قطعنامه مصوب پلنوم ۶۰ کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران در مورد
امکان، مطلوبیت و مبرمیت سوسیالیسم در ایران
١- شرایط و فضا و تحولات سیاسی امروز در ایران، و بن بست و فلج اقتصادی حکومت و ناتوانی اش در تامین ابتدائی ترین نیازهای معیشتی توده مردم، تغییر بنیادی نظامسرمایه داری در ایران را بیش از پیش به امری عاجل، ضروری، امکانپذیر، و مطلوب تبدیل کرده است.
٢- خصلت و مضمون مبارزات و جنبشهای اجتماعی علیه جمهوری اسلامی، اساسا انسانی، مدرن، چپ و رادیکال است. شعارها و بیانیه ها و منشورهائی که علیه تبعیضات طبقاتی و با خواست اداره شوراییدر جنبشهای توده ای طرح شده و می شود، بیانگر خواستها و اهداف عمیقا انسانی و برابری طلبانه ای است که نه تنها با سرنگونی جمهوری اسلامی بلکه بازیرو رو شدن کل نظام سرمایه داری در ایران قابل تحقق است.
٣- ابر بحران بی آبی و بی برقی و تورم و گرانی نجومی و فزاینده، که شرایط حاضر را برای توده مردم غیر قابل تحمل ساخته است، ناشی از بی لیاقتی و ناکارآمدی حکومت و مقامات دولتی نیست بلکه نتیجه اهداف و اولویتهای اقتصادی باندهای مافیائی حاکم است. “لیاقت و کارآمدی” این باندها خود را در ثروت نجومی و حسابهای بانکی آیت الله های میلیاردر و سرداران سپاه و بسیجو بودجه های نجومی ارگانهای نظامی و انتظامی و مذهبی حکومت نشان میدهد.
٤-سرمایه داری در جمهوری اسلامی در خدمت منافع اقلیت ناچیزی قرار دارد که با رانت حکومتی و اختلاس و دزدی و چپاول، ثروتهای نجومی اندوخته است. این اقلیت چپاولگر در هیات باندهای مافیائی نظیر بیت رهبری، سپاه و بسیج، بنیاد مستضعفان، ستاد اجرائی فرمان امام، آستان قدس رضوی و غیره بخش اعظم سرمایه ها و منابع ثروت اعم از مستغلات و معادنو جنگلها و آب و زمین و صادرات و واردات و مراکز تولیدی و تجاری و خدماتی را در اختیار دارد.بسیاری از بخشهای دیگر سرمایه هم بطور مستقیم یا غیر مستقیم در رابطه با این باندها و مراکز حکومتی قرار دارند و بر این بستر میتوانند فعالیت و سودآوری داشته باشند.
٥- فساد و دزدی و اختلاس و چپاول و قاچاق و رانتخواری و معافیت مالیاتی و رانت ارزی و معاملات و مزایده مناقصه های معماری شده و غیره جزئی از کارکرد نهادینه شده سرمایه داری در جمهوری اسلامی است. دار و دسته های مافیائی حاکم بر اقتصاد ایران حتی بنا بر مقررات و قوانین خود جوامع سرمایه داری، مجرم محسوب میشوند و باید اموالشان مصادره شود. این شرایط مصادره بخش اعظم سرمایه ها و منابع تحت مالکیت باندهای فاسد مافیائی و مراکز دولتی، رابه امری ضروری و مطلوب و مقبول در افکار عمومی جامعه تبدیل کرده است.
٦-از تفاوت فاحش بین ثروت نجومی یک اقلیت ناچیز با فلاکت عمومی توده مردم گرفته تا ستم مذهبی، تبعیض جنسیتی، ستم ملی، نژادپرستی و قومی گرائی، نقض ابتدایی ترین حقوق مردم، سرکوب و دیکتاتوری، تخریب محیط زیست و غیره و غیره همه از نتایج و از ضروریات کارکرد نظام سرمایه داری در ایران هستند. علت و ضرورت تمام این تبعیضات و ستمها و فقر و سرکوبی که در جامعه بیداد میکند نهایتا عبارتست از تامین منافع عده معدودی سرمایه دار در باندهای مافیائی حکومتی و وابسته به حکومت که ثروتشان از پارو بالا میرود.
