کارگر کمونیست 870
گفتگو با شهلا دانشفر در برنامه خط رفاه در کانال جدید
حسن صالحی: آخر سال است و بحث ما در مورد تعیین میزان حداقل دستمزد برای سال آتی است. اینکه در جبهه سرمایه داران چه خبر است . میدانیم که تا کنون چهار جلسه کمیته مزد برگزار شده است. در این جلسات نمایندگان کارفرمایان و دولت بحث هایشان چه بوده و کلا چه گذشته است؟
شهلا دانشفر: مباحثی که پشت درهای بسته کمیته مزد شورایعالی کار بیرون داده شده حاکی از ضد و نقیض گویی های حکومتیان است و در واقع نشان میدهد که در چه مخمصه ای گیر کرده اند. خصوصا در شرایطی که اقتصاد جمهوری اسلامی فلج است و ارزش دلار مرتبا بالا میرود و نرخ ریال سقوط میکند و خودشان نیز گفته اند که اگر نرخ دلار به 90000 برسد منجر به سقوط اقتصاد میشود، جدال جامعه بر سر معیشت از هر سال حاد تر است و حکومتیان از آن تحت عنوان جنگ اقتصادی صحبت میکنند . چرا که نماد بارز جنبش اعتراضی مردمی بر سر معیشت خواست افزایش دستمزد است . این جنبش مهر انقلاب زن زندگی آزادی را برخود دارد و در شرایطی که جنبش بر سر معیشت در ابعادی گسترده و اجتماعی به جلو میرود و در متن فضای انقلابی جامعه تصمیم گیری بر سر موضوع میزان حداقل دستمزدها برای حکومت تصمیمی بسیار دشوار است. اما اجازه بدهیم اشاره ای هم به مباحث مربوط به این موضوع در کمیته مزد جمهوری اسلامی داشته باشم.
یکی از نمایندگان نهادهای دولت ساخته و منتسب به نمایندگان کارگری که تحت عنوان سه جانبه گری در کمیته مزد شرکت دارند، میگوید که سبد معیشت سی میلیون است و بنابراین حداقل دستمزد باید 50 درصد افزایش یابد. میدانید که حداقل دستمزد مصوب شورایعالی کار در سال گذشته هفت میلیون بود که با مخلفاتش برای یک خانواده با دو بچه میرسید به یازده میلیون. ضمن اینکه این مبلغ فقط شامل حداقل بگیران یعنی فقط شامل یک پنجم کارگران میشد و برای سایر سطوح که بخش عظیم کارگران را شامل میشد، افزایش اسمی دستمزد برای آنها فقط 22 درصد بود. و این خود اعتراضات بسیاری را در پی داشت.
حسن صالحی: قبل از اینکه به پاسخ سوال اول ادامه دهید . این سوال به میان می آید که اگر ما همان یازده میلیون را در نظر بگیریم و خود این جناب “نماینده” به اصطلاح کارگران میگوید سبد معیشتی 30 میلیون است، چگونه به رقم افزایش سی درصدی دستمزدها میرسد. موضوع چیست؟
شهلا دانشفر: نکته درستی است. اینها همیشه برای نرخ سبد معیشتی که البته در آن خیلی از اقلام معیشتی هم در نظر گرفته نشده، رقمی را اعلام میکنند و بعد هم بدنبال کلی جنجال و هیاهو میزان حداقل دستمزد را دو سه برابر کمتر رقم میزنند. در برابر این بساط برده وار حرف کارگران همیشه این بوده است که نه کمیته مزدتان را قبول داریم و نه سبد معیشتی ای که ربطی به نرخ واقعی آن ندارد و از بالای سر ما مهندسی شده تعیین میکنید. من کارگر، ما مردم هستیم که میدانیم نیازهای معیشتی ما کدامند و نرخ واقعی سبد معیشتی چیست و این ما هستیم که باید رقم آنرا تعیین کنیم . نرخ مزدمان را روشن کنیم. ما به این بردگی تن نمیدهیم. از جمله ما شاهد این هستیم که کارگران سالهاست با خواست افزایش دستمزدها به بالای نرخ سبد معیشتی جدالی سخت بر سر مزد و معیشت را جلو برده اند. گفتمانی که در واقع اعتراضی به حقوقهای چند بار زیر خط فقر و بی تامنی است. گفتمانی که با به چالش کشیدن بساط فقر و فساد حاکم و حقوق های نجومی داشتن زندگی ای انسانی را حق مسلم همگان میداند.
