کارگر کمونیست 860
کارگر کارگاهی- حمید دائمی
در آستانه روز جهانی معلولان و همزمان با اوج گیری اخیر جنبش مطالباتی و اعتراضات میدانی افراد دارای معلولیت و خانواده های آنها در ایران، جا دارد نگاهی بیاندازیم به معضلات و مسائلی که این این بخش از جامعه آسیب پذیر و محروم با آن درگیرند.
قبل از هرچیز لازم است بدانیم معلولیت به اختلالات یا ناتوانی هایی گفته می شود که منجر به محدودیت در ارتباط و ایفای نقش طبیعی و کاهش استقلال فرد می شود. البته به همت فعالان جهانی این عرصه، امروزه این کلمه به ناتوان یا کم توان تغییر یافته است. گروه های مختلف معلولان بنا به تعریف افرادی که دارای نقص نابینایی و کمبینایی، ناشنوایی و کم شنوایی، معلولیت حاصل از فلج بخش یا تمامی اعضاء و همچنین معلولان ذهنی و اختلالات روانی مزمن، اوتیسم و سندرم داون جزو گروه کم توانان یا ناتوانان خوانده می شوند.
طبق برآورد سازمان بهداشت جهانی 11 تا 15 در صد افراد در جوامع دارای درجات متفاوتی از ناتوانی و کم توانی هستند. اما در ایران این تعداد تنها یک میلیون و پانصد هزار نفر اعلام شده که با استاندارد جهانی آن اختلاف چشمگیری دارد. این موضوع بدلیل اینکه اولا در آخرین سرشماری نفوس در ایران (1395) معلولان از سر شماری خارج شده اند و در ثانی تنها آمار کسانی است که به بهزیستی مراجعه و در لیست دریافت کمک هزینه این سازمان قرار دارند.
طبق آماری که بهزیستی ارائه داده ۶۳درصد مرد و ۳۷ درصد زن هستند. ۳۹ درصد جسمی حرکتی هستند که بیشترین میزان مربوط به آنهاست. نابینایان ۱۱درصد و ناشنوایان ۱۳ درصد این جمعیت را تشکیل میدهند. معلولیت ذهنی ۲۴ درصد که قابل توجه است. روانی مزمن ۸ درصد، صوت و گفتار۵ درصد. (معلولان ایران؛ از تنگنای بودجه تا تبعیضهای اجتماعی – DW – ۱۳۹۸/۹/۱۲)
اما آنچه که به عنوان معضلات جامعه معلولان خوانده می شود، در حقیقت همه اجزای زندگی انان را شامل شده و عمدتا در عرصه های حقوقی، اقتصادی و اجتماعی دسته بندی می شود.
“قانون حمایت از حقوق معلولان” از لوایحی بود که پس از سال ها در مجلس دزدان اسلامی تصویب و بعنوان قانون لازم الاجرا شد. در این قانون به صراحت دولت و سازمان ها و وزارت خانه ها موظف به تأمین حقوق معلولان شده اند. اما با گذشت سال ها از این مصوبه، نه تنها شرایط برای زیست استاندارد این بخش از جامعه فراهم نشد، که همان حداقلی هم که تکلیف شده بود، رفته رفته در حال خارج شدن از سفره این محرومان است.
در لایحه بودجه 1404 مبلغ 20 درصد افزایش دریافتی به معلولان تصویب شده که این بیش از هرچیز توهین آشکار به حقوق انسان هایی است که اکثرا درآمدی جز دریافت مستمری از بهزیستی ندارند و این مصوبه بیانگر تبعیض، بی حقوقی و تعرض آشکار به حق بقاء این بی دفاع ترین بخش جامعه است. این در حالی است که رژیم جنایتکار حاکم، برای تحکیم بقای خود، روزانه مال و ثروت جامعه را به مفتخورانی با هیئت و عناوین مختلف – مثل کلینیک ترک بی حجابی، بودجه نظامی، بودجه مراکز “دینی” و “فرهنگی” و “حوزه های علمیه” و …_ تخصیص می دهند. به مراکز و مراجعی که جز مفتخوری و عامل مزاحمت و سرکوب آزادی ها و خواست های انسانی جامعه، نقش دیگری ندارند.
خالی از لطف نیست که در همین راستا به دو اتفاق اشاره کنیم. اول اینکه سازمان بهزیستی- که متولی حمایت و نگهداری از معلولان است در بخش نامه ای اعلام کرد که از این پس، تمام هزینه نگهداری معلولان در مراکز وابسته به بهزیستی بعهده خانواده و سرپرستان قانونی افراد تحت پوشش است. این در حالی است که هزینه مراکز نگهداری از معلولان جسمی- حرکتی، از بودجه سرانه اختصاصی قانون حمایت از معلولان تأمین می شود.
