قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین: سه جبهه جدال

افشای قرار داد ۲۵ ساله جمهوری اسلامی با چین به یک موضوع داغ و بحث انگیز در سطح جامعه تبدیل شده است. از هم اکنون در رابطه با این قرارداد آشکارا سه جبهه متفاوت را میتوان مشاهده کرد که رویاروی هم صف آرایی میکنند. یکی جمهوری اسلامی است که بخاطر بن بست اقتصادی اش به هر بازی و زد و بندی دست میزند تا بلکه راه بقا و نجاتی بیابد و فرصتی برای خود بخرد. جبهه دیگر از جریانات راست ناسیونالیست گوناگون تشکیل میشود که فضا را برای سر دادن روضه همیشگی وطن و خاک و میهن مهیا دیده اند و با تبلیغات همیشگی خود تحت عنوان اینکه اینهم یک قرارداد ترکمنچای دیگریست و ایران را فروخته اند، جنجالی به راه انداخته اند. و بالاخره جبهه کارگران و کل جامعه است که میخواهد از کل جمهوری اسلامی و مفتخوران سرمایه دار خلاص شود. نگاهی از این منظر به این سه جبهه جدال داشته باشیم.


هدف جمهوری اسلامی
واقعیت اینست که فلج اقتصادی جمهوری اسلامی و استیصال و درماندگی اش در برابر وضعیت انفجاری جنبش کارگری و کل جامعه ریشه اصلی رفتن این حکومت پای چنین زد و بندها و قراردادهای اینچنینی است. به عبارت روشنتر امروز در ایران حکومت اسلامی در اوج استیصال و ناتوانی اش برای بازکردن راه سرمایه گذاری به ایران به هر دری میزند و به هر سو دست دراز میکند. بر متن این اوضاع حکومت اکنون همچون یک دلال قرارداد سرمایه گذاری با دولت چین را بسته است و بر اساس آن علاوه بر منابع تولیدی، همه تلاشش این است که نیروی کار کارگران را به ارزانی در اختیار سرمایه داران چینی قرار دهد و این وسط بتواند به چپاولگریهایش نیز ادامه دهد. به گفته برخی ازمقسران خبری نیز این قرارداد در عین حال برای جمهوری اسلامی میتواند از یکسو یک پز دیپلماتیک در مقابل رقبایی چون آمریکا و غرب باشد و از سویی دیگر قرار است ظاهری ماندگار از جمهوری اسلامی در قدرت بدست دهد.
حکومت اسلامی به روشنی میداند که در فضای پرالتهاب جامعه و در شرایطی که جنبش کارگری چنین قدرتمند در صحنه سیاسی جامعه دارد نقش ایفا میکند، چنین قراردادهایی از پیش محتوم به شکست است. همه میدانیم اقتصاد به گل نشسته جمهوری اسلامی راه علاجی ندارد. اقتصاد جمهوری اسلامی، اقتصادی مافیایی است که اساسش بر رانت و قاچاق و دزدی گذاشته شده است. جنگ بر سر دزدی ها و رقابت باندهای مافیایی حاکم نیز خود یک مولفه مهم در به هم ریختن بیشتر این اوضاع است. در چنین شرایطی جمهوری اسلامی در نقطه ای قرار گرفته است که با هیچ طرح و برنامه اقتصادی ای و هیچ نوع زد و بند کردن ها و قراردادهایی از نوع قرارداد با چین راه نجاتی ندارد. سیاست این رژیم اساسا بر چپاول و غارت بیشتر جامعه در زیر چماق سرکوب و زندان است و قراردادی از نوع قرارداد با چین هم تلاشی در همین جهت است.