از سوی دیگر همین نمایندگان تحت عنوان کارگری در اشکال مختلفی سعی میکنند برای دولت راه فراری باز کنند. مثلا اظهار امیدواری میکنند که وزیر کار در دولت طرح کند که هزینه مسکن از 315 هزار تومان به 900 هزار تومان افزایش یابد. واقعا شرم آور است. با این چیزی که اسمش را میگذارند هزینه مسکن، محلی برای کارتن خوابی هم نمیشود پیدا کرد. ضمن اینکه این پیشنهادات در جهت سرباز زدن از افزایش مستقیم دستمزدها و حواله دادن کارگر به مخلفاتی چون هزینه مسکن و عائله مندی و غیره است که تجربه اش را هم داریم.
نکته جالب دیگر اینست که همین نمایندگان به اصطلاح کارگری اشاره میکنند به صحبتهای میدری وزیر کار که راهکارهایی داده است مثل اجرای طرح طبقه بندی مشاغل در تمام کارگاههای مشمول و پیاده سازی و اجرای نظام مزد منطقه ای و همچنین تغییر نظام دستمزد به کار مزدی . حال توجه داشته باشید بحث بر سر افزایش مزد است و اینها با بحث اجرای طرح طبقه بندی مشاغل و غیره به جاده خاکی میزنند . این گفته ها به معنای یک بردگی تمامی عیار است. این تقلاها و سخنان بی سر و ته شان نشانگر بن بست اینهاست و میکوشند خودشان را به شکلی از مخمصه تعیین میزان حداقل مزد رها کنند.
از جمله میدری میگوید که تعیین حداقل دستمزد در چهارچوب قانون کار با رویکرد سه جانبه گری و عدم استفاده بهینه از ظرفیت های تشکلهای کارگری و کارفرمایی که منظور همان تشکلهای دولت ساخته است، از مشکلات کار است. و این لب و اساس تلاش حکومت برای زدن زیر همان شورای عالی کار و کنار گذاشتن اجبار تعیین حداقل دستمزد سالانه است. قبلا نیز ابراهیم رئیسی اعلام کرده بود که قصد دارد در همین رابطه لایحه ای بدهد که بعد از این تعیین حداقل دستمزد به مجلس اسلامی سپرده شود. البته در صحبت های حکومتیان یک چیز روشن است و آن مد نظر نداشتن افزایش دستمزدها و پروار کردن نیروهای سرکوبشان است. برای اینکه فضای اعتراضات را امنیتی تر کنند و به تعرضات معیشتی شان شدت دهند. از همین رو عملا بحث تعیین حداقل دستمزد و افزایش آن کنار رفته و بحث هایی بر سر منطقه ای کردن میزان حداقل دستمزد و کارمزدی دستمزدها را جلو آورده اند. در این میان کارگر بدهکار هم میشود و میگویند در برخی سالها یعنی سالهای ۹۲، ۹۶ و ۱۴۰۰ دستمزدها بیشتر از تورم افزایش داشته است. و این بحث ها همه برای کم گرفتن سطح دستمزدها در شرایط کنونی است. اما با همه این تشبثات برای تعیین نرخ سبد معیشتی کارگران به نتیجه نرسیده اند. گفته اند که نرخ تورم و اقلام سبد معیشت روشن شده و وزیر کار بیستم بهمن ماه را فرصت آخر برای تعیین نرخ سبد معیشتی تعیین کرده است. و طبق گمانی زنی های تا کنونی سبد معیشتی را ۲۹ میلیون ۹۴۰ هزار تومان رقم زده اند.