در یک افشاگری که از سوی فعالان کمپین حمایت از معلولان منتشر شد عنوان شد که، “یکی از کارکنان ستاد بهزیستی کشور- با این عنوان ” ا.ح.س”، با سوءاستفاده از موقعیت خود و نبود نظارت مناسب، مبالغ قابل توجهی- رقم ۱۳ میلیارد تومان- را بهنام مراکز مثبت زندگی صوری و به حساب افراد نزدیک به خود منتقل کرده است. این فرد که سابقه خوبی در استان محل خدمت خود نداشته، مسئولیت برنامهریزی مالی و تأیید پرداختها به مراکز را بر عهده داشته و با نظارت در حوزه پشتیبانی، بازرسی و حراست سازمان بهزیستی، عامل اصلی وقوع این فساد مالی بوده است”.(بنقل از کانال تگرامی کمپین معلولان)
این موارد و هزاران مورد نظیر آن نشانه بی محتوایی و پوشالی بودن قوانین و مصوبات است و بهتر است این گونه به موضوع حقوق نگاه کنیم که این قوانین؛ ابزارها و ممر درآمد برای عده ای دزد مفتخور، که عمئتا از نزدیکان دزدان حاکم هستند، فراهم می کند.
مشکلات اقتصادی جامعه معلولان موضوعی ناشناخته نیست. این بخش از محرومان هم شبیه دیگر اقشار و طبقات در جامعه درگیر بحران ها و طوفان های اقتصادی دوران حاکمیت دزدسالاری اسلامی بوده و هستند. با این تفاوت که، اکثر معلولان قادر به پیدا کردن مسیر و راه تازه ای برای تأمین معیشت خویش نیستند. بقای آنان عمدتا وابسته به آنچه که آن را “مستمری” می نامند است و راهی برای زنده ماندن ندارند. در مقایسه با دیگر حقوق بگیران باید اضافه کرد که اولا میزان دریافتی آنان چند برابر پایین تر از حقوق مثلا بازنشستگان است. یعنی چیزی بین 1 میلیون یا 1میلیون 200 هزار تومان. در ثانی بخش عمده این ناتوانان، متحمل هزینه های ثابت بهداشت و درمان هستند. یعنی روزانه و ماهیانه نیاز به لوازم بهداشتی و دارو برای حفظ بقای خویش هستند. در نتیجه آنچه که دیگران از دریچه فقر و گرانی و تورم و بی مسکنی متحمل می شوند؛ برای معلولان چندین برابر است. مضاف بر اینکه آنها هیچ راه در رو و کانالی برای تأمین مایحتاج خود ندارند و در زندان ناتوانی خود اسیر شده اند.
با این وجود تصور کنید؛ مبلغ دریافتی -برای زیستن و بقاء- یک انسان معادل هزینه یک روز زندگی یک انسان عادی و سالم در جامعه است. در عین حال دولت در صدد است که سوبسید دارو، خدمات بهداشتی را، مانند 485 کالا و خدمات دیگر دیگر حذف کند.
مشکلات اجتماعی جامعه معلولان نیز مانند دو بستر دیگر بسیار بغرنج و تأسف بار است. قبل از هرچیز بستر و امکان برای حضور در اجتماع از آنان سلب شده و قادر نیستند در صورت توانایی، در جایی استخدام شده و یا امکان کسب درآمد داشته باشند. چیزی که در قانون “حمایت از معلولان” تأکید شده اما هیچ اقدامی برای اجرایی شدن مشاهده نمی شود. در ثانی زیر ساخت های شهری و اجتماعی نه تنها مناسب و در دسترس معلولان نیست؛ که بنوعی ضد حضور و استفاده معلولان طراحی و تعبیه شده است. این نه تنها مغایر با قوانین نیم بند و دست و پا شکسته داخل که مغایر با تمامی موازین و حقوق جهانشمول این بخش از جمعیت جهان است.
تردد و استفاده از امکانات زیست شهری برای معلولان سخت و دشوار است و این خود نماد بی حقوقی محض کم توانان و ناتوانان جامعه است. استفاده از اماکن عمومی مانند پارک ها، مراکز ورزشی و تفریحی، مراکز آموزشی و غیره یکی از ساده ترین و پایه ای ترین اقداماتی است که در ایران هیچگاه به آن پرداخته نشده و خود به منزله زیر پا گذاشتن حق شهروندی این جامعه است.
یکی از اهداف بندهای سند 30-20 سازمان ملل، تمرکز بر توانمندسازی افراد معلول، آموزش بینالمللی معلمان افراد معلول و انتقال تکنولوژی و تجربههای آموزشی، در جهت ایجاد برابری و رفع تبعیض علیه این ناتوان هاست. این در حالی است که اجرای این سند آموزشی یونسکو در ایران، در پی انتقاد خامنهای جنایتکار، متوقف شده است.
