یک رویداد مهم و قابل توجه در این روزها، پیام عبدالله اوجالان به رهبری پ ک ک است که از آنها میخواهد سلاحها را زمین بگذارند و پ ک ک را منحل کنند. این پیام با مقدماتی در اشاره به تاریخ پ ک ک و مبارزه در کردستان شروع میشود و با این جملات پایان می یابد “در این فضایی که با فراخوان آقای دولت باغچلی، ارادهای که توسط آقای رئیس جمهور مطرح شده و رویکرد مثبت سایر احزاب سیاسی نسبت به فراخوان مذکور شکل گرفته است، من فراخوان خلع سلاح را مطرح میکنم و مسئولیت تاریخی این فراخوان را میپذیرم.
همانند هر جامعه یا حزب مدرن دیگری که وجود آن به زور پایان نیافته باشد، برای ادغام داوطلبانه با دولت و جامعه کنگره خود را برگزار کنید و تصمیم بگیرید؛ همه گروهها باید سلاح را کنار بگذارند و پکک باید منحل شود.به تمامی گروههایی که به زندگی مشترک باور دارند و به فراخوان من بلە میگویندسلام میرسانم” .
در پاسخ به این پیام رهبری پ ک ک در قندیل نوشته است ” به محتوای فراخوان(اوجالان) به طور کامل پایبند هستیم، اعلام میکنیم که از آن پیروی کرده و اجرا خواهیم کرد”
مخالفت با انحلال پ ک ک بی معناست
پیام اوجالان حاوی نکاتی است که من با آن موافق نیستم. بویژه توهم پراکنی در مورد دولت سرکوبگر اردوغان و وعده هایش به هر دلیلی که باشد، بسیار توهم برانگیز و نامناسب است. اما اینکه یک سازمان عریض و طویل با سابقه طولانی مبارزه مسلحانه و ریشه دار در جامعه به ناگهان با یک پیام از جانب رهبری که زندانی سیاسی است، منحل اعلام شود، امر عجیب و بی سابقه و خارق العاده ای است. چرا اوجالان چنین پیامی داده است؟ رهبری پ ک ک چه نظری دارد؟ نتیجه چه خواهد شد؟ عکس العمل مردمی که سالهای سال در کنار این سازمان دربرابر دولتهای سرکوبگر ترکیه مقاومت از خودگذشتگی کرده اند چه خواهد بود؟ همه اینها سوالاتی است که جواب آن دقیقا روشن نیست اما خیلی زود روشن خواهد شد. تا اینجا گفته میشود که رهبری پ ک ک در قندیل این تصمیم را پذیرفته است فقط اعلام کرده است که بهتراست اوجالان از زندان آزاد شود و خود او روند خلع سلاح و انحلال پ ک ک را رهبری کند.
مساله اساسی تر اینست که اگر اوجالان فراخوان به انحلال پ ک ک داده و رهبری این سازمان در قندیل آنرا پذیرفته، نیتجه به ناگزیر همین خواهد بود. نمیشود کاسه داغ تر از آش شد و از ادامه موجودیت پ ک ک دفاع کرد. یا مثل رفیقمان ابراهیم علیزاده توصیه کرد که به حای اوجالان که در زندان زیر فشار است رهبر دیگری برای خود انتخاب کنید و فشار را از روی دوش او بردارید! شخصا نمیدانم که تا چه حد پیام اوجالان آنطور که علیزاده میگوید زیر فشار گرفته شده باشد. بعید میدانم که اینچنین باشد. اما حتی اگر اینچنین بود، رهبری پ ک ک در بیرون زندان و در کوههای قندیل از اپوزیسیون ایرانی از وضعیت اوجالان آگاهتر است و میتوانست چنین ارزیابی ای بدهد. برخی دیگر از دوستان میگویند چرا بدون اینکه امتیازی گرفته باشد اعلام انحلال میکند؟ اینهم هنوز روشن نیست که چه بده بستان و امتیازاتی گرفته و داده شده باشد. فی الحال گفته میشود صلاح الدین دمیرتاش رهبر حزب دموکراتیک خلقهای ترکیه از زندان آزاد شده است. چه بسا خود اوجالان هم به زودی آزاد شود. اما میشود مستقل از عملی شدن یا نشدن این ها در مورد خود این تصمیم نظر داد.
یک چیز روشن است و آن اینکه مبارزه مسلحانه در کوهها و روستاها و کلا کیش اسلحه و پیشمرگایتی در کردستان سالهاست به ته خط رسیده است و عملا مدتهاست در فضای جامعه جایی نداشته و به پایان رسیده است. این نوع مبارزه تاریخا از یک سنت قدیمی قومی و قبیله ای و ملی ریشه گرفته بود و روستاها و کشاورزانپایگاه های اصلی آن بودند. با شهری شدن تمام چهار بخش کردستان، محور مبارزه از سالها پیش از روستا به شهر منتقل شده است. این را بویژه در ایران بیش از هرجای دیگری شاهدیم که کردستان یکی از کانون های اعتراضات و اعتصابات کارگران، بازنشستگان، و اعتصابات و تجمعات خیابانی است و بویژه در همین سالهای اخیر شاهد بودیم کهکردستان سنگر انقلاب زن زندگی آزادی بود و در کنار مردم سراسر کشور، علیه جمهوری اسلامی جنگیده و مبارزه کرد و مبارزه میکند. کیش اسلحه و اردوگاه نشینی جریانات ناسیونالیست و قومی در این روند هیچ جایگاه موثرینداشته است.