بحث اصلی اینجاست که کارگر از همه این ها عبور کرده است. کارگر با شعارهایی چون “اختلاسهای نجومی، فلاکت عمومی”، “معیشت ، منزلت ، حق مسلم ماست”،”درمان رایگان حق مسلم ماست”، دارد اعتراضش را به کل این بساط توحش و بربریت و تبعیضها و اختلاسگریهای حاکم اعلام میکند و یک شعار انقلاب زن زندگی آزادی، زندگی است.
حسن صالحی: آماری در ایلنا منتشر شده بود که جلب توجه میکرد . اینکه در سال ۱۳۹۳ حداقل دریافتی یک کارگر بطور مثال ۸۴۵ هزار تومان بوده و این مبلغ هشتاد و یک درصد قیمت یک سکه طلا بوده است. اما در سال ۱۴۰۳حداقل دریافتی یک کارگر با تعلقاتش مثلا ده میلیون و نهصد هزار تومان است که یازده درصد قیمت یک سکه طلا است. بعد هم مدعی شده اند که اگر بخواهیم دستمزد کارگران نسبت به سال ۱۳۹۳ ثابت بماند با توجه به افزایش قیمت ها باید به ۴۹ میلیون تومان افزایش پیدا کند. نظر شما در مورد این مساله چیست؟
شهلا دانشفر: در شرایطی که اقتصاد بسوی سرازیری میرود و لحظه ای همه چیز گران میشود، فاجعه وضع بد معیشتی از این آمادی که اینجا داده شده، عظیم تر است. در بحث هایشان گفته بودند که نمیشود افزایش دستمزد ها را برای یک سال محاسبه کرد زیرا شکاف به حدی زیاد است که افزایش یکباره تورم زاخواهد بود. در حالیکه بدون افزایش ریالی به دستمزدها ، نیازمندیهای حیاتی مردم از دارو و درمان گرفته تا سیب زمینی و برنج و روغن و غیره به یکباره چندین برابر افزایش قیمت پیدا کرده و بحثی هم نیست. اما وقتی از افزایش مزد صحبت میشود یاد تورم می افتند. از همین رو کارگران در اعتراضاتشان از افزایش دستمزدها در قدم اول متناسب با نرخ سبد معیشتی یعنی شصت میلیون صحبت کرده اند. شما در اعتراضات بازنشستگان می بینید که با شعار “حقوق بازنشسته فقط برای یک هفته” به سطح نازل حقوقها و بی تامینی ها صدای اعتراضشان بلند است. بگذریم که حقوقها حتی برای یک هفته هم کافی نیست. از جمله یکی از بازنشستگان در همان تجمعاتشان از این صحبت میکرد که با حقوقی که دریافت میکند فقط میتوان ده عدد نان بخرد. و بابت عقب افتادگی هایش کلی مقروض است. آماری که شما اشاره کردید و واقعیتی که در کف خیابان شاهدش هستیم نشان میدهد که این حکومت چگونه معیشت مردم را به قعر دره فقر و نابودی رسانده است. از همین رو یک مساله عاجل مبارزه مردم همین مساله دستمزد و افزایش آنست. به همین دلیل است که مکارم شیرازی معروف به سلطان شکر میگوید که اگر نارضایتی ها به همین روال جلو برود انقلاب خواهد شد. این حرف و نگرانی حکومتیان است. این چنین است که بحث دستمزد، بطور واقعی بیان آن اعتراض عمیق جامعه به فقر و گرسنگی و اختلاسها و دزدی ها، و به سرکوبگریهای حکومت است. و اینها همه محور اعتراضات کل جامعه است.
