بی بی سی،ایوان مارتیرنوشکین”، یکی از سربازان درباره آزادسازی اردوگاه مرگ مینویسد “ما شاهد افرادی نحیف و شکنجه شده و در فقر و تنگدستی نگه داشته شده بودیم. از چشمان آنها می خواندیم که می خواهند از این جهم خلاص شوند.”
https://www.bbc.com/persian/iran-features-51268039
طی چهار سال و نیم، آلمان نازی به طور سیستماتیک یک میلیون و ۱۰۰ هزار نفر را در آشویتس به قتل رساند. حدود یک میلیون نفر از قربانیان یهودی بودند.
ساکنان اردوگاه آشویتس در اتاقهای گاز، در اثر گرسنگی و کار طاقتفرسا و حتی آزمایشهای پزشکی کشته شدند.
اکثریت قریب به اتفاق اما در اتاقهای گاز اردوگاه دوم “بیرکناو” آشویتس کشته شدند.
در جریان هولوکاست شش میلیون یهودی کشته شدند. این کارزاری بود که آلمان نازی با هدف ریشهکن کردن یهودیان پیش گرفته بود. آشویتس در مرکز این نسلکشی قرار داشت.
هولوکاست چه بود؟
پس از به قدرت رسیدن نازیها در سال ۱۹۳۳، آنها قوانینی تصویب کردند که به سلب مالکیت از یهودیان و محدود کردن آزادیها و حقوق آنها میانجامید.
ز ۱۹۳۹ به بعد، به دنبال حمله آلمان نازی به لهستان، آنها یهودیان ساکن رایش سوم (آلمان نازی) را به لهستان تبعید کردند، در آنجا گتو ساختند و یهودیان را از باقی جمعیت جدا کردند.
در سال ۱۹۴۱، به دنبال حمله آلمان به شوروی، آنها کارزار انهدام را با جدیت بیشتری پیش گرفتند.
آنها از تهاجم نظامی خود به عنوان جنگ آلمان با مردم یهود و اسلاو و همچنین جمعیت روما یاد میکردند.
در سرزمینهای تازه فتحشده اروپای شرقی گروهی از سربازان آلمانی با عنوان Einsatzgruppen (واحدهای سیار کشتار) حرکت میکردند. بدین ترتیب تا پایان سال ۱۹۴۱حدود ۵۰۰ هزار نفر و تا سال ۱۹۴۵ حدود یک میلیون و ۳۰۰ هزار یهودی کشته شدند.
فرماندهان آلمانی روشهای ابتکاری جدیدی نیز برای کشتار جمعی امتحان میکردند. آنها نگران بودند که شلیک به مردم سربازان را بیش از حد مضطرب کند و به همین دلیل دنبال روشهای مؤثرتری برای کشتار بودند.
در اوایل سال ۱۹۳۹، در لهستان، برای کشتن معلولان ذهنی از خودروهای سیاری استفاده میشد که یک محفظه گاز داشت. این خودروها در واقع صورت اولیه اتاقهای گازی بود که در سال ۱۹۴۱ در آشویتس مورد استفاده قرار گرفت.
سرانجام در ژانویه سال ۱۹۴۲، رهبران نازی در کنفرانسی در کنار دریاچه ونزه Wannsee جمع شدند تا کشتار صنعتی را هماهنگ کنند که آن را “راه حل نهایی برای مسئله یهودیان” میدانستند. آنها قصد داشتند ۱۱ میلیون جمعیت یهودی اروپا را از طریق کار اجباری و انهدام جمعی از بین ببرند.
آشویتس چه بود؟
آشویتس در ابتدا پادگان ارتش لهستان در جنوب این کشور بود. با اشغال لهستان در ۱۹۳۹ این پادگان به دست آلمانها افتاد. سرانجام در مال مارس ۱۹۴۰ این مکان به بازداشتگاهی برای زندانیان سیاسی تبدیل شد.
در بالای در ورودی این اردوگاه به آلمانی نوشته شده Arbeit Macht Frei. دروغ بدنامی به این معنی: کار شما را آزاد میکند. این دوره به آشویتس اول معروف شد.
با شدت گرفت جنگ و هولوکاست، نازیها این محل را به طور گستردهای توسعه دادند.
زندانیان لهستانی و اتحاد جماهیر شوروی نخستین گروهی بودند که در سال ۱۹۴۱ از طریق گاز در این اردوگاه کشته شدند.
یک ماه بعد آشویتس دوم “بیرکناو” شروع به کار کرد. تا نوامبر ۱۹۴۴ این محلی بود برای اتاقهای گاز عظیمی که در آن صدها هزار نفر کشته شدند، افرادی که بعد در کورههای جسدسوزی بدنهایش منهدم میشد.
شرکت آلمانی سازنده مواد شیمیایی به نام “آی جی فاربِن” هم در “آشویتس سوم-مونوویتس” کارخانه ای را راهاندازی کرد. سایر شرکت های خصوصی مانند کروپ و زیمنس شوکرت نیز کارخانههایی بودند که در نزدیکی این اردوگاه تاسیس شدند تا از زندانیان به عنوان نیروی کار استفاده کنند. “پریمو لوی” و “الی ویزل”برنده جایزه نوبل، هر دو از اردوگاه کار اجباری مونوویتس جان سالم به در بردند.
