آتش‌بس یا تسلیم؟ کاظم نیکخواه

حکومت اسلامی بعد از تحمل ضرباتی کشنده از اسرائیل و آمریکا، به‌ناچار به آتش‌بس اعلام شده ترامپ فوراً گردن گذاشت. در این جنگ یا حملات ۱۲ روزه، حکومت به طور واقعی تا لبه سرنگونی واقعی کشیده شد. بیش از ۳۰ تن از بالاترین سران نظامی‌اش همراه با ده‌ها دانشمندان هسته‌ای‌اش نابود شدند، مراکز تولید هسته‌ای‌اش زیر آوار مدفون شد، اقتصاد ورشکسته‌اش ضرباتی مهلک خورد و به طور خلاصه چیزی جز یک پوسته از آن باقی نماند و در واقع ناچار به تسلیم شد.

خامنه‌ای بعد از چند روز از پناهگاهش پیامی داد که تمام رجزخوانی‌اش این بود که دشمن می‌خواست ما تسلیم شویم و ما تسلیم نشدیم! از “می‌زنیم و اسرائیل و آمریکا را نابود می‌کنیم” هیچ خبری نبود. کاربران در شبکه‌های اجتماعی سخنان خامنه‌ای را با طنز چنین بیان کردند: ما پیروزیم حتی اگر شکست بخوریم! در پاسخ به پیام خامنه‌ای، ترامپ نوشت: “من خامنه‌ای را از مرگی زشت و خفت‌بار نجات دادم. او نباید مدعی پیروزی باشد! “

از سال‌ها قبل روشن بود که سیاست‌های جمهوری اسلامی و رجزخوانی‌هایش علیه اسرائیل و آمریکا، به‌ناچار به جنگ مستقیم و رودررو کشیده خواهد شد. روشن بود که بحران بین‌المللی جمهوری اسلامی سرانجامی جز جنگ مستقیم نخواهد داشت. سال‌ها بود که به طور واقعی جنگ میان اسرائیل و آمریکا با حکومت اسلامی به‌صورت ترور و حملات سایبری و جنگ‌های نیابتی جریان داشت. در جریان این جنگ‌ها نیز موقعیت نزار جمهوری اسلامی برای همه روشن بود و ضربات زیادی خورد. سلطه اطلاعاتی اسرائیل و دست بالا داشتنش در حملات و ضربات بسیار روشن بود. ضرباتی که در این جنگ‌ها به حکومت وارد شد به‌راستی کارساز بود. قلب نیروهای نیابتی حکومت و توان هسته‌ای‌اش مورد ضربه واقع شد. اسرائیل هرکس را هرجا که خواست حتی در پناهگاه‌های “امن” در تهران زد. از هنیه تا حسن نصرالله تا بالاترین دانشمندان هسته‌ای جمهوری اسلامی نابود شدند.

متأسفانه، در جریان این جنگ شمار نامعلومی از مردم در ایران و شماری از مردم اسرائیل نیز جانشان را از دست دادند.

سؤال این است که ادامه اوضاع کنونی چه خواهد بود؟ به نظرم پاسخ به این سؤال نیز تا آنجا که روند اساسی اوضاع مربوط می‌شود، از هر زمان روشن‌تر است: حکومت اسلامی باید برود و خواهد رفت. این حکومت با جنایت و رجزخوانی و جنگ‌افروزی خود را شکل داده است و واقعیت کاملاً نشان می‌دهد که دیگر توان سرپا ایستادن ندارد. اما باوجود این ضربات مهلک، نمی‌تواند از جنگ‌افروزی دست بردارد و در نتیجه این آتش‌بس و تسلیم نیز نطفه جنگ‌های بعدی را در دل خود جای‌داده است. تا زمانی که حکومت اسلامی سرنگون نشده، خطر جنگ‌های بعدی وجود دارد.

اما این حکومت در جنگ با اسرائیل و آمریکا سرنگون نخواهد شد. بلکه در جنگ با مردم است که محکوم به نابودی است. دولت‌های ترامپ و نتانیاهو خود هزار بحران و مشکل دارند و از سرنگونی جمهوری اسلامی بیش از سرپا ماندنش وحشت دارند. اما جمهوری اسلامی با هر ضربه‌ای که در برابر اسرائیل و آمریکا خورده است، در برابر مردم سرنگونی‌طلب بسیار بیشتر تضعیف شده است. روند اوضاع سیاسی طی سال‌های سال در ایران نشان می‌دهد که مردم در برابر این حکومت کوتاه نمی‌آیند، و نمی‌توانند کوتاه بیایند. مردم قربانیان زیادی داده‌اند؛ اما زندگی‌شان باوجود این حکومت دارد نابود می‌شود. به همین دلیل روند ناگزیر اوضاع در ایران به سمت تشدید رودررویی‌های مداوم با حکومت پیش می‌رود. هیچ‌چیز قابل تحملی در این کشور برای مردم وجود ندارد. چشم‌اندازی برای بهبود نیز وجود ندارد. جز چشم‌انداز سرنگونی هیچ‌چیز به مردم امیدی به آینده نمی‌دهد.

در جنگ حکومت با اسرائیل نیز چشم مردم به سرنگونی است. اما سرنگونی نه با لطف و بمب‌های آمریکا و اسرائیل، بلکه با انقلاب خود مردم است که می‌تواند صلح و امنیت و آزادی بیاورد. آنچه در پیش رو داریم سرعت یافتن این روند است. روند جدال و کشاکش با حکومت اسلامی! روند تشدید مبارزه و اعتصاب و خیزش‌ها و انقلاب! جمهوری اسلامی این را می‌داند و مردم هم این را به‌خوبی لمس می‌کنند.

این جنگ و ضرباتی که حکومت متحمل شده، جنگ ما مردم با حکومت اسلامی را به فاز دیگری وارد کرده است. در این فاز ما مردم می‌دانیم که حکومت دست به جنایات هر روزه می‌زند تا خود را سرپا نگه دارد. اما باید اطمینان داشته باشیم که دست را باخته است، صفوفش درهم‌ریخته است، نیروهایش در حال فرار و مخفی‌شدن‌اند، اقتصادش کار نمی‌کند، توان سرکوبش شدیداً کاهش‌یافته است، دنیا علیه این حکومت است و ما مردم در برابر این حکومت منفور و ضدانسانی و فوق ارتجاعی، به‌طورقطع پیروز خواهیم شد. اینها شعار نیست. واقعیت است. با این روحیه و با همبستگی بیشتر و با این چشم‌انداز، در این فاز جدید باید جدالمان با حکومت جنایت‌کار را تشدید کنیم.

امروز سؤال اکثریت مردم این نیست که آیا حکومت اسلامی سرنگون می‌شود یا نه. بلکه سؤال این است که بعد از سرنگونی چه خواهد شد؟ پاسخ به این سؤال نیز بستگی به خود ما مردم دارد. اگر ما مردم این حکومت را سرنگون می‌کنیم، این ما هستیم که آینده بعد از جمهوری اسلامی را هم شکل خواهیم داد. واقعیت طی این سال‌ها نشان داده است که جامعه آینده ایران جامعه‌ای آزاد و انسانی و بدون سرکوب و اعدام و تحجر و تبعیض خواهد بود. با این اطمینان راهمان را ادامه خواهیم داد و باید ادامه دهیم.

اینرا هم بخوانید

فاشیسم اسلامی علیه مهاجران- کاظم نیکخواه

فاشیسم جریانی است که ریشه در بحران سرمایه‌داری دارد و یک جریان فوق راست و …