مندرج در ژورنال شماره ۶۷۰ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
در خبرها آمده است که پروفسور سمیعی، در کنسرت اِبی روی سِن میرود و بر خلاف انتظار وی و برنامه گذاران، نه تنها مورد استقبال حضار قرار نمیگیرد که با اعتراض و هوکردن مردم روبرو میشود. مینا احدی، فعال سرشناس سیاسی ساکن آلمان، در همین رابطه با به اشتراک گذاشتن ویدئویی از این لحظه نوشته است:
“او (پروفسور سمیعی) همکار و مدافع حکومت اسلامی است و بارها جنایتکاران و قاتلین مردم را برای معالجه به هانوفر آورده و در مقابل اعتراضات ما با دروغ و شانتاژ به فراریدادن جانیان اسلامی کمک کرده. پس باید او و همچنین ابی و برنامه گذاران ببینند هر کس با حکومت اسلامی ساخت و همکاری کرد با خشم مردم روبرو میشود امروز و یا فردا.”
واقعیت آن است که به یمن ظهور شبکههای مجازی و گردش آزاد اطلاعات، دوره وسط بازی و دروغ گفتن به افکار عمومی به پایان رسیده است. پروفسور سمیعی مدتهاست که با رژیم اسلامی همکاریهای نزدیک دارد و شرایط را برای مسافرت و درمان مقامات حکومت اسلامی به کلینیک درمانیاش در هانوفر را فراهم کرده است از جمله مقامات جنایتکاری مانند شاهرودی که دستشان به خون هزاران انسان آلوده است. همانها که برای درمان مردم در ایران، طب اسلامی و دعا و زیارت حرم و خرافات اسلامی تبلیغ میکنند.
پروفسور سمیعی وقتی مورد پرسش خبرنگاران در مورد روابط وی با حکومت اسلامی قرار میگیرد، بیشرمانه شانه بالا میاندازد و ادعا میکند که کسی مثل هاشمی شاهرودی را نمیشناخته است. این تزویر و دروغگویی جناب پروفسور البته نهتنها ایشان را از گزند نقد مردم در امان نگه نداشت که باعث خشم بیشتر افکار عمومی نسبت به وی شد. در وجهی دیگر و پس از آغاز انقلاب زن زندگی آزادی، مرزبندی بین مردم معترض و آزادیخواه و عناصر وابسته و طرفدار رژیم بیشازپیش شفاف شده است. پارادایم جدیدی که انقلاب زن زندگی آزادی به وجود آورده است دیگر امکان وسط بازی و دروغگویی به مردم را از بین برده است. واکنشی که در کنسرت ابی شاهد آن بودیم ضمن آنکه نشان از بلوغ سیاسی دیاسپورای ایرانی دارد، فصل جدیدی از مناسبات مردم معترض با وابستگان رژیم را نوید میدهد. از نظر مردم، هر گونه خدمت امثال پروفسور سمیعی به مقامات جنایتکار حکومت اسلامی به معنای قرارگرفتن در صف دشمنان انقلاب زن زندگی آزادی است.