a.javaher99@gmail.com
تابلوی نقاشی خلاقانه پیکاسو از ویرانی جنگ شهر کوچک گرنیکای باسک (اسپانیا)*
فغان ز جغد جنگ و مرغوای او / که تا ابد بریده باد نای او
ز من بریده یار آشنای من / کزو بریده باد آشنای او
شراب او ز خون مرد رنجبر / و ز استخوان کارگر غذای او…
بخشی از قصیدهای بلند از ملک الشعرا بهار
جنگ دوازده (۱۲) روزه به نشانهی تخریب همهی زیر ساختهای بنا نهاده شدهی مردم که طی سالها تلاش و زحمت، فداکاری و تأمین هزینه و داراییهای زندگیشان و با مالیات آنان فراهم آمده، فرو ریخت و به ویرانهای بدل ساخت و از میان برد تا به آتش بسی بسیار شکننده فرو کاست!
در چنین شرایطی شرم و ننگ بر آن روشنفکران مدعی ایران دوستی و چه چهها… که نتانیاهوی کودک کُش منجی آنان باشد.
شرمگینتر آنانی که جمهوری اسلامی خون و جنون و جنایت را در این وضعیت اسفبار تقدیس میکنند. جامعه ما برای نجات خود از ۴۶ و اندی سال جنایت فجیع و موجودیت ضدانقلابی این نظام آدم کش و اعدامی، نه دخالت خارجی میخواهد، نه رژیم اسلامی، نه نظام موروثی و سلطنت، نه قیمومت امپریالیستی ایالات متحده آمریکا و نه شر سرمایه داری جهانی که سیاست ماشه را برای نابودی کشورمان تبلیغ میکنند!
مردم ما در طول دو حاکمیت (شاه و شیخ)، هویت ایالات متحده آمریکا را در کودتای ننگین بیست و هشت (۲۸) مرداد ۱۳۳۲ شناختند که بعضیها برای کتمان حقیقت تاریخیاش، آنرا “تار عنکوب” چسب ناک در مقابل فرار محمدرضا شاه ایران درآن برهه به هیچ میگیرند… و رژیم آپارتاید اسرائیل را که با تجاوزگری به سرزمینهای فلسطینیان و کشتار و جنایت موجودیت یافت و در اساس با اشغالگری صاحبِخانه شد را متحد امریکا میدانند. رژیمی که در طول حیاتش، با تجاوز و نسلکشی، خاورمیانه را به میدان جنگهای بیپایان بدل کرد. اسرائیلی که طی این سالها به هر کشوری که نظرکرد، جز جنگ و ویرانی به جای نگذاشت و به سان سرباز صفر ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه، بهعنوان نمایندهی ابر قدرتهای جهان پس از جنگ جهانی دوم در منطقه ساخته شد و بعد از رسمیت یافتن به تمامیت فلسطین، عراق، افغانستان، سوریه، یمن و اخیراً در پی آمد حماقت حماس در هفتم اکتبر به اینسو با نسلکشی درغزه توحش و کودک کُشی خود را به دنیا نشان داد که متأسفانه خیلیها این همه را نمیبینند و از تأیید و تشویق و همراهی با آن شرم نمیکنند! هرچند میگویند: «شرم اگر شرم باشد، خصلتی انسانیست».
در این میان، ما از کسانی که به مانند خمینی «جنگ را نعمت» میپنداشت، تهاجم سبعانه اسرائیل به فرماندهی نتانیاهوی کودک کُش را فرصت یا نعمتی برای آزادی و رهایی از شر وجودی نظام اسلامی و صاف شدن جاده برای ورود شاهزادهی پهلوی پنداشته و شادان و رقصان در خیابانهای اروپا ترانهی «داریم میریم به تهران» میخوانند و به ما که مخالف صد درصد جنگ و تهاجم به مردمان ایرانیم، خود را “ایرانی” و جانبدار “مام وطن” و ما را دشمن وطن ادعایی خویش و از آن ناصوابتر، طرفدار نظام ضد انسانی اسلامی و همسوی “اصلاح طلبان” و “اصول گرایان” معرفی میکنند، در هر لباس، نام وهیکلی که باشند و به عنوان اپوزیسیون ایران آویزان به قدرتهای خارجی سلطه جو در اینجا و آنجا، جا خوش کرده و فحاشی میکنند، اعلام برائت میکنیم و برای رفع بی خردی آنان، برای بهبودی روح و روان “سلامتی” خاطرشان آرزوی شفاعت مینماییم! و جانبداری از تخریب زیرساختها و کشتن مردم بی دفاع، خاصه زنان و کودکان کشور ایران و اسرائیل را توسط دو نظام واپسگرای استبداد دینی جنگ طلب، شرم و ننگ تاریخ میشناسیم و محکوم میکنیم.
