در مورد اتحاد احزاب و شبکه سراسری سرنگونی‌طلبان؟ سؤال از کاظم نیکخواه

مندرج در ژورنال شماره ۸۳۸ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)

سوسن صابری: مدتی است که تعدادی از نهادها و فعالین سیاسی و اجتماعی با گرایشات گوناگون، باتوجه‌به ضرورت زمان ، فعالیت خود را با ایجاد ظرف‌های بزرگ‌تر گسترش داده‌اند. کارزار جهانی نه به اعدام، کارزار اتحاد علیه آپارتاید جنسیتی و شبکه جهانی برای آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی نمونه‌هایی از این تلاش‌ها برای فعالیت مشترک هستند. آیا نمی‌شود همین الگوها را در مورد احزاب سیاسی اپوزیسیون بکار برد؟ آیا احزاب راست و چپ که خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی هستند نمی‌توانند شبکه سرنگونی‌طلبان را ایجاد کنند؟ چه موانعی وجود دارد؟

کاظم نیکخواه: بحث اتحاد احزاب به قدمت خود احزاب است. ببینید! سرنگونی یک امر تک‌موضوعی مثل جنبش علیه اعدام و زندان نیست؛ بلکه چندجانبه و چندموضوعه است. متحدشدن احزاب سیاسی که هرکدام سرنگونی را به‌نوعی می‌بینند و تفاوت‌های اساسی در اهداف و سیاست‌هایشان وجود دارد به‌سادگی ممکن نیست. بعضی‌ها می‌خواهند فقط بخشی از آخوندها را از قدرت کنار بزنند و کل سیستم و دستگاه مذهب و سرمایه‌داری و بوروکراسی را نگاه دارند و یک دیکتاتوری دیگر را حاکم کنند، برخی کمی بیشتر یا کمتر را می‌خواهند، و حزبی مثل حزب کمونیست کارگری می‌خواهد حکومت اسلامی و کل سنت‌ها و سیاست‌ها و نهادهای مذهبی و سرکوب و اداری‌اش را از جامعه جارو کند و مردم را از سرکوب و سلطه مذهب و مافیای سرمایه‌داری تماماً خلاص کند. اما تجربه نشان داده است که در روند مبارزه احزاب و سازمان‌های سیاسی تغییر می‌کنند و خیلی‌ها به هم نزدیک می‌شوند.

توجه کنید که همین نمونه‌هایی مثل کارزار علیه اعدام و علیه آپارتاید جنسیتی و برای آزادی زندانیان سیاسی که اشاره کردید بخشی از جنبش سرنگونی است. این تلاش‌ها تازه شروع نشده؛ اما اخیراً موفقیت‌هایی در ایجاد اتحادهای سیاسی داشته است. هرچه این نوع کارزارها و ائتلاف‌ها فراگیرتر شوند و موضوعات بیشتری را بپوشانند و بتوانند موفق شوند، و اتحادهای اجتماعی‌تر و گسترده‌تری ایجاد کنند معنایش ایجاد زمینه مناسب‌تر برای اتحاد و همکاری عملی بخش پیشرویی از جریانات سرنگونی‌طلب و جنبش سرنگونی در سطح جامعه خواهد بود. سرنگونی به طور واقعی یعنی به جریان افتادن جنبشی فراگیر و اجتماعی علیه اعدام، علیه زندان، علیه آپارتاید جنسیتی، علیه چپاول و مافیای سرمایه‌داری، علیه یکه‌تازی دستگاه مذهب، برای دفاع از حقوق زنان و کودکان و مردم و امثال اینها. چنین جنبش و حرکت سراسری ای است که می‌تواند به انقلاب اجتماعی منجر شود و حکومت را سرنگون کند.

در روند پیشروی و اتحادهای مقطعی و موضوعی است که می‌توان امیدوار بود که در مقطعی بتوان به اتحادها و ائتلاف‌های سیاسی و گسترده‌تری حداقل میان بخش قابل‌توجهی از احزاب سیاسی رادیکال بر سر سرنگونی هم رسید. حرکت‌کردن از مسیر عکس ممکن نیست. یعنی نمی‌شود از همان اول احزاب سیاسی بر سر امر پیچیده و چندجانبه سرنگونی متحد شوند.

اینرا هم بخوانید

قانون عمومی که افت و خیز دستمزد و سود را تعیین می کند- از کارل مارکس – کار مزدی و سرمایه – بخش ۴

کارگر کمونیست ۸۴۸ کاظم نیکخواه  گفتیم  که: «دستمزد، سهم کارگر از کالاهای تولیدی او نیست. …