مذهب، ملی گرایی، انسانیت- عبدل گلپریان

خمینی زمانی که از فرانسه وارد ایران شد و در قدم اول، انقلاب آزادیخواهانه ۵۷ مردم ایران را کوبید، بارها از دشمنی اسلام با ملی گرایی سخن گفت. ابراز دشمنی خمینی و اسلام با ملی گرایی نه از سر تضاد و ضدیت با آن بلکه از سر دست بالا پیدا کردن اسلام بر هر باور و عقیده دیگری بود. اسلامگرایی و ملی گرایی هر جا که اوضاع اقتضا کند همان دو قلوهای بهم چسبیده ای هستند که در طول تاریخ تا توانسته اند دمار از روزگار انسان و انسانیت در آورده اند.

ناله های زبونانه اخیر خامنه ای مبنی بر “عظمت ملت ایران” نه از سر تعلق فکری و ایدئولوژی اسلامی او به ملی گرایی بلکه آویزان شدن به طنابی سیاسی برای خروج از تنگناه و مخفی گاهی است که خود را در آن حبس کرده است. اوضاع و فضای جنگی و شکست های پی در پی رژیم اسلامی خامنه ای را بیاد بسیج نیرو در برابر دشمن خارجی و استمداد کمک تحت عنوان “ملت ایران” انداخت و خیلی زود مردم به ریش و پشم ریخته اش خندیدند. حتی اگر این جنگ با یکی از کشورهای همسایه و در قامت جنگی کلاسیک با لشکرکشی به نوار مرزی ایران ( شبیه جنگ ایران و عراق ) هم رخ می داد احدی برای او و باندهای تحت فرمانش تره هم خرد نمی کرد. اگر امروز خامنه ای از ملی گرایی اراجیف می بافد نه از سر اعتقادات فکری و ایدئولوژیک اسلامی اش بلکه بخاطر کاربرد سیاسی آن در مقطع حاضر است وگرنه بارها علیه آن شاخ و شانه کشیده است. کسی بخواهد همین روزها گوشه ای از عمق تعفن اسلام و ملی گرایی را چه در ایدئولوژی و چه در محاسبات سیاسی و عرق میهن پرست و ضدیت با انسان دریابد می تواند نگاهی به اخراج دردناک ده ها هزار نفر از مردم افغانستان بکند.

کتب، متون و کوهی از آثار و تاریخ مدون عظمت طلبی و ملی گرایی در ایران پا به پای همزاد خود، یعنی اسلام بوفور قابل دسترس و مطالعه است. نیازی نیست به گذشته تاریخی خیلی دوری رجوع کنیم. دوران محمد رضا شاه پهلوی آینه تمام قد این همزیستی است. اگر خمینی توانست انقلاب ۵۷ را سرکوب کند، ایجاد پایه های این سرکوب در دوره ملی گرایی و میهن پرستی محمد رضا شاه پهلوی تقویت و راه اندازی شد.

نسخه کوچک شده همین مدل را می توان در میان احزاب ناسیونالیست کرد هم مشاهده کرد. مراسم، مناسک و تاریخ حزب دمکرات کردستان از ابتدا تا به امروز ملغمه ای از قوم پرستی و اسلام نوع سنی بوده است. اسلام و ادیان ساخته و پرداخته تخیلات مشتی مرتجع و عقب مانده است. پوسته بیرونی اسلام و اسلام سیاسی را حکومت اسلامی، از خمینی تا خامنه ای طی ۴۶ سال اخیر به جهانیان و به مردم ایران نشان دادند که چه هیولای ضد انسانی در آن نهفته است. برای ملی گرایی و ناسیونالیسم فارس نه مردم و شهروندان بلکه میهن، خاک و تمامیت ارضی مقدس است و با این اسم رمز تاکنون هر صدای حق طلبانه ای را با چوبه دار، با زندان و شکنجه، با اعدام و کشتار پاسخ داده اند.

پاسخ ما مردم مترقی، سکولار، برابری طلب، آزاده و انقلابی به اسلام و ملی گرایی که هر دو امتحان خود را پس داده اند چیست؟ پاسخ ما انسان و انسانیت است.بنیاد نهادن جامعه ای انسانی است. انسانیتی که بدون دخیل بستن به تمامی باورهای ساختگی اساس موجودیت شهروندان در جامعه را دم دست گذاشته است. انسانیت و انسان گرایی پاسخ عینی و واقعی به شرایط و موقعیت امروز است. جامعه فردای بعد از سرنگونی هیولای آش و لاش شده اسلامی، به کمتر از جامعه ای با بالاترین معیارهای انسانی رضایت نخواهد داد.

تنها در یک جامعه آزاد، برابر و انسانی است که پس مانده های اعتقاد به اسلام، اعتقاد به ملی گرایی و هر عقیده و باور دیگری می تواند گم شدن خود را به عنوان موجودیتی انسان محور پیدا کند. در شرایط متحول و تعین کننده امروز و برای رسیدن به این هدف، تقویت افق و آرمان انقلاب زن زندگی آزادی قادر است در هموار کردن وجه اشتراک همه شهروندان، به مثابه انسانهای برابر نقش تعین کننده و سرنوشت سازی ایفا کند. برای رسیدن به این هدف، باید تلاش کرد که انقلاب زن زندگی آزادی را از زیر آوارهای فضای کنونی جنگی، علیه تهدید هسته ای و برای سرنگونی باندهای بهم ریخته اسلامی خارج کرد و به میدان آورد.

عبدل گلپریان

۳ ژوئیه ۲۰۲۵

اینرا هم بخوانید

“خلیج فارس” یا ” خلیج عرب” و ظرفیت خون پاشی به جامعه- عبدل گلپریان

ترامپ یا هر مهره دیگری در قدرت با بیان یک جمله می تواند زندگی مردم …