حسن صالحی: شما وارد این مبحث و سمت و سوی دیگر بحث بر سر دستمزد یعنی کارگران و مطالباتشان اشاراتی کردید. در جبهه کارگران چه خبر است. هم به لحاظ خواستها و مطالبات و هم در زمینه دامنه اعتراضات و اعتصاباتی که هست اخبار چیست؟ فرض کنید الان ما اعتصاب کارگران ارکان ثالث در نفت را داریم که محور اصلی اعتراضشان دستمزد است. اگر ممکن است مقداری هم در این مورد توضیح دهید؟
شهلا دانشفر: همانطور که در برنامه دیگری هم صحبت کردیم، کارگران ارکان ثالث بزرگترین بخش کارگران در نفت هستند و این بخش از کارگران به لحاظ حقوقی تحت پوشش قانون کار جمهوری اسلامی هستند. به همین دلیل یکی از شعارهای اعتراضی آنها علیه شورای عالی کار بود و شعار می دادند:”شورایعالی کار یک مشت مفتخوربیکار”، “شورایعالی کار نمیخوایم، نمیخوایم”. این کارگران در تجمع اعتراضی ای که همین سه شنبه در شرکت پالایش فجرجم داشتند، شعار می دادند : “یک کلام، یک کلام ، مزد بدون تبعیض والسلام”. نفت امروز صدای اعتراض بر سر دستمزد است. و در این میان کارگران ارکان ثالث سه شنبه های اعتراضی را اعلام کرده اند. این کارگران نه تنها در روزهای سه شنبه بلکه در روزهای دیگری هم تجمعات اعترضی داشته اند. از جمله در همین هفته کارگران ارکان ثالث سکوهای نفتی در لاوان دست به اعتراض زدند و گفتند که چون همکاران ما در شرکت پالایش گاز فجر جم تحت فشار حراست و تشکلهای دست ساز حکومتی بوده اند، به حمایت از آن تجمع کرده ایم. اعتراض کارگران ارکان ثالث سراسری است و تجمعات چندین هزار نفره برگزار کرده اند و ما شاهد حضور خانواده ها در این اعتراضات بوده ایم. دو محور اصلی اعتراضات آنها خواست افزایش دستمزدها و خواست بر چیده شدن پیمانکاران است. بخاطر اینکه بواسطه پیمانکاران در نفت شاغل هستند و در برابر همان کاری که همکاران رسمی آنها انجام میدهند با اختلاف فاحشی مزد بسیار کمتری میگیرند. و وقتی اعتراض میکنند در لیست سیاه قرار میگیرند . امروز کارگران نفت از همه اینها عبور کرده و روزهای اعتراضی ثالتی را در هفته شکل داده اند. بگذریم که همین الان کارگران رسمی نیز بر تعیین سقف حقوق که تعرضی به معیشتشان است و بدتر شدن هر روزه شرایط کاری و مزدی شان اعتراض دارند.
خواستهایی که بر سر مزد در رده های مختلف شغلی در نفت از سوی کارگران مطرح شده تاثیر مستقیمی گذاشته بر روی سطح توقع کارگران در سطح سراسری بر سر دستمزد. همچنین یک موضوع مهم اعتراض در میان پرستاران سطح نازل دستمزدهاست. همین الان بیانیه ای داده اند و گفته اند که ما با اعتصاباتی که داشتیم یکسری از معوقات مزدی مان پرداخت شده و به میزان کمی اضافه کاری اجباری را کاهش داده و به میزان اندکی پرداختی آنرا بالا برده اند. اینها دستاورد مبارزات متحدانه ما بوده است، اما کافی نیست. ما پاسخ قطره چکانی را قبول نداریم و تا وقتی مطالبات مان جواب نگیرد ادامه میدهیم. و افزایش حقوق مطابق با نرخ تورم و سبد معیشتی درلیست مطالباتشان قرار دارد. و اگر سبد معیشت شصت میلیون است باید مزد آنها نیز به همین میزان افزایش یابد. کارگران در مراکز مختلف کارگری به اشکال مختلف بر سر مساله مزد دست به اعتراض میزنند. و بازنشستگان هم که میزان حداقل دستمزد مبنای برای تعیین حقوق و افزایش سالانه آنست، هر روزه در خیابان هستند. آنها هم یک شعار اعتراضی شان علیه شورایعالی کار است و از جمله با شعارهای “حقوق بازنشسته فقط واسه یک هفته” خواستار افزایش حقوقهایشان هستند. علاوه بر خواست افزایش دستمزدها، صدای اعتراض جامعه علیه تبعیض، علیه اختلاسها ، علیه حقوقهای نجومی بلند است و برای یک زندگی انسانی فریاد میزند.
