روز گذشته یک خبر در صدر اخبار جهان بود، مردم ایران متحدانه در یک رفراندوم اینترنتی، در تویتر، به اعدام نه گفتند! هشتگ اعدام نکنید، ترند جهانی شد و بقول برخی رسانه ها میلیاردها نفر اینرا دیدند.
دنیا یکبار دیگر چهره واقعی جامعه ایران را دید، چهره جامعه ای مدرن، آزادیخواه انسان دوست و علیه قتل عمد دولتی!
این مهم است. بی دلیل نیست که تمام رسانه های مهم دنیا در این مورد گفتند و نوشتند. عکس سه جوان محکوم به اعدام، سه گروگان حکومت اسلامی، که بهر بهانه و ترفندی باید اعدام شوند،تا بقیه جوانهایی که شبیه به اینها هستند، حساب دستشان بیاید و بنا به خواست رژیم دیگر جرات نکنند به خیابان رفته و شعار نابود باد حکومت اسلامی سر دهند!
اما چنین نشد، مردم ایران متحدانه یک سیلی محکم به گوش جانیان و خامنه ای و قاضی صلواتی و روحانی و چند سلبریتی مدافع اعدام زدند.
چرا چنین شد، آیا در چین و امریکا نیز چنین اتفاقاتی در مقابل اعدامها می افتد.
پاسخ من اینست، در ایران چنین شد چرا که خانواده ای نیست که طعم تلخ کشتن یک عزیز خود به دست حکومت طناب دار و اعدام را نچشیده باشد، چنین شد اما مهمتر از آن، چون یک جنبش علیه اعدام در ایران است و این جنبش علیه هر نوع قتل عمد دولتی است، و این جنبش سالها است یک جمله را در اذهان مردم جا انداخته، اعدام قتل عمد دولتی است، در ایران چنین شد چرا که سالها است روزانه میکشند و سالها است روزانه می جنگیم، کم نیست تاثیر کمپین هایی همچون کمپین نجات ریحانه جباری، شهلا جاهد، کبری رحمانپور، نازنین فاتحی، رامین حسین پناهی ، زانیار و لقمان مرادی و ابدا کم نیست تاثیر جنبش بخشش و دوندگی های مداوم تعداد زیادی از مردم برای نجات جان محکومین به اعدام. ایران جامعه ای است که در آن دهها و صدها چهره اجتماعی مخالف اعدام دارد که در شهرها و روستاها به محض شنیدن احتمال اعدام یک نفر مهم نیست به چه دلیل و بهانه ای از سوی حکومت، دورهم جمع شده و مردم را سازمان میدهند و زندگی نجات میدهند.
این جامعه و این مردم اما تا ته استخوانهایشان، سبعیت و سنگدلی حکومتی ها را نیز تجربه کرده اند، لبخند کریه خامنه ای و روحانی در مقابل مادرانی که در برابر آنها ضجه زده و خواهان نجات فرزند خود شده اند، این مردم پست فطرتی و جا خالی دادن قضات و دستگاه قضایی را دیده اند و در نهایت اتحاد محکم حکومتی ها از اصلاح طلب تا اصولگرا برای پا بر جا بودن چوبه های دار را دیده اند.
بله ما در مورد ایران تحت حاکمیت فاشیسم اسلامی حرف میزنیم و مردمی که از زندگی همه آنرا میخواهند و این حکومت را با طناب دار و فرهنگ و سنت و قانون و دستگاه قضایی انسان کش و بیرحم آن ، تف کرده اند.
ما در مورد جامعه ای زخم خورده حرف میزنیم که در مقابل اعدام، از محو کامل اعدام دفاع میکند، در مقابل ارتجاع مطلق اسلامی از نهایت مدرنیته و انسانگرایی دفاع میکند و هر بار امکانش را داشته این چهره را نشان داده به حکومتی ها به مردم دنیا و در عین حال به جنبشی که خود را اپوزیسیون حکومت می شناسد، اما مردم را تحقیر میکند و از خلایق هر چه لایق حرف میزند، جنبشی که علیه اعدام لام تا کام نمیگوید و گذشته را به آینده تحویل میدهد. اینها هم در رفراندوم دیروز یک پاسخ محکم گرفتند، مردم آزاده و متحد ، میتوانند حکومت را با همه دستگاه سرکوبش ، سرنگون کنند و آینده را خود بسازند آینده ای روشن و متکی بر تجارب درخشان سالهای سال مبارزه!
روز گذشته را به یاد همه جوانان آزاده و کمونیستها و مبارزینی بسر بردم که در بیدادگاههای حکومت اسلامی در دهه شصت اعدام شدند. بیاد فرزاد کمانگرها و دهها و دهها فعال سیاسی که در سالهای اخیر اعدام شدند و بیاد ریحانه جباری ها و رامین حسین پناهی ها و زانیار و لقمان مرادی ها، بیاد همه جان باختگان و اعدام شدگان. فعالیتهای ما نتیجه داد و مردم ایران روز گذشته پای صندوق رفته و به اعدام بعنوان یک پایه و ستون حکومت اسلامی متحدانه نه گفتند، این باعث خوشحالی و شعف فراوان ما هست!