نشریه ژورنال شماره ۱۰۴۷– فایل پی دی اف – ویژه تلفن همراه
رئیس کمیسیون صنعت اتاق بازرگانی ایران از قطعیهای گسترده و بدون اطلاع برق در واحدهای صنعتی گفت: “خاموشیها، آسیب جبرانناپذیری به تولید، ماشینآلات و قطعات وارد کرده است.”
هشدار پشت هشدار دررابطهبا صدمات سنگین ناشی از قطعی برق به صنایع تولیدی و کارخانهها و کارگاهها شنیده میشود. این فقط یک بخش از فاجعه است که جمهوری اسلامی به بار آورده است. فاجعهبارتر اینکه مردم در خانههای خود از بی برقی مصیبت میکشند. خمیر نانواییها ترشیده شده و با نزدیکشدن به تابستان عملاً دروازههای جهنم اسلامی به روی مردم باز میشود.
چرا سرنوشت برق در ایران چنین رو به تاریکی میگراید؟ مافیای برق در این میان کجای کار است؟ بعضاً خودِ مسئولین حکومتی نقش مافیای برق را بسیار برجسته میدانند. برقی که صرف راهاندازی “مزارع” وسیع تولید بیتکوین میشود تا از این راه ارز نصیب جمهوری اسلامی کند.
این اما همه درد نیست. اقتصاد جمهوری اسلامی در یک بنبست لاعلاج گیر کرده است و راه درمانی هم برای نجات این اقتصاد روبهمرگ متصور نیست. در حال حاضر جمهوری اسلامی به فکر یک معجزه است. شاید به ترتیبی با کوتاهآمدن تدریجی و گامبهگام در مناقشه هستهای بخواهد به نتیجهای موقتی با غرب و آمریکا برسد تا موقتاً هم شده از این فاجعه فروپاشی اقتصادی جان سالم بدر ببرد.
همه این راهها را یکبار این حکومت طی کرده است. یکبار برجام را امضا کردهاند، اما نه اقتصاد خودشان راه افتاد و نه لقمهای نان به سفره مردم نیز اضافه شد.
جمهوری اسلامی در سراشیب سقوط است، اما به این دلیل تا امروز توانسته است لاشهاش را از امروز به فردا بکشاند، چون جامعه در ابعاد سراسری متشکل نشده است. یک قدرت متحد کننده سراسری، همراه با اعتصابات و اعتراضات معیشتی و سرنگونیطلبانه لازم است که جنازه این حکومت به خاک سپرده شود. مشکل اقتصاد حکومت، سیاسی است و راهحل اجتماعی جامعه هم لاجرم فقط باید سیاسی باشد. سیاسی بودن نبرد مردم علیه جمهوری اسلامی سالهای متمادی به اثبات رسیده است. فقط اتحاد سراسری مردم میتواند شیشه عمر این حکومت را بر زمین زده و بشکند.