تصمیم به انحلال پ ک ک طبعا کوتاه مدت به نفع اردوغان و دولتش تمام خواهد شد. اما در میان مدت و دراز مدت بهانه وجود نیروهای مسلح برای حمله به کردستان را از او میگیردو پایه لشکر کشی به مناطق کردستان را به شدت سست میکند. این بدان مفهوم نیست که معتقد باشم که این لشکرکشی ها تمام میشود. اردوغان یک دیکتاتوری اسلامی سرکوبگر را اداره میکند و مثل جمهوری اسلامی در ایران به هر بهانه ای و یا بدون هیچ بهانه ای میتواند دست به جنایت بزند. اما بطور قطع با انحلال پ ک ک، برای لشکرکشیهای بیشتر به کردستان ترکیه و سوریه زیر فشار بیشتری قرار خواهد گرفت.
تصورم اینست که شان نزول پیام اوجالان در این زمان مشخص؛ بیش از هرچیز وقایع سوریه باشد که بشار اسد سرنگون شده است و نیروهای کرد بخشهای وسیعی از این کشور را زیر کنترل خود دارند و به شکل دموکراتیک و با مشارکت عمومی اداره میکنند و سنتهای آموزنده ای را هم در این زمینه به جا گذاشته اند. اردوغان همیشه به بهانه پ ک ک به کردستان سوریه و عراق حمله کرده است. اکنون بشار اسد سرنگون شده و دولت جدید سوریه خواستار خلع سلاح تمام نیروهای مسلح غیر از ارتش و پلیس شده است. رسیدن به این هدف برای دولت سوریه به سادگی امکان پذیر نیست. ارزیابی ها اینست که ارتش سوریه از نیروهای مسلح کرد سازمان و قدرت کمتری دارد. دولت اردوغان تلاش میکند به عنوان حامی و بازوی دولت تازه تاسیس سوریه، با لشکر کشی و فشار به نیروهای کرد، این هدف را عملی کند. اما بهانه اردوغان فعالیت پ ک ک و حضور آن در سوریه است. این بهانه نیز با انحلال پ ک ک از او گرفته میشود و باید بهانه های دیگری دست و پا کند.
یک دلیل اساسی تر که از نظر من باید انحلال پ ک ک را مثبت ارزیابی کرد اینست که پ ک ک سازمان پیشرو و مدرن و آزاد و رادیکالی نیست. این سازمان مثل مجاهد در ایران کارنامه خوبی در برخورد به مخالفان سیاسی اش ندارد. حتی بنا به برخی گزارشات کادرهای ناراضی اش را ترور کرده است. مناسبات درونی اش عقب مانده و عشیرتی و خارج از سنتهای مدرن است. از یک نوع ناسیونالیسم ارتجاعی و تئوری کنفدرالیسم اوجالان دفاع میکند که مطلقا ربطی به ستم بر مردم کردستان ندارد و پایه علمی و سیاسی پیشرویی ندارد. میتوان از این نظر به فاکتهای زیادی اشاره کرد. چنین سازمانی نماینده هیچ ارزش پیشرویی نیست که ما بخواهیم از موجودیت آن دفاع کنیم. نفس اینکه با دولت اردوغان میجنگد بهانه کافی ای برای دفاع از موجودیت یک سازمان نیست. انحلال این نوع سازمانها شاید در کوتاه مدت تاثیرات منفی ای در روحیه مبارزاتی بخشی از مردم داشته باشد، اما در میان مدت و دراز مدت حذف چنین نیروهایی از صحنه مبارزه فضای اعتراضات اجتماعی را میتواند به سمت درست تر و رادیکالتری سوق دهد. این روند خودبخود اتفاق نمی افتد و طبعا بستگی به کار آگاهگرانه و نقشه مند و با جهت گیری چپ و سوسیالیستی دارد.
در کل تا اینجا ارزیابی من اینست که مخالفتها با پیام اوجالان و تصمیم به انحلال پ ک ک در مصلحت گرایی تشکیلاتی و نگرانی از تاثیرات منفی آن بر فضای مبارزه پیشمرگایتی در بخشهای دیگر کردستان ریشه دارد.
من فکر می کنم اوجالان هر نیتی که داشته باشد دارد پایان یک دوره را به ناگزیر اعلام میکند. دوره ای که همانطور که گفتم سالها پیش به پایان رسیده بود. و آن پایان سنت پیشمرگایتی در کوهها و روستاهاست. به دوستانی که با این تصمیم مخالفند میگویم دوستان! کش دادن فعالیتی که زمینه ها و ریشه ها و تاریخش به اتمام رسیده است و تنها پوسته ای از آن باقی مانده است، اقدام مثبت و مفیدی نیست. زنده نگاه داشتن امید واهی به اینکه روزی پیشمرگه از کوه سرازیر میشود و مردم را آزاد میکند نه واقعیت دارد و نه مثبت است. بگذارید مردم با چشم باز واقعیتها را ببینند و با دستهای خویش و به کمک احزاب پیشرو و مدرن خویش خود را آزاد کنند. اعتصاب و تظاهرات و شورش خیابانی و تجمعات و اتکا به تشکلهای توده ای و امثال اینها اشکال مبارزات امروز کارگران و مردم است. احزابی که نماینده این دوره جدید باشند میتوانند نقش موثر و مثبتی در رهبری مبارزات داشته باشند، نه احزابی که به سنتهای کهنه ای که تاریخ مصرفشان تمام شده، چسبیده اند.