جریانات ناسیونالیست و راست
قرارداد ایران با چین زمینه ای برای جلو کشیدن گفتمان های راست و ناسیونالیستی از جانب جریانات راست فراهم کرده است. این جریانات که در دل شرایط سیاسی متحول جامعه با گفتمان های چپ و برابری طلبانه و رادیکال در جلوی صحنه سیاسی اقبالی برای خود نمی بینند امروز با تبلیغاتی چون فروش خاک و وطن و تشبیه این قرارداد به “قرارداد ترکمن چای” در زمان سلطنت قاجار، تلاش دارند فضا را برای جلو آوردن گفتمان های خود باز کنند. حتی به طور مسخره ای با کمونیست خواندن کشور سرمایه داری چین که یکی از ستونهای ارتجاع سرمایه داری معاصر در منطقه است، میکوشند، چپ و کمونیسم را مورد حمله و تعرض قرار دهند و از این نمد برای خود کلاهی بدوزند. همانطور که در مناقشه بر سر اینکه خلیج فارس است یا عربی سعی کردند ، گرایش ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی را دامن بزنند. اما چند صباحی بیش دوام نکرد و همه این تقلاها به تاریخ پیوست. چون درد مردم فقر و فلاکت و تبعیض و نابرابری و کل بساط چپاول و غارت سرمایه داری است نه تعصبات خاک و وطن و…
بد نیست در همین جا به گوشه هایی از پیامی از کارگران نیشکر هفت تپه در رابطه با قرارداد ایران با چین که در مدیای اجتماعی درج شده اشاره کنم. پیامی که جواب روشنی به تشبثات ناسیونالیستی داده و حرف کارگر رابیان میکند. در بخشی از این پیام چنین آمده است: ” کارگران ..هیچ نزدیکی ای با دولتها و طرفین قراردادهای ضد کارگری ندارند.. ما در دعوای لشکر طرفداران دولتهای روسیه و چین و طرفداران دولتهای آمریکا و غرب، که هر کدام دیگری را به ایران فروشی و وطن فروشی و غیره متهم می کنند، شرکت نمی کنیم. اگر بدست کارگران باشد، همانطور که که در یک کشور باید نان و آزادی را تقسیم کنند و به زورگوئی و بردگی تن ندهند، در مناسبات و قراردادهای بین کشورها هم اصل برابری و منافع مشترک را رعایت می کنند. … ما هر قراردادی که منافع کارگران در دو کشور طرف قرارداد را تامین نکند و بنفع سرمایه داران دو کشور یا چند کشور باشد را قبول نداریم و اگر زورمان برسد آنرا ملغی می کنیم… کارگران مخالف قراردادهائی هستند که اسارت کارگر و مردم زحمتکش را بدنبال دارد.. “.
این جملات صدای جبهه کارگر در برابر جبهه سرمایه داران مفتخور است. بیش از یک قرن است که بورژوازی تحت نام خاک، وطن، و تمامیت ارضی، جنگها به راه انداخته و چپاولها کرده است. پیام کارگران نیشکر هفت تپه به طور واقعی کیفرخواست کارگران علیه وحشگیری سرمایه داری و پاسخی محکم به جریانات راست ناسیونالیست و هیاهوهای آنهاست.


قرارداد ایران با چین از زاویه کارگر و مردم
قرارداد ایران با چین بخشا قرار داد بازگشت دوباره شرکت های سرمایه گذاری چین به ایران، به ویژه در مناطق نفتی و در جنوب است. کارگران تاریخ و عملکرد آنها را خوب میشناسند. اساسا در دوره احمدی نژاد بود که سیل شرکت های چینی بسوی ایران به راه افتاد. یک بخش بزرگ آنها در قسمت های حفاری نفتی مستقر شدند. از جمله استقرار این شرکت ها در خور هویزه و شهرهای سوسنگرد و یادآوران و نام آوران بود. در آن مقطع این شرکت ها مثل قارچ از همه جا سربلند کردند و اساس کارشان ایجاد تاسیسات حفاری نفتی در آب تعریف شده بود. این شرکت ها بر اساس قراردادی که داشتند برای برقراری هر نوع ارتباطی با کارگر دستشان باز بود. حتی بنا به سیاست دولت چین با یک بسته یا پکج وارد شده بودند که نیروهای انتظامی و سرکوبشان را نیز به همراه داشت. یعنی پلیس و حراست و نیروی نظامی خود را نیز با خود آورده بودند! با این لشکر کشی فشار سنگینی را به کارگران تحمیل کردند. از جمله تحمیل ساعت کار طولانی و دستمزدهای بسیار ناچیز و سرکوب هر صدای اعتراضی از ویژگی ها و شرایط کار در این شرکت ها بود. تا جاییکه بعد از تشدید تحریم ها هنگامیکه بسیاری از این شرکت ها سودشان افت کرد و بساطشان را جمع کردند و رفتند، کارگران شاغل در این مراکز علیرغم اینکه شغل و زندگیشان به خطر می افتد از اینکه از شر شرکت های چینی رها شده اند ابراز شادی میکردند. با چنین پیشینه ایست که کارگران قرارداد با چین را از زمره قراردادهای اسارت بار برای خود و کل جامعه و مقدمه ای برای تشدید تعرضات بر زندگی و معیشتشان میدانند و به آن اعتراض دارند. از همین رو وقتی از بازگشت شرکت های چینی سخن به میان می آید کارگران میگویند دیگر حاضر به کار در چنان شرایطی نخواهند بود و در تقابل با ورود مجدد آنها راهی جز اعتراض و اعتصاب در مقابلشان قرار ندارد.
از سوی دیگر عوارض مخرب زیست محیطی شرکت های چینی است که در نتیجه کار آن دوره برجای ماند. بطور مثال در جایی مثل خور هویزه شرکت های چیتی که قرارداد ایجاد چاههای حفاری در آب را داشتند، برای کاهش هزینه هایشان و ساده کردن کار قبل از هر چیز خور هویزه را خشک کردند و کسی هم جلودارشان نشد و آنها بدین گونه چاههای حفاری را زدند. در نتیجه بسیاری از مردمی که با کار صید در این منطقه زندگی میگذراندند و بسیاری از کشاورزان هست و نیست خود را از دست دادند و امروزمردم به بازگشت مجدد این شرکت ها اعتراض دارند.


