مندرج در ژورنال شماره ۸۴۸ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
طبق آمارهای حکومتی ۲۸ میلیون نفر زیر خط فقر زندگی میکنند. بر اساس همین آمارها خط فقر پارسال در تهران ۳۰ میلیون تومان و خط فقر در شهرستانها نیز معمولاً ۲۰ درصد کمتر از تهران برآورد شده است. اما به گفته راغفر، اقتصاد دان نزدیک به حکومت “بنظر نمیرسد” تعداد افرادی که امروز زیر خط فقر مطلق قرار گرفتهاند کمتر از ۵۰ درصد جمعیت کشور باشد.
لازم نیست به فرهنگ لغات رجوع شود تا معنی واقعی فقر را دریافت. کسی که با فقر زندگی میکند عملاً تاثیر مخرب آن بر همه وجوه زندگی خود و خانوادهاش را با همه وجود درک میکند. فقر و خطر بالای اعتیاد؛ فقر و خطر بالای خودکشی؛ فقر و یاس و ناامیدی؛ فقر و عدم دسترسی مؤثر به بهداشت و درمان و تحصیل؛ فقر و مهیا بودن زمینه اجتماعی برای تبدیلشدن به فروشندگان مواد مخدر؛ فقر یعنی خطر تنفروشی –در ایران سن تنفروشی به ۱۰ سالهها هم رسیده است -. در تقابل با این فقر عمومی باید بصورت مؤثرتر دستبهکار شد.
جنبش علیه فقر و فلاکت یک ظرف مشترک برای همه کسانی است که در ایران با مزد بخور و نمیری زندگی میکنند. جنبش علیه فقر همه مزدبگیران اعم از کارگر و بازنشسته و معلم و پرستار و دیگر بخشهای حقوقبگیر را در بر میگیرد، اما به این محدود نمیماند. یک بخش وسیع دیگر از جامعه که بیش از همه دچار فقر مضاعف است، بیکاران هستند. در شرایطی که مزدبگیران “آبباریکهای” برای بقا دارند، این بیکاران هستند که در بیابان بی آب و غذای دستساز حکومت اسلامی زیر نور آفتاب سوزانِ زندگی در حال سوختناند.
جنبش علیه بیکاری یعنی ایجاد شرایطی که بخش هر چه وسیعی تری از مزدبگیران و بیکاران و “خانهدارها” در کنار هم قرار بگیرند و یک جنبش واحد ضد فقر را سازمان بدهند. بخش متشکل مزدبگیران ازآنجاکه از موهبت در کنار هم بودن برخوردارند، میتوانند در رأس این جنبش قرار بگیرند. اعتراضات و اعتصابات جاری که هر روزه در ایران در جریان است را میشود به یک حرکت “فرا صنفی” علیه فقر تبدیل کرد. رهبران جنبشهای اعتراضی در این مسیر نقش تاریخسازی دارند. جنبش ورود به خیابان با کاسههای خالی نیز حرکتی آشنا در جهان است.