مندرج در ژورنال شماره ۹۲۰ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
کیوان جاوید: موقعیت خامنهای بعنوان بالاترین مقام حکومت اسلامی را چگونه میبینید، آیا انتظار کنار گذاشتن خامنهای و دست بالا پیدا کردن فرد دیگری در رأس نظام قابل پیش بینی است، این احتمالات چه تأثیری در حفظ یا تضعیف نظام خواهد داشت؟
کاظم نیکخواه: برای خامنهای اکنون بهترین زمان برای رفتن است! خامنهای سمبل و نماینده کل جمهوری اسلامی و تمام سیاستهای این حکومت است و همه این سیاستها به شکست کامل و آشکار رسیده است. اقتصاد به فلج و بنبست کامل رسیده، جامعه از خشم و اعتراض میجوشد، حجاب و عفاف دود شده و به هوا رفته است، اسرائیل پیروزی و برتری آشکاری نسبت به حکومت پیدا کرده و بارها ضربات تحقیرآمیزی به حکومت زده است، سران حماس و حزبالله به همراه شمار زیادی از سران سپاه درو شده و نابود شدهاند، در سطح بینالمللی حکومت مدام با ضربات و محکومیت و تحریمها روبروست، فاصلهگرفتن از اسلام و دین در میان مردم به اوج خود رسیده است، بشار اسد در سوریه سرنگون شده، و خلاصه حتی یک مورد از سیاستهای داخلی و خارجی حکومت نمانده است که خامنهای بتواند به پیشروی آن افتخار کند. شکست پشت شکست در همه زمینهها! بویژه سرنگونی اسد میخ آخر بر تابوت خامنهای و کل حکومت بود و کار او را تمام کرد. خامنهای اکنون یک موجود شکستخورده و یک مرده متحرک است که اتوریته خود را در درون حکومت از دست داده است و برخی رسانهها و دست اندرکاران حکومتی علیه او مستقیماً یا تلویحاً سخن میگویند.
اینکه در مقابل این شکستها، خود حکومتیان خامنهای را کنار بگذارند احتمالش هست. نفس روی کار آوردن پزشکیان و جلو آمدن امثال ظریف و کنار رفتن کاندیداهای مورد حمایت خامنهای، و بحثهایی که حول جانشینی او مطرح میشود، گامهایی در این جهت است. اما شخصاً فکر میکنم احتمالش بهصورت کودتا و جنگ و کشاکش کمتر باشد، بلکه بهصورت نرم و با “رضایت آقا” احتمالاً چنین سیاستی را عملی خواهند کرد. معضل اصلی اینست که دستاندرکاران سپاه و غیره نمیدانند بعد از خامنهای چه کنند. یا در واقع میدانند که راهحلی برای مشکلات بعد از او ندارند و با کنارزدن خامنهای بحران گستردهتری دامن حکومت را خواهد گرفت و مردم با مشاهده ضعف و بحران درون حکومتی، انقلابشان را از سر خواهند گرفت و کار را تمام خواهند کرد. اما میتوانند امیدوار باشند که رضایت از رفتن خامنهای ممکن است برای حکومت چند صباحی فرصت بخرد و بتوانند حداقل فضای بینالمللی را به نفع خود تغییر دهند، شاید گشایشهای حداقلی ایجاد شود.
اما بطور واقعی در برابر حکومت اسلامی راهی جز سرنگونی وجود ندارد. حکومتی که حتی جریان برق و گاز و آب مردم را نمیتواند تضمین کند بدون هیچ تردیدی جایش در زبالهدان است. فضای جامعه کاملاً انفجاری است و بدون تردید همین روزها شاهد فوران خشم مردم در ابعادی گستردهتر از قبل خواهیم بود. مردم میدانند که برای دستیابی به حداقل زندگی انسانی باید کل حکومت را با خامنهای و یا بدون خامنهای به زیر بکشند.