اوضاع شکننده و فوقبحرانی جمهوری اسلامی باعث شده تا برای حفظ موقتی خود، حلقه ممنوعیتهایش در برابر غرب را محدودتر کند. رژیم ۴۶ سال است که با قرارگرفتن پشت هویت ضدیت با آمریکا و کفرستیزی و داشتن مأموریت برای نابودی اسرائیل، جامعه را در داخل سرکوب میکند و جهنمی از تباهی و سیاهی بر زندگی مردم حاکم کرده است و حالا که در بحرانهای لاینحل اقتصادی، اجتماعی، منطقهای و بینالمللی و بهطورکلی در بحران ناتوانی در ادامه حاکمیت خود گرفتار است، در حال تعدیل هویت ایدئولوژیکی خود و عقبنشینی از مواضع تاکنونیاش در برابر غرب و بهویژه آمریکای تحت رهبری ترامپ است.
خامنهای حالا پذیرفته است که حکومتش از هر جنبهای عمیقاً در بحران فرورفته و موضوع سرنگونیاش توسط مردم بسیار جدی است، ازاینرو به این نتیجه رسیده که باید دست به یک عقبنشینی محسوس بزند تا شاید هم فشارهای داخلی و هم فشارهای غرب را کاهش دهد. او که تا قبل از جدی شدن خطر حمله آمریکا به مراکز هستهایاش رجزخوانی میکرد و میگفت: “آمریکا خبیثترین دشمن ماست”، “آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند” و “با ترامپ قاتل سلیمانی اصلاً مذاکره نمیکنیم” و “مذاکره شرافتمندانه نیست” و غیره، حالا نهتنها وزیر خارجهاش را برای نشستن بر سر میز مذاکره بهسوی تسلیمشدن در برابر نماینده ترامپ میفرستد و همزمان خودش راهی چاه جمکران و بارگاه معصومه در قم برای نمایش ریاکارانه و خدعهگرانه آخوندی میشود تا به قول آخوندها با گریه و ناله در بارگاههای مقدس از خدایش تقاضای تکلیف کند و بهاینترتیب بر رسوائیاش پوشش و حجابی ملکوتی بپوشاند، بلکه به ترامپ پیشنهاد سرمایهگذاری تریلیون دلاری در ایران میدهد و درعینحال عراقچی وزیر امور خارجهاش را مأمور ابلاغ دعوت رسمی از “استیو ویتکاف” میکند تا به ایران سفر کند! او همچنین در صحبتهایش هم دست به تغییر لحن و تغییر مواضع در برابر آمریکا زده و دستور پاککردن و برچیدن دیوارنگارهها و نمادهای ضدآمریکایی از سطح شهرها و مراکز سیاسی، نظامی و اداری حکومتی را صادر کرده است که با سرعت در حال اجراییشدن است.
تا اینجا، آمریکای تا دیروز “شیطان و خبیث و دشمن جهان اسلام” در ایدئولوژی و مکتب سیاسی و اعتقادی جمهوری اسلامی، امروز مطابق عقبنشینی ناگزیر خامنهای به حکومت قابل مراوده در زمینههای سیاسی و اقتصادی تجدید تعریف گردیده است و دیگر خط دشمنی و خط قرمزی میانشان نیست. از طرف دیگر ضمن تلاش برای جلب رضایت باندهای اصلاحطلب و دیگر حامیان ایجاد رابطه با آمریکا، تا آنجا که به مردم در داخل نیز مربوط میشود، باز هم یک عقبنشینی و ابراز حسننیتی دروغین و از روی اجبار کرده است. مردمی که ۴۶ سال است بهای تقابلهای ایدئولوژیکی و هویتتراشیهای کاذب ضدیت با آمریکا توسط جمهوری اسلامی را با تحمل فقر و بیکاری پرداختهاند، تا وانمود کند که برای جبران گذشته و به نفع مردم گام بر میدارد و از این طریق مردم را به صبر و تحمل بیشتر دعوت کند.