از نظر ما آنچه همگان میخواهند و آنچه برای رهایی آن میجنگند، آزادی، برابری و دمکراسی و عدالت اجتماعی در مضمون حاکمیت مردم بر زندگانی خویش است و لاغیر!
بر ما روشن است که تا به امروز در هیچ کجای جهان، آزادی و برابری و رهایی و دادگری اجتماعی از انفجار موشکهای کروز و بمباران این و آن سرزمین میسر نیفتاد. مردم ما همانطور که طی این سال و حرکتهای اجتماعی و طی این دوازده (۱۲) روز به چشم خویش ویرانی را در برابر بی عملی حاکمان و مخفی شدن آنان دیدند، دریافتند تنها همبستگی و اتحاد گستردهی آنان به حیاتشان کمک کرد. امروز نیک برآنند:
رهایی مردم ایران از شر دیکتاتوری حاکم بر کشور ایران، تنها به همّت مبارزهی تؤامان تودههای کشور و با توسل به نیروهای اجتماعی درون زای جامعه ما اعم از زنان و مردان زحمتکش میسر است. نه با دل بستن به قدرتهای خارجی یا چشم امید داشتن به آنان که خود را ناجی نابودی تمامی زیر ساختهای جامعه ما معرفی میکنند!
حاکمیت سیاه و رهبری بی خرد آن که هشت سال جنگ ضد انقلابی عراق و ایران و ویرانگری آن را “نعمت” میپنداشت، با همهی ثروت اندوزی که داشت، قادر به ساختن یک پناهگاه امن برای شرایط اسفبار این چنینی نبود. اما تمام قوای امنیتیشان را برای سرکوبی این مردم گسیل داشتند. دو کشتار تابستان ۶۰ و۶۷ در پایان جنگ هشت ساله و سالهای بعدتر خرداد ۸۸ و دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ و کشتار شهریور ۱۴۰۱ در دل جنبش عظیم «زن، زندگی، آزادی» از خود به جا گذاشتند و به عبارتی همهی سردمداران نظلم اسلامی در هنگامهی ناگهانی سرکوبگریهایشان، تمام هیمنه امنیتیشان – دراین تجاوز جنگ طلبانه – با حفرههای بزرگی روبهرو شد و فرو ریخت که در دانم و دانی که سربازهای امام زمانش هم نتوانستند به فریادشان برسند.
در این فاصلهی دوازده (۱۲) روزه، مردم ما با آگاهی و رشادت و همبستگی زایدالوصفی نشان دادند، دو قطبیسازیهای کاذب و شعارهای «یا با ما یا با دشمن» مغالطهای دروغین بیش نیست که تنها به سود جنگطلبان متجاوز و کاسبان تحریم و تاجران ناامنی عمل میکند. مردم از هر دو جریان افراطی که منطقه را به کام آتش کشیدهاند، فاصله گرفته و بار دیگرنشان دادند که تنها پیوندهای عاطفی عمیق بین مردمان ما کارساز است و از درونه همین فوران عاطفیست که سرچشمهی زایش نهادهای سرزندهی مبارزاتی درون جامعه در سطح محلات شهر و روستا – واحدهای کارگری – دانش آموزی، دانشجویان و… اعتراضات و اعتصاب همهی لایههای کارگران، کامیون داران و نانوایان سازمان مییابد و راهکار دیگری را جز این نمیتوان در چشمانداز دید!