حسن صالحی: اخیرا پزشکیان در نشستی که با سران سه قوه بر سر موضوع معیشت مردم داشتند صحبت کرده و بر اینکه به هر شکل ممکن تا قبل از عید نوروز وضعیت معیشت و سفره مردم را تأمین خواهند کرد و برای سال آینده آن روندی که معیشت مردم را اصلاح میکند را در پیش خواهند گرفت تا بتوانند پاسخگوی مردم باشند تاکید کرد. این در حالی است که آب مردم را نمیتوانند تامین کنند. برق مردم را نمی توانند تامین کنند. گاز مردم را نمیتوانند تامین کنند و جامعه فلج شده است. چشم انداز چیست؟ قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ انتظارات جامعه انقدر بالاست و آن چیزی که هست جوابگوی نیازهایشان نیست و از طرفی هم حکومت فرمان داده که جلوی تجمعات را بگیرند. و چنین اقداماتی را در دستورشان گذاشته اند. اوضاع به کدام سمت میرود؟
شهلا دانشفر: چشم انداز همان است که مکارم شیرازی میگوید. او در اظهاراتی نگرانی اش را از اینکه اگر نارضایتی ها ادامه یابد انقلاب میشود بیان کرد. و این چیزی است که تک تک شان وحشت زده دارند از آن سخن میگویند. بر سر معیشت و اقتصاد اینها جلسه بحران برگزار کردند. همین جلسه ای که اشاره کردید سه قوه حکومت نشستند و بر سر این موضوع بحث داشتند. میگویند میخواهند مساله را حل کنند. معنای آن هم شدت دادن به سرکوب ها برای عقب زدن جامعه است. راهکارشان برنامه ریزی برای جلوگیری از تجمع و اعتراض است. برنامه ریزی برای امنیتی کردن فضای جامعه است. اقتصاد جمهوری اسلامی به معنای واقعی سقوط کرده و حتی توان پرداخت حقوقها را ندارند. همین الان یک معضل جامعه اعتراض برای گرفتن حقوقهای پرداخت نشده است که امروز با از کار افتادن چرخه تولید در بسیاری از مراکز کاری ابعاد بسیار گسترده تر و فراتری پیدا کرده است. ما الان با سونامی عدم پرداخت دستمزدها روبروییم. با سونامی بیکاری روبروییم. با سونامی گرانی و فقر روبروییم. و این فلج اقتصادی به معنا واقعی کلمه است. جامعه را به تعطیلی کشانده اند. برق را گران کرده اند و در عین حال با قطعی پیاپی آن روبروییم. مازوت سوزی میکنند و بعد بخاطر آلودگی شدید هوا مدارس و دانشگاها و ادارات و محیط های کار را پی در پی تعطیل اعلام میکنند. آمار کشتار بخاطر آلودگی هوا بیداد میکند. معلوم است که این وضعیت میرود بطرف از هم پاشیدن این سیستم و در برابر جامعه به نقطه انفجار رسیده است. این وضعیت حکومتی در سراشینی سقوط است و جامعه در اشکال مختلفی دارد ادامه انقلاب را فریاد میزند.
مردم ضعف و درماندگی حکومت را می بینند. مردم می بینند که این حکومت چه ضرباتی سنگینی در منطقه خورده است. مردم اقتصاد فلج و شکست های پی در پی حکومت را شاهدند. ا زهمین رو با روحیه تر و امیدوار تر در صحنه هستند. جالب است دوستی میگفت قبلا وقتی قیمت دلار بالا میرفت مردم نگران میشدند. الان با خوشحالی میگویند، رژیم رفتنی است. مردم میگویند قیمت دلار بالا برود، پایین برود، ما همچنان بی خانمان هستیم. ما آب نداریم، ما برق نداریم ، ما هوا نداریم، ما زندگی نداریم و ما بچه مان از تحصل وامانده است. مردم می بینند که راه دیگری در مقابلشان نیست و زندگی ای انسانی را حق مسلم خود میدانند. به همین دلیل جامعه در یک نقطه انفجار و حکومت در یک نقطه سقوط قرار گرفته است. این تصویر شرایط امروز جامعه است. در چنین روندی مردم دارند صف اعتراضاتشان را سازمان میدهند. ما در تمام عرصه ها شاهد سازماندهی مبارزات مردمی هستیم. می بینیم که چگونه شعارها یکدست و سراسری است. نمونه آن همین تجمع مشترک بازنشستگان در روز سه شنبه همین هفته در کرمانشاه بود که بخشهای مختلف آنها با همدیگر تجمع کردند و با شعار “نه جنگ میخوایم، نه کشتار، رفاه میخوایم ماندگار” اعتراضشان را فریاد زدند. این عزم جامعه را برای به پیروزی رساندن انقلابشان نشان میدهد و جامعه با شتاب برای آن در حرکت است و باید خودمان را برای آن آماده کنیم.