از سوی دیگر خامنهای ظاهراً گوشهای دیگر از “نبوغش” در زمینه بازیهای دوگانه و معلقزدن در میانه گرفتاریهای سیاسی و ایدئولوژیکی را آشکار کرده تا تندروهای نزدیک به خود را همچنان ضمن کنارگذاشتن دشمنی با آمریکا، با تأکید بر دشمنی با اسرائیل به دنبال خود بکشد و به آنها اطمینان دهد که چیزی از هویت جمهوری اسلامی کم نشده و تسلیم آمریکا شدن هم یک تاکتیک واجب و “تکلیف” است.
در کنار معلقزدنهای خامنهای در برابر آمریکا که از سوی اصلاحطلبان و اکثریت اصولگرایان تصمیم مدبّرانه و متهوّرانه رهبری تلقی میشود، بازی دوگانهاش ازاینقرار بود که در میانه هیاهوی عقبنشینی در برابر آمریکا، پوستری از نابودی اسرائیل در سایت خامنهای منتشر شد. معلوم است که این اقدام برای آرامکردن تندروها بوده و به دنبال آن از کسانی مانند حسین شریعتمداری اصولگرا تا کسانی مانند ماشاءالله شمسالواعظین از باند اصلاحطلب، مجال یافتند تا با تعبیر عقبنشینی خامنهای به تاکتیک هوشمندانه رهبر فرزانه، به تندروترها اطمینان دهند که هیچچیزی در استراتژی و اعتقاد جمهوری اسلامی تغییر نکرده است.
اما واضح است که خامنهای که از نظر مکتبی و اصول دینی و اسلامی ۴۶ سال است با تفاسیر خود از آنها دشمنی با آمریکا و اسرائیل را به حد یک اصل غیر قابل عدول در شریعت اسلام رسانده و پیروی و عمل به آنها را برای هر مسلمان دوآتشه تکلیف تعریف کرده در توجیه و آرام نگهداشتن این بخش از تندروها، توانایی ندارد و همین او را با یک گرفتاری ایدئولوژیکی جدید مواجه میکند. او چندی پیش هم با چنین معضلی با طرفداران تندرو خودش بر سر حجاب روبرو شده بود که ناچار به برخورد امنیتی و سرکوبشان شد. حالا نیز بر سر یک دوراهی قرار گرفته است که هر دو به ضررش تمام خواهد شد. یا باید برای راضی نگهداشتنشان به موضع ضدآمریکایی و ضداسرائیلی گذشته برگردد و فشارهای سنگینتر اقتصادی و حمله نظامی آمریکا و اسرائیل را بپذیرد که برایش غیرممکن است و یا باید در صورت بالاگرفتن مخالفتهای تندروها که ممکن است کار به تحصن و تجمع مقابل مجلس و غیره بکشد، اقدام به سرکوب و جمعآوریشان کند و این هم باز باعث تشتت و پشتکردن لایههای بیشتری از درون به خود و حکومتش خواهد شد.
در نتیجه، رهبر حکومت باید منتظر بالاگرفتن دعواهای درونحکومتی در شرایطی باشد که از هر زاویهای زیر فشارهای غیرقابلتعدیل قرار دارد. در داخل با بنبستهای اقتصادی و بحرانهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دستبهیقه است و جامعهای آماده ناکارکردن و نهایتاً سرنگونکردن حکومتش او را در محاصره گرفته که هر درجه از بههمریختگی درونی و به جان هم افتادن باندهای حکومتی را فرصتی برای واردآوردن ضربه نهایی میداند و در عرصه بینالمللی نیز راهی جز تسلیم و زانوزدن در برابر دشمنانی که تا دیروز وعده نابودیشان از طرف خدا را میداد، ندارد.
بنابراین، جمهوری اسلامی چه با مذاکره و چه بیمذاکره به دست مردم سرنگون خواهد شد. با گذشت هر روز، این اوضاع پر تنش و پر التهاب مدام رژیم را به عقبنشینی و زانوزدن در برابر آمریکا و منطقه قرار میدهد و برای جامعه امکان گامها جلوتر رفتن را فراهم میکند.