مثال دیگر کار شرکت های چینی در شیلات در کناره های بوشهر و بندرعباس است. آنها با تکنولوژی بالا و بکارگیری تورهای عظیم الکتریکی در این منطقه ماهیگیری میکردند و با این کار هم کار صیادان محلی را خواباندند و هم صدمات جبران ناپذیر محیط زیستی وارد شد. از جمله بخاطر صید بیش از ظرفیت و ثاثیرات آن بر ادامه حیات دلفین ها و خرچنگ ها و رشد جنگلها، عملا در این منطقه بسیاری از جنگلها به خشکی کشیده شدند و مردم آن از کار بیکار شدند. از همین رو یک نیروی مهم معترض به قرارداد با چین نیروهای دفاع از محیط زیست هستند. این چنین است که در این ماجرا صف آرایی های مختلفی دارد شکل میگیرد. در این میان گفتمان های کارگران و مردم که در مدیای اجتماعی انعکاس یافته جالب توجه است. در این گفتمان ها یک اعتراض اینست که هر نوع دیپلماسی مخفی ممنوع است و چرا قراردادی برای ۲۵ سال بسته میشود، اما مردم از مفاد آن بی خبرند. موضوع دیگر ثروتهای جامعه است و کارگران و مردم به عنوان صاحبان اصلی این دارایی ها حرفشان اینست که دولت اجازه ندارد ثروتهای جامعه را با قراردادهای محرمانه و پنهانی به فروش برساند. اینها منابع معیشتی مردم هستند و باید درآمد آن نصیب خود آنان شود. سومین بحث اینست که هرگونه اقدامی که کوچکترین صدمه ای به محیط زیست انسانها بزند، باید متوقف شود و بخاطر تخریب های تاکنونی در محیط زیست دولت باید پاسخگو باشد. و بالاخره اینکه هیچ دولتی اجازه بستن قرارداد و مماشات با این حکومت جنایتکار اسلامی که کارش سرکوب و چپاول است را ندارد و باید جمهوری اسلامی در سطح جهانی بایکوت شود. در غیر اینصورت با اعتراض مردمی روبرو خواهد شد.


آخرین نکته رابطه ویژه دولتی مثل چین با دولت ایران به عنوان یک قطب کثیف حامی ارتجاع در ایران و در منطقه است. مردم درایران بارها صدای اعتراض خود را علیه دولت چین و روسیه بخاطر همکاری و حمایت از جمهوری اسلامی بلند کرده اند. وامروز کارگران و مردم با این گفتمانها دارند در مقابل کل بساط چپاول و جنایت جمهوری اسلامی و متحدانش صف آرایی میکنند و تمایز آشکار خود را با هر نوع گرایش عقب مانده ناسیونالیستی اعلام میدارند. *

اینرا هم بخوانید

انفجار در معدن زغال‌سنگ طبس کشته شدن ۵۱ کارگر معدنچی- شهلا دانشفر

کارگر کمونیست 850 گفتگو با شهلا دانشفر در برنامه رویدادها در تلویزیون کانال جدید میثم …