٧- جمهوری اسلامی ارتجاعی ترین، فاسد ترین و چپاولگرترین حکومتی است که جامعه معاصر ایران به خود دیده است ولی اختناق و دیکتاتوری و سرکوبو بی حقوقی کارگران و فقر و فلاکت پدیده مختص به جمهوری اسلامی نیست بلکه در پایه ای ترین سطح در سودآوری سرمایه داری رشد نیافته ایران در بازار رقابت جهانی ریشه دارد. تاریخا سرمایه داری در ایران از نظر انباشت سرمایه ها، از نظر تکنولوژی، از نظر ترکیب ارگانیک سرمایه، از نظر بارآوری تولید و غیره بسیار از جهان صنعتی عقب تر است و لذا ناگزیر است برای اینکه در صحنه جهانی، بخصوص امروز که سرمایه بیش از هر زمانی خصلت جهانی یافته است، قادر به رقابت و سوددهی باشد عقب ماندگی خود را با استثمار شدید جبران کند. دیکتاتوری و سرکوب عریان طبقه کارگر، سرکوبی که لاجرم به کل جامعه بسط پیدا میکند، از اینجا ناشی میشود. کارگر خاموش و نیروی کار ارزان از ضروریات سودآوری سرمایه در ایران است و ازینرو هر نوع حکومت سرمایه داری در ایران نه تنها ناگزیرست تسمه از گرده کارگران بکشد، دستمزدهای چندین مرتبه زیر خط فقر را به کارگران تحمیل کند و تشکلها و اعتراضات کارگری را درهم بکوبد، بلکه باید دهان همه را ببندد و هر مخالفت و اعتراضی راسرکوب کند. قلدرمنشی سلطنت طلبان حتی در اپوزیسیون، و رویایاحیای دیکتاتوری آریامهری آنان، از این نیاز عینی سرمایه داری ایران نشات میگیرد.
٨- از نظر منابع طبیعی و نیروی کار کشور ایران غنی است. این امکانات میتواند برای تامین رفاه عمومی بکار گرفته شود. با حذف سودآوری بعنوان هدف و محور نظام اقتصادی، ولغو استثمار و بردگی مزدی مستلزم آن، میتوان رفاه عمومی منطبق بر پیشرفته ترین استانداردها را برای عموم مردم ایران تامین نمود.
٩- برسمیت شناسی قانونی آزادیها و ممنوعیت تبعیضات مذهبی و ملی و جنسیتی و نژادی شرط لازم تامین رفاه و خوشبختی در هر جامعه ای است ولی این بهیچوجه کافی نیست. باید امکانات عملی استفاده از آزادیها نیز تامین شود. کارگر و زحمتکشی که نه وقت و نه بنیه مالی استفاده از آزادیها و حقوق برسمیت شناخته شده قانونی نظیر حق سفر و تفریح و آموزش عالی و برخورداری از آخرین امکانات پزشکی و غیره را ندارد، عملا آزاد نیست. بدون لغو جبر اقتصادی و تولید با هدف تامین رفاه عمومی، بسیاری از آزادیها و حقوق برسمیت شناخته شده برای بخش اعظم جامعه بروی کاغذ باقی خواهد ماند.
این شرایط سوسیالیسم را در چشم انداز جامعه قرار میدهد. حزب کمونیست کارگری اعلام میکند که جمهوری اسلامی، این هارترین و وحشی ترین حکومت سرمایه در ایران، باید آخرین حکومت سرمایه در ایران نیز باشد. ایران آزاد و برابر و مرفه تنها میتواند ایران سوسیالیستی باشد.حزب اعلام میکند:
الف- پیروزی نهائی انقلاب و رهائی توده مردمی که با انقلاب خود حکومت اسلامی سرمایه را بزیر کشیده اند مستلزم آنست که نظام سوسیالیستی در ایران برقرار شود. ارکان نظام سوسیالیستی عبارتست از آزادی، برابری و رفاه برای همگان. آزادی در سطح سیاسی و اجتماعی و مدنی، برابری بمعنی رفع و لغو تبعیض طبقاتی و همه تبعیضات، و رفاه به معنی تولید برای رفع نیازهای همه مردم.
ب- رایگان کردن کلیه خدمات پزشکی و درمانی،نظام آموزشی رایگاناز مهد کودک و مدارس ابتدائی تا عالیترین سطح تحصیلات دانشگاهی، و ترانسپورت رایگان شهری از اولین اقدامات جمهوری سوسیالیستی برای تامین رفاه عموم مردم است.
پ- هر شهروند حق دارد از بدو تولد از حقوق پایه مکفی برای تامین زندگی خود برخوردار باشد. حقوق پایه مستقل از شغل و موقعیت اقتصادی افرادبه آنان تعلق میگیرد.
ت- بودجه اقدامات رفاهی فوری از محل بودجه های کلان پروژه های نظامی و امنیتی، کