با قتل قاسم سلیمانی فقط جمهوری اسلامی عزادار نشد. مدافعان رژیم پهلوی هم عزادار شده اند. اخیرا اردشیر زاهدی وزیر امور خارجه در دوران حکومت پهلوی در تعریف و تمجید از قاسم سلیمانی گوی سبقت از جمهوری اسلامی را ربوده است. اردشیر زاهدی در مصاحبه ای با بی بی سی می گوید: “قاسم سلیمانی یک سرباز وطن پرست شرافتمندی بود که بچه ایران بود. ساخته ایران بود و این خودش احترام همه را جلب می کند”.
این دفاع جانانه از قاسم سلیمانی از سوی مدافعان سلطنت بهیچوجه یک موضوع اتفاقی نیست. برای آنها آنچه که اهمیت دارد “ایرانی” بودن است و هر چیزی که نام “ایرانی” بر خود دارد. مهم نیست که “ایرانی” بودن با جنایت و کشت و کشتار مردم بی دفاع در سوریه و یا معترضین در عراق تداعی شود. نام این اعمال جنایتکارانه را “شرافت” می گذارند چون بمنظور دفاع از “وطن” انجام شده است. این همان سیاستی است که جمهوری اسلامی دنبال می کند تا بتواند از قاسم سلیمانی قهرمان بسازد. بدون شک قاسم سلیمانی قهرمان رژیم اسلامی ایران است که با عناصر کلیدی و مهمی چون او سعی داشته است نقش و نفوذ مخرب و ویرانگر خود در منطقه را گسترش دهد. همانطور که ما گفته ایم “سلیمانی از جنایتکارترین تروریستهای حکومت اسلامی بود و نقش بارزی در سازماندهی گروههای آدمکش و جنایتکار در سوریه و یمن و بویژه در عراق داشت. او معمار و سازمانده حشد الشعبی و دیگر دار و دسته های اسلامی در عراق بود و عملا سرکوب مردم بپاخاسته عراق را فرماندهی میکرد.”
کسی نمی تواند با تبلیغات مشمئز کننده کننده ناسیونالیستی و اسلامی چهره کریه یکی از فرماندهان سپاه جنایت و کشتار را بپوشاند. همان کسی که بهمراه دیگر برادران سپاهی اش در جریان حوادث کوی دانشگاه نامه ای به خاتمی نوشت و از به خاک و خون کشاندن کوی دانشگاه سخن گفته بود. اتفاقی که افتاد و در تاریخ جنایات بیشمار این حکومت ثبت شده است.
دفاع مدافعان حکومت سابق از قاسم سلیمانی و یا سکوت پرمعنای رضا پهلوی در مورد کشته شدن این جنایتکار جنگی معنایی جز این ندارد که اینها در سودای رسیدن به قدرت در آینده ایران بر استفاده از این نیروهای سیاه و سرکوبگر برای مطیع و آرام نگاه داشتن مردم حساب باز کرده اند.
قهرمانان و اقعی مردم ایران اما جانیان سپاه و فرمانده هان آنها نیستند که دستشان به خون کودکان سوری و معترضین عراقی آغشته است. قهرمانان ما مردم، انسانهایی همچون پویا بختیاری ها هستند که برای انسانیت و آزادی بپاخاستند و توسط اسلامیون حاکم به قتل رسیدند. قهرمانان ما مادران خاوران هستند که نه به دنبال خونخواهی بلکه به دنبال دادخواهی و محاکمه عاملین و آمرین قتل عام فرزندان و عزیزانشان هستند تا اینکه جنایاتی نظیر کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت دوباره در این کشورتکرار نشود.
مردم نباید اجازه دهند که تحت نام دفاع از “وطن” و یا “مهین پرستی” و “اقتدار ملی” نه جمهوری اسلامی و نه هیچ جریان دیگری در اپوزیسیون این حکومت به تطهیر جنایتکاران حاکم بر ایران بپردازد. تبلیغات کرکننده جمهوری اسلامی و همراهی مدافعان سلطنت با این رژیم دوام چنداین نخواهد یافت. اینها رسواتر و درمانده تر از آن هستند که بتوانند خود را از مهلکه ای که بدان گرفتار آمده اند، خلاص کنند. پاسخ مردم ایران در شرایط کنونی تنها یک چیز است: جمهوری اسلامی باید برود. و این تنها با گسترش مبارزات انقلابی خود مردم میسر خواهد شد.
حسن صالحی
6ژانوی ه2020