در این شرایط صدای مردم معترض ما به همراه همهی جنبشهای اجتماعی و مطالبهگر از زنان و جوانان، دانشجویان و استادان دانشگاهها، دانش آموزان و معلمان، بازنشستگان و کارگران شاغل و بیکار شده، همه و همه صدای انقلاب است نه جمع آوری سلاح و بمب و هزینههای تریلیون دلاری برای ساختن موشک و سلاح هستهای که فایدهاش در زندگی مردمان محروم جامعه ما و به سازی زندگانی آنان، به ارزنی نیارزد!!!
آرمان تمامی نیروهای اجتماعی برشمردهی فوق، دست یابی به آزادی و برابری و دمکراسی و عدالت اجتماعی برای جامعه ماست نه معامله بر سر جان ملتهای ساکن ایران!
و اما کلام آخر: خبرهای نگران کنندهی این روزها از ایران گواه بر این است در جریان حملات دوازده (۱۲) روزهی اسرائیل، بیش از ۸۲۰ نفر به اتهام ارتباط با “شبکه جاسوسی” اسرائیل بازداشت شدهاند. همچنین در فاصله ۲۰ تا ۲۶ خرداد، شش زندانی در زندانهای گناباد، شیراز، سمنان، یاسوج، اراک و کرمانشاه اعدام شدند. در بامداد چهارشنبه ۴ تير ۱۴۰۴ سه شهروند کرد به نامهای ادریس عالی، آزاد شجاعی و رسول احمد رسول توسط حاکمان بی مقدار جمهوری اسلامی باز با اتهام “جاسوسی” اعدام شدند و در این میان جان این دستهی بازداشت شدگان جنگ اخیر و جان زندانیان سیاسی و عقیدتی در خطر است. ما خود شاهدیم که در این فاصله در مقتبل موج بازداشتها و اعدامها از جانب سازمانهای ریز و درشت مدعی “حقوق بشر” کاری صورت نگرفته است.
همچنین نگرانی از وضعیت زندانیان سیاسی زندان اوین در پی انتقال آنها به زندانهای قرچک ورامین، فشافویه و قزلحصار کرج، پس از حملهی موشکی دوشنبه ۲ تیر ماه جاری اسراییل به زندان اوین افزایش یافته است. گزارشها از انتقال بیش از ۷۰ زندانی سیاسی مرد به واحد قرنطینه ۳ زندان قزلحصار کرج خبر میدهند و گفته شده این افراد با کمبود شدید امکانات اولیه و محدودیت در ارتباط با خانوادهها مواجهاند. و همزمان خبر رسیده که بسیاری از زندانیان سیاسی زن بهطور ناگهانی و اجباری به زندان قرچک ورامین منتقل شدند. ابتدا در قرنطینهای کوچک و غیربهداشتی نگهداری شده و سپس به سالن ورزشی فاقد هرگونه تجهیزات، از جمله تخت و آب منتقل شدند. پس از مدتی، این زندانیان مجدداً به بند قرنطینه بازگردانده شدند و در شرایطی بدون رعایت اصل تفکیک جرائم و استانداردهای حداقلی زیستی بهسر میبرند. شرایط بهداشتی در زندانهای قرچک و تهران بزرگ بهشدت نامناسب گزارش شده و همینطور وضعیت تغذیه و دسترسی به آب سالم در زندانهای قرچک و تهران بزرگ نیز بحرانیست و زنان زندانی در زندان قرچک ورامین و شمار زیادی از زندانیان منتقلشده به زندان تهران بزرگ از دسترسی به خدمات درمانی نیز محروم ماندهاند. به جاست با سازماندهی و تدارک اعتراضات در خارج از کشور به همراه نهادهای مترقی و مردم آزادیخواه جامعه میزبان به خیابانها بیاییم و صدای دادخواهی مردمان ایران و خواهان آزادی فوری همهی زندانیان سیاسی و عقیدتی باشیم. آنها فقط ما را دارند.
*: تصویر آغاز یادداشت اثر ارزشمند پابلو پیکاسو از شهر کوچک گرنیکا در ایالت باسک اسپانیا است. این اثر شاید هولناکترین سند از وحشت های جنگ باشد که هنرمندی با مشخصه پیکاسو تاکنون آفریده است!
شنبه ۷ تير ۱۴۰۴ برابر با ۲۸ ژوئن ۲۰۲۵