حسن صالحی: بارها اتفاق افتاده که از بخش های مختلف کارگران و یا بازنشستگان جمع شده اند و در مقابل مجلس و دوایر دولتی تجمع کرده اند. آیا امروز سازماندهی اعتراضاتی در چنین ابعاد امکان پذیر است؟ فکر میکنید همه این بخش ها میتوانند با هم جلو بیایند و تجمع بزرگی بر سر همین مساله دستمزد در مقابل این نهادهای دولتی برگزار کنند؟ این خودش فشاری بر روی حکومت و شورایعالی کارشان خواهد بود.
شهلا دانشفر: شرایط برای این کاری که میگویید کاملا آماده است. اتفاقا این موضوع گفتمان یکی از کانالهای گروههای بازنشستگان بود و میگفتند چرا همه ما بازنشستگان با هم قرار نگذاریم و یک روز برویم جلوی مجلس و اعتراض مان را یک کاسه کنیم و فریاد بزنیم. میخواهم بگویم که این امروز گفتمان خود مردم است. وقتی که 5 هزار کارگر ارکان ثالث با خانواده هایشان می آیند و راهپیمایی میکنند، آنهم در آن فضای بشدت امنیتی نفت، نشان میدهد که این کار شدنی است. وقتی که بخش های مختلف بازنشستگان در کرمانشاه میآیند و شعارهای اعتراضی شان را سر میدهند و با شعارهای “روسری را رها کن، فکری بحال ما کن”، ” زندانی سیاسی آزاد باید گردد”، ” درمان رایگان حق مسلم ماست”، “معیشت منزلت، حق مسلم ماست” پیگیر مطالباتشان میشوند، نشان میدهد امکان پذیر است. شهر به شهر میشود الگوی کرمانشاه را پیاده کرد و چنین تجمعات بزرگ و متحدی را بخش های مختلف بازنشستگان برگزار کنند. و با فریاد “شاغل و بازنشسته اتحاد اتحاد” پیوستن به این تجمعات را شکل داد. فضای اعتراضات خیابانی را داغ کرد و به استقبال تجمعات سراسری تر رفت. به نظر من اکنون موضوع دستمزد موضوعی است که اعتراضات در نفت، اعتراضات بازنشستگان، اعتراضات پرستاران و اعتراضات بخش های مختلف کارگری را به هم متصل میکند. میشود حول مطالبه افزایش دستمزدها با پلاتفرمی روشن ، با فراخوانهای مشترک رفت بسوی تجمعات سراسری و در مقابل همان محلی که کمیته مزد جمهوری اسلامی در پشت درهای و از بالای سر کارگر مشغول رقم تعیین کردن بر سر مزد کارگر است، چنین تجمعات بزرگی را بر پا داشت. از همین الان میشود کمیته سازماندهی چنین اعتراضاتی را شکل داد و افرادی از تشکلها و گروههای مختلف کارگری پیشتازان چنین حرکتی باشند. این همه نهاد و گروه کارگری و اجتماعی هستند و میتوانند کمیته مزد کارگران را تشکیل دهند و چنین اعتراضاتی را تدارک ببینند و به استقبالش بروند.
حسن صالحی: بله در برابر کمیته مزد کارفرمایان و سرمایه داران و دولت ، کمیته مزد کارگران را تشکیل دهند و مصاف جدی ای را بر سر دستمزد رقم بزنند و حکومت را به چالش بکشند.
شهلا دانشفر ممنون از شما که در این بحث شرکت کردید.