مسئول دوره ای “مرکز همکاری احزاب ناسیونالیست کرد” در بخشی از مصاحبه اش با دویچه وله گفته است: “احزاب اصلی موجود در جنبش کردستان که از اول هم طرف جمهوری اسلامی بودهاند، قبلا هم در سال ۷۹ مذاکراتی انجام داده بودند و هیچگاه اصل مذاکره بر سر مسائل کردستان را رد نکردهاند.”
در رابطه با مذاکرات اخیر چهار حزب ناسیونالیست قومی کرد و و مذاکرات یک سال و نیم قبل کومه له ابراهیم علیزاده که هر یک بنحوی خود را به مذاکره پنهان با حکومت اسلامی آلوده کرده اند دائما این را دم دست ما و مردم میگذارند که:
“مگر در سال ۵۸ (۷۹ میلادی) “هیئت نمایندگی خلق کرد” با خمینی و نمایندگان او در دولت موقت مذاکره نکرد چرا باید حالا مذاکره با حکومت اسلامی بر سر مسایل کردستان مردود شناخته شود؟”
مردم کردستان دچار فراموشی نشده اند. مذاکرات نمایندگان مردم کردستان با نمایندگان دولت موقت در مقطع قیام به بعد مذاکراتی علنی، خیابانی و توام با ارائه گزارش روزانه از سوی نمایندگان مردم به افکار عمومی بود. مذاکراتی برحق بود که سنگ بنای آنرا اراده و خواستهای مردم انقلابی کردستان در یک مقطع تاریخی سرنوشت ساز شکل میداد نه بند و بست پنهانی احزاب مدل قومی و فدرالی خود خوانده امروز.
گویا آویزان شدن به یک پروسه تاریخی در چهار دهه قبل ( سال ۵۸ ) مبنی بر مذاکره با نمایندگان خمینی و دولت موقت چکی سفید، ابدی و اذلی نازل شده ای از آسمان است که هر وقت احزاب مدل قومی و فدرالی خود خوانده اراده کردند میتوانند آنرا از گاو صندوق تاریخ بیرون کشیده و با رجوع به آن، برای خود مشروعیت دست و پا کنند.
به شیفتگان مذاکره با حکومت اسلامی باید گفت، در گرما گرم یک مقطع تاریخی و انقلابی معین که هنوز حکومت اسلامی خود را تثبیت نکرده بود نمیشود موقعیت این حکومت را با شرایط امروز که مرده ای متحرک بیش نیست و در حال بزیر کشیده شدن از طرف مردم ناراضی و خشمگین قرار گرفته است قالب کرد.
به مشتاقان مذاکره با حکومت اسلامی باید گفت که روزهای پایانی سال ۵۷ و سراسر سال ۵۸ توده های میلیونی مردم همراه با رهبرانی همچون صدیق کمانگر و دیگر شخصیتهای سیاسی مترقی و رادیکال بر شهرها و روستاهای کردستان حاکمیت میکردند و شوراهای مردمی در سطح شهر و محلات اداره امور شهرها را در دست داشتند.
به شیفتگان مذاکره با حکومت اسلامی باید گفت، سال ۵۷ و ۵۸ هنوز نسل کشی و فاجعه ۳۰ خرداد شصت و قتل عام یک نسل از انقلابیون و کمونیستها بوقوع نپیوسته بود.
به احزاب و جریانات مذاکره چی باید گفت که آن سالها حکومت اسلامی هنوز در وحشت از ادامه انقلاب مردم جرئت نکرده بود اعدامهای گسترده مخفی و علنی جوانان و نیروهای انقلابی را در زندانها و بیرون از زندانها آغاز کند و هنوز زندانهایش از وجود دهها هزار انسان شریف و کمونیست پر نشده بود.
به عاشقان مذاکره با داعش حاکم بر ایران باید گفت که سالهای ۵۷ و ۵۸ سازمانهای خوشنام، محبوب و رادیکال اجتماعی و رهبرانی همچون فواد سلطانی و صدیق کمانگر نمایندگی این مذاکرات را بر عهده داشتند و آن ایام از احزاب و جریانات ناسیونالیست قومی و اسلامی بجز حزب دمکرات و مکتب قرآن مفتی زاده که دست بالا را نداشتند و در شرایط امروز قادرند جامعه را بخون بکشند خبر چندانی نبود.
حزب دمکرات کردستان ایران و رهبر وقت این حزب قاسملو بمحض اینکه برای دست بوسی خمینی خیز برداشت رسوای خاص و عام شد. فشار، جامعه و فشار چپ و آزادیخواهی در کردستان به آنان اجازه نداد که دربست و مستقیم برای همیشه در درون لجنزار خمینی و دارودسته اش جا خوش کنند. بالاخره به این شیفتگان مذاکره با حکومت اسلامی که در آرزوی کدخدامنشی بر چند روستا شب را به روز و روز را به شب میرسانند باید گفت که حتی قتل عام هزاران انسان در سال ۶۷ هم هنوز توسط این حکومت اتفاق نیافتاده بود.
۳۰ خرداد شصت حکومت اسلامی بقدرت رسید نه سال ۵۷ و ۵۸ .
این جریانات که از یکسال و نیم قبل تا به امروز در آرزوی مذاکره پنهان با حکومت اسلامی در رقابت با هم سر از پا نمیشناخته و امروز کومه له که بدلیل دعوت نشدنش دستش رو شده و بشدت عصبانی است، در حالی به استقبال مذاکره با حکومت اسلامی میروند که این حکومت چنین کارنامه جنایتکارانه ای طی چهار دهه علیه کل جامعه زیر بغل دارد و مردم تشنه رفاه و آزادی با مبارزات هر روزه خود میکوشند شرش را از سر کل جامعه بکنند. آنان در شرایطی مشتاق دیدار با سرکوبگران مردم شده اند که حکومت اسلامی با اتخاذ چنین سیاستی میکوشد این احزاب را همچون مدال بگیران “کنگره مشاهیر کرد” که قدم در لجنزار حکومت اسلامی گذاشتند و رسوا شدند، آنان را نیز تماما وارد این لجنزار کند و از منظر جامعه رسواتر و آبروباخته تر از پیش نمایان سازد. کرنش مدال بگیران و احزاب متعلق به مذاکرات پنهانی در این مقطع تاریخی یعنی افزودن چند روز بیشتر به عمر ننگین حکومت اسلامی.
مردم ایران و مردم شهرهای کردستان همان مردم چهار دهه قبل نیستند بلکه با بمیدان آمدن نسلی جدید و با بمیدان آمدن یک طبقه اجتماعی آگاه، بسیارعمیقتر از سالهای ۵۸ به اینسو در مصاف با حکومت جهل و جنایت اسلامی حی و حاضر در مبارزات جاری دخیل هستند.
به شیفتگان مذاکرات مخفی باید گفت، از نمد “هیئت نمایندگی خلق کرد” که مدام سنگ آنرا به سینه میزنید نمیتوانید تحت عنوان “مذاکره برای حل مسایل کردستان” برای خودتان کلاهی ببافید!
احزاب ناسیونالیست قومی کرد باید از سرنوشت مکتب قرآن مفتی زاده در رکاب حکومت اسلامی تا کنون درس عبرتی گرفته باشند و در مقابل مبارزات مردم کردستان علیه یک حکومت تماما جنایتکار آینده ای همچون جریان مکتب قرآن مفتی زاده را بعنوان منفورترین جریان برای خود رقم نزنند.
۱۸ تیر ۹۸
۹ ژوئیه ۲۰۱۹