
جمهوری اسلامی که نظام حقوقی اش بر احکام شریعت استوار است، بی تردید دارای خشن ترین قوانین مدنی و کیفری است. روزهاست خبر اعدام دو فعال رنگین کمانی از گوشه و کنار کشور منتشر میشود. دو خانم که برای حق طبیعی خود مبارزه کردنند در حالی آنان را میخواهند به چوبه دار ببرند که در قلبشان صدها حرف دارند، در نگاهشان نفرت از این زندگی و حکومت است، نفرت از این همه ظلم و بی حقوقی و انزجار از حاکمیت جمهوری اسلامی ایران. قصد دارند آنها را بکشند چرا که یک زن هستند و در قاموس اینان زن ضعیف است و موجودی است برای سو استفاده و تحقیر و زیر پا له کردن. میهخواهند آنها را بکشند چرا که سرگذشتشانسند سياهي و تباهي يک مذهب٬ يک حکومت و روابط مردسالارانه و زن ستيزانه ناشي از اسلام و حکومت اسلامي است.چرا که دستگاه قضايي در ايران اسلامي است و حاکمين و ” قضات” همه جلاداني هستند که شغلشان کشتن است.
البته روند اعدام در این رژیم هرگز متوقف نشده است اما در سالهای اخیر با افزایش مشکلات اقتصادی و اجتماعی پیش ازپیش شتاب گرفته است.در شرایطی که فقر و بیداد از سر و روی جامعه بالا میرود، در شرایطی که مردم منزجر از حکومت خود رابرای یک دوره مبارزه سهمگین اماده میکنند، در شرایطی که هر روز هزاران کارگر دست به اعتصاب میزنند و رژیم از شورش مردم میترسد اعدام تنها راه چاره برای ترساندن مردم است.
اعدام همراه با زندان همواره اصلی ترین راه حل جمهوری اسلامی برای حل مشکلات بوده است چرا که نه میتواند و نه میخواهد به مشکلات اقتصادی و اجتماعی پاسخ نمیدهد بلکه آنرا مدام گسترش میدهد و عمیق تر میکند. هر مورد اعدام در ایران باید با یک تکانه جمعی همراه باشد نباید اخبار اعدام برای ما عادی شود اعدام قتل عمدی دولتی است یک جنایت است و باید بساطش برچیده شود.
جنایت به هر شکل و شیوه ای باشددر اصل خود یک جنایت است حال چه بهعنوان جرم و چه به عنوان کیفر نفس قتل یا مجروح و ناقص کردن یک فرد عملی ضد انسانی و ضد جامعه است به همین دلیل است که جرم محسوب میشود و باید کیفری برای آن صورت گیرد. در نتیجه قصاص کیفر نیست و حکومتی که مجازاتش نیز خود یک جنایت است در واق جنایت را دارد دوبرابر میکند.
اصلی ترین و رایج ترین منبع تولید این جنایت ها مذهب و ناسیونالیسم است البته که مذهب عامل قدیمی تری است که با تعصبات ملی و نژادپرستی همراه است و شیوع بیشتری نیز دارد.با مطالعه کوتاه متوجه میشویم در تمام دوران سیاه قرون وسطا مذهب دست در دست طبقه قدرتمند مانند اشراف و دربار هر نوع آزاد اندیشی، خلاقیت و شکوفایی فکری را با شنکجه،اعدام،سنگسار و زنده در آتش سوزاندن پاسخ میداد و امروز هم در جامعه هر اندازه که مذهب مسلط باشد در حکومت و دولت یا حتی در قوانین به عنوان یک امر فرهنگی،اخلاقی و ارزشی به همان اندازه قرون وسطا، محدودیتی بر سر راه آراد اندیشان است و مانع رشد خلاقیت فکر و ذهن آنان میشود.حال در جمهوری اسلامی نه تنها از رشد شکوفایی افراد جلوگیری میکنند بلکه برای ابتداییترین تصمیم های آنها نیز مشکل ایجاد میکنند.
جمهوری اسلامی بر دریایی از نفرت مردم حکومت میکند و برای بقای خود نیازمند سرکوب و ایجاد رعب وحشت است اما هیچگاه نمیتواند جامعه را مجبور به سکوت کند. جنبش های کارگری،جنبش حجاب ،جنبش فرهنگی و ده ها جنبش اعتراضی دیگر از حقوق کودکان گرفته تا جنبش علیه اعدام و دفاع از زندانیان سیاسی همیشه بصورت فعال بوده است.هرسالافراد بیشتر عضو میشوند و شکوه آن را بیشتر میکنند.
با گذری کوتاه به صحبت های جناب حکمت این مقاله رو پایان میدم ایشون در یک کنفرانس گفتند که : مجازات انتقامی و عبرت آموز باید حذف شود باید جامعه را به جایی برسانیم که از خشونت فاصله بگیرد ، که به موارد خشونت آمیز مثل بلاهای طبیعی رفتار کند و به کمک قربانیان بشتابد و سعی کند از موارد بعدی آن جلوگیری شود .