامه فائزه و بحران خانواده حکومتی ها- کاظم نیکخواه

اخیرا نامه ای از فائزه هاشمی رفسنجانی علیه زندانیان سیاسی منتشر شده است که بیش …