هفته گذشته نامه ای از جانب گوهر عشقی مادر زنده یاد ستار بهشتی به ترامپ منتشر شد. چند روز است به خودم میگویم آیا در مورد این نامه چیزی باید گفت یا نه. چون نکات مثبتی در آن هست که باید برجسته شود. و نکاتی بسیار مهم و منفی نیز در آن هست که باید حلاجی و نقد شود. بهرحال به این نتیجه رسیدم که نوشتن یک یادداشت کوتاه از سکوت کردن بهتر است.
گوهر عشقی زخم عمیقی بر قلب خویش دارد. فرزند عزیزش ستار را حکومت اسلامی به ناگهان از او گرفته است و با شکنجه به قتل رسانده. نه فقط گوهر عشقی بلکه میلیونها نفر در ایران از قتل ستار بهشتی تکان خوردند و به خشم آمدند. مرگ ستار بهشتی یکی از جنایات شاخص و سمبولیک جمهوری اسلامی است که همه مردم را تکان داده است. این زخم التیام پذیر نیست. ستار بهشتی فراموش شدنی نیست. نام ستار بهشتی برای همیشه در تاریخ جنایت در ایران ثبت شده. قطعا با سرنگونی حکومت اسلامی، نام ستار بهشتی بر بسیاری از روزها و اماکن مهم نقش خواهد بست. ستار سمبل همه زندانیان و جانباختگان و قربانیان حکومت جنایت و تحجر اسلامی سرمایه داران است.
گوهر عشقی در نامه اش با بیانی صریح و بدون تخفیف به نحوی جسورانه کل حکومت جنایتکار اسلامی و سران و پایه گذاران خونخوارش از خمینی تا خامنه ای را مورد نقد و حمله قرار میدهد و بدرست حکومت اسلامی را حکومت دروغ و خون و جنایت میخواند. او در عین حال با صراحت از سرنگونی حکومت اسلامی بعنوان آرزوی همه مردم ایران دفاع میکند و فریبکاری حکومت را افشا مینماید.
بدون هیچ تردیدی اینها حرف دل همه کارگران و معلمان و دانشجویان و بازنشستگان و زنان و مردم شریف در ایران است. این که امروز به این صراحت از زبان کسی ,و کسانی که در ایران زیر تیغ حکومت قرار دارند بیان میشود، در واقع بیانگر اوضاع سیاسی جامعه و دست بالا پیدا کردن فضای سرنگونی طلبی و تغییر توازن قوا به نفع مردم است. بدون شک این صدا را از این پس بسیار گسترده تر و رساتر از داخل ایران خواهیم شنید. جمهوری اسلامی باید گورش را گم کند و جدال برای به زیر کشیدن این حکومت به یک نقطه عطف دارد نزدیک میشود. از یک سو این حکومت فعالین کارگری و معلمان و زنان آزادیخواه را دستگیر میکند و به احکام بسیار سنگین زندان و حتی حکم شنیع شلاق محکوم میکند، و از طرف دیگر صدای جنبش سرنگونی و آرادیخواهی با صراحت و شفافیتی بی سابقه از جانب شخصیتها و فعالینی با اسم و رسم علنا از داخل ایران شنیده میشود. این را باید به فال نیک گرفت.