سرآخر زمانی که اردوگاه آشویتس از دست آلمانها آزاد شد، در این محل بیش از ۴۰ کمپ و اردوگاه فرعی وجود داشت.
آشویتس چگونه کار میکرد؟
مردم از سراسر اروپا از طریق واگنهای مخصوص حمل دام به آشویتس منتقل میشدند. این واگنها نه پنجره داشت، نه توالت و نه صندلی. غذایی هم در اختیار زندانیان گذاشته نمیشد.
زندانیانی که به آشویتس میرسیدند به دو دسته تقسیم میشدند: عدهای برای کار انتخاب میشدند و عدهای فورا کشته میشدند.
به گروه دوم دستور داده شد که برهنه شوند و برای دوش گرفتن آماده شوند؛ فریبی که برای فرستادن قربانیان به اتاق گاز استفاده میشد.
اردهایی که از آنها به عنوان خدمه “موسسه پاکسازی” نامبرده میشد بعدتر گاز کشنده “سیلکون ب” را به اتاقها تزریق میکردند و منتظر مرگ قربانیان میماندند. این فرایند کشتار حدود ۲۰ دقیقه طول میکشید. اما دیوارهای ضخیم نمیتوانست صدای فریاد قربانیانی را که در حال خفگی بودند پنهان کند.
کمی بعد، Sonderkommandos (ساندر کماندوها) میآمدند و اندامهای مصنوعی بدن، عینک، مو و دندانهای قربانیان را قبل از سوزاندن بدن جدا میکردند. ساندر کماندوها در واقع زندانیانی غالباً یهودیان بودند که یا به اجبار باید برای نگهبانان کار میکردند یا کشته میشدند.
در این کشتار، خاکستر اجساد سوزانده شده هم به عنوان کود استفاده میشد.
بخش دیگری از این اردوگاه نیز به “کانادا” مشهور بود؛ جایی که اشیای متعلق به افرادی که در اتاقهای گاز کشته شده بودند و همچنین متعلقات کسانی که برای کار فرستاده شده بودند، نگهداری میشد. گفته میشود نامگذاری کانادا به سبب مفهوم فراوانی در این سرزمین است.
قربانیان چه کسانی بودند؟
تعیین تعداد دقیق قربانیان دشوار است. با پیشروی ارتش سرخ و متفقین، نگهبانان اس اس (گردان حفاظتی حزب نازی) تلاش کردند تمامی مدارک زندانیان خود را نابود کنند.
مطالعات دانشگاهی از آن زمان نشان میدهد در مجموع یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر به آشویتس منتقل شدند که حدود یک میلیون و ۱۰۰ هزار نفر آنها در آنجا کشته شدند.
آلمانها یهودیان را از سراسر مناطق تحت کنترل خود به این اردوگاه منتقل میکردند. گمان میرود حدود یک میلیون از کشتهشدگان یهودی باشند.
یک نمونه خاص این کشتار در مجارستان رخ داد. در فاصله فقط دو ماه مه و ژوئیه سال ۱۹۴۴، مجارستان ۴۲۰ هزار نفر از جمعیت یهودی را به آشویتس فرستاد. این کشور در کل ۴۳۷ هزار نفر یهودی را به این اردوگاه منتقل کرد.
در آن دوران، هر روز دهها هزار یهودی مجارستانی به آشویتس منتقل میشدند.
علاوه بر این، ۷۵ هزار شهروند لهستانی، ۱۵ هزار اسیر جنگی اهل اتحاد جماهیر شورروی سابق، ۲۵ هزار نفر روما، سینتی و پیروان “شاهدان یهوه”، زندانیان سیاسی و همچنین همجنسگرایان به دست دولت آلمان در آشویتس کشته شدند.
آشویتس چگونه آزاد شد؟
به دنبال پیشروی ارتش سرخ، مقامات آلمان دستور دادند گازرسانی به آشویتس متوقف شود، اتاقهای گاز و جسدسوزی تخریب شود. اشیا گرانبهای بخش “کانادا” در این اردوگاه نیز به آلمان منتقل شد.
نازیها مصمم بودند تا شواهد جنایت را پاک کنند. آنها در نهایت به ۵۶ هزار زندانی باقیمانده دستور دادند تا به سمت دیگر اردوگاهها عقبنشینی کنند. از جمله اردوگاههای برگن-بلزن، داخائو و زاکسنهازن. افراد بیمار و ناتوان که در این راهپیمایی عقب می افتادند کشته میشدند.
در نهایت زمانی که در ۲۷ ژانویه ۱۹۴۵ نیروهای شوروی در حالی وارد اردوگاه شدند که تنها چند هزار زندانی بیشتر باقی نمانده بود.
سربازانی که آشویتس را فتح کردند بعدها روایت کردند که آنها جان به در بردگان را به سختی متقاعد کردند که نازیها واقعاً رفتهاند.
الی ویزل بعداً در سخنرانی برای بزرگداشت ۵۰امین سالگرد آزادی آشویتدس نوشت: “بعد از آشویتس، وضعیت بشر مثل قبل نیست. بعد از آشویست، دیگر هیچ چیز مثل قبل نیست.”