توقف اجرای این سند و ده ها کنوانسیون و معاهده بین المللی نشان دهنده این حکم است که “جمهوری جنایتکاران اسلامی” حقوق هیچ بخشی از جامعه را به رسمیت نشناخته و مذاکره با آنان بر سر حق و حقوق انسانی؛ بیراهه است و با آنان تنها با زبان قهر آمیز باید گفت و گو کرد و آن سرنگونی کامل همه بخش های دزدسالاری حاکم است.
بیان مسائل معلولان از قدرت یک نوشته خارج است و تنها می توان به اصلی ترین آنها و آنهم به زبان خلاصه اکتفا کرد. اما بحث اصلی موانع و مشکلات اصلی این جنبش نوپا و مدرنی است که با همه موانع و مشکلات درونی و برونی خود درصدد اعلام وجود و عرضه اندام در مقابل رژیم سرکوبگر جنایتکاری است که امکان گسترش این مبارزات را از آنان سلب می کند.
رژیم گاه با ارعاب و تهدید و گاه با راه اندازی جشن ها و مراسم خیمه شب بازی، در تلاش برای پنهان کردن فجایع هر روزه ای که به این عزیزان و خانواد هاشان تحمیل می کند بر آمده و با وعده وعیدهای توخالی، هستی و زندگی این انسان ها را در مسیر قهقرا رها کرده است. اما با اینهمه و با وجود مشکلات عدیده بر سر جمع آوری نیرو برای تعرض و اعتراض، فعالان این جنبش با تلاش های شبانه روزی، میدان را رها نکرده و به مناسبت های مختلف با هر آنچه در توان دارند به اعتراضات خود ادامه می دهند.
ازینرو حمایت از این جنبش خود جوش که بدلیل ویژگی های فعالان آن نیاز به پشتیبانی و نیروافزایی دارند، از موضوعات مهم دیگر جنبش ها و فعالان دیگر عرصه هاست. رساندن صدای این بی صدایان، که رژیم جنایتکار دزدان اسلامی، با سیاست های کثیفش سالهاست که حقوق آنان را پایمال کرده است از وظایف مهم پیشروان دیگر جنبش هاست. افشای سیاست های کثیف جمهوری اسلامی برای نادیده انگاشتن حق بقاء و زیست اجتماعی جامعه معلولان، باید به موضوعات روی میز همه جنبش ها بدل شود.
کارگران و مزدبگیران آگاه!
جامعه معلولان از بی دفاع ترین اقشار جامعه هستند که طی سال ها نادیده انگاشته شده اند و حداقل هایی هم که طی چند سال اخیر در بودجه عمومی به آنان اختصاص یافته، هیچ گاه پرداخت نشده و به تاراج رفته و یا بقدری ناچیز بوده که بیشتر به تحقیر آنان پرداخته است.
وظیفه ما کارگران آگاه و پیشرو انعکاس وضعیت آنان، بخصوص از آنرو که تعداد بسیار زیادی از آنان کودکانی هستند که اساسا طعم کودکی را نچشیده اند. معرفی مطالبات و حمایت از جنبش پیشرو معلولان، که بخشی از جنبش برابری خواه و علیه تبعیض است، از ضروریات مبارزات علیه فقر و فلاکتی است که رژیم فاسد جمهوری دزدان اسلامی بر همه ما تحمیل کرده است. فراخوان به همه فعالان جنبش های انقلابی از جمله بازنشستگان، معلمان، پرستاران، دانشجویان و به همه آحاد جامعه برای حمایت و پشتیبانی از جنبش معلولان، بسیار حیاتی است. فعالان این جنبش دادخواه در تلاش برای دریافت حقوق انسانی و برابر میلیون ها انسان محروم و ناتوان هستند. رساندن صدای آنان به مجامع بین المللی و سازمان های حقوق بشری در سرتاسر جهان و آشکار ساختن آنچه که هر روزه توسط سیستم هار و ضد بشر دزدان اسلامی بر آنان روا می شود، یکی از راه های احقاق حقوق آنان است.
ما کارگران کمونیست در مسیر جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی از همه جنبش های مطالباتی مترقی و انقلابی حمایت و دفاع می کنیم و دوشادوش آنان تا سرنگونی کامل حاکمیت سرمایه اسلامی، “از پا نمی نشینیم”.
زنده باد جنبش فعالان برابری خواه معلولان
زنده باد انقلاب زن زندگی آزادی
زنده باد حزب کمونیست کارگری
اینرا هم بخوانید
قطع برق و گاز، نشانه هایی از فروپاشی حکومت- حمید دائمی
کارگر کمونیست ۸۶۴ کارگر کارگاهی- حمید دائمی بحران های اخیر که با صورت “قطع برق …