اما ایراد اساسی نامه مادر ستار بهشتی در وهله اول اینست که این نامه صرفا علیه جمهوری اسلامی نیست. بلکه نکات دیگری نیز در آن هست که قابل تامل است و من توجه گوهر عشقی عزیز را به این نکات جلب میکنم. میدانم که او سواد خواندن و نوشتن ندارد. اما امیدوارم که کسانی این نوشته را برای او بازگو کنند. یک ایراد مهم نامه گوهر عشقی اینست به کسی بنام ترامپ نوشته شده است و از او تقاضای نامگذاری روزی در تاریخ این کشور را میکند. که این اشتباه محض است و معلوم است که این مادر داغدیده شناخت دقیقی از ترامپ ندارد و از فرط نفرت از جمهوری اسلامی به کسی متوسل شده است که از نظر ارتجاعی بودن و ضد انسانی بودن و ضد آزادیخواهی بودن دست کمی از خامنه ای و جمهوری اسلامی ندارد. بگذارید ساده تر بگویم هیچ تردیدی نباید داشت که اگر ترامپ همین امروز به فرض به حرف گوهر عشقی گوش دهد و چنین روزی را نامگذاری کند قطعا بازتاب مثبتی نخواهد یافت و کسی از مردم برای این روز تره هم خرد نخواهند کرد. اگر قرار است روزی بنام انسانیت معرفی شود لازم است که کسانی مبتکر آن شوند که مدافع انسانیت هستند و در این زمینه سابقه خوبی دارند. نه کسانی که بویی از انسانیت و آزادیخواهی و ترقی خواهی نبرده اند. مردم شریف ایران و آمریکا در بهترین حالت چنین روزی را خیلی زود بعنوان میراث یک شخصیت راست و نژاد پرست و دشمن پناهندگان و کارگران کنار خواهند زد و در بهترین حالت تلاش میکنند آنرا به فراموشی بسپارند. در حوزه سیاست ترامپ همه آن چیزهایی را نمایندگی میکند که گوهر عشقی به درست به خامنه ای منتسب میکند. بدون تردید اگر دست امثال ترامپ باز باشد معلوم نیست چه بلایی به سر بشریت می آورند. بنابرین نام عزیز ستار بهشتی نباید با نام کسی مثل ترامپ آلوده شود. ستار بهشتی برای انسانیت، برای برابری و رفاه وآزادی مردم مبارزه و تلاش کرد. و ترامپ درست عکس این عمل میکند و همانگونه که اشاره کردم از نظر مردم آزادیخواه آمریکا و دنیا بشدت منفور و ضد بشر و راست و ضد پناهنده و ضد زن و مرتجع است.
نکته دیگر اینست که گوهر عشقی شعار مرگ بر آمریکا را به همه مردم ایران نسبت میدهد و از ترامپ معذرت خواهی میکند. اینهم عجیب و غیر قابل قبول است. ضد آمریکائی گری شعار و سیاست حکومت اسلامی است. این حکومت سیاستهای ضد کارگری، ضد انسانی، ضد زن و ارتجاعیش علیه مردم ایران را زیر لوای ضد آمریکائی گری به پیش برده است. در نتیجه این ما مردم نیستیم که به دلیل این سیاستها به مردم آمریکا بدهکاریم بلکه برعکس امثال ترامپ و همه آن سیاستمداران و ژورنالیستها و کسانی که سیاستهای این حکومت را به کل مردم ایران نسبت میدهند یک معذرت خواهی به ما بدهکارند. گوهر عشقی زخم خورده این حکومت کثیف و سیاستهای آنست و به کسی بدلیل جنایات و سیاستهای این حکومت بدهکار نیست. ما مردم قربانیان حکومتیم. ما مردم زیر ستم و سرکوب این حکومتیم. و به خاطر سیاستهای کثیف و ارتجاعی و ضد آمریکائی گری و ضد زن و ضد کارگر و ضد کمونیست بودن و ضد انسان بودنش به مردم دنیا بدهکار نیستیم. بلکه آنها که این سیاست ها را به مردم ایران منتسب میکنند در واقع باید از ما عذر خواهی کنند.
در خاتمه به گوهر عشقی عزیز اطمینان میدهم که نام ستار بهشتی هیچگاه فراموش نخواهد شد و تاریخ نام او را بعنوان کارگر مدافع انسانیت و قربانی حکومت ضد انسانی برای همیشه در قلب خویش ثبت خواهد کرد. اول شهریور روز تولد او نیز بعنوان یکی از روزهای فراموش نشدنی بیاد خواهد ماند. بدون شک دیر نخواهد بود روزی که حکومت جنایتکاران اسلامی را به زیر بکشیم و قاتلین ستار بهشتی عزیز را در دادگاههای علنی مردم محاکمه کنیم. آرزو میکنم که این مادر زخم خورده خود شاهد زنده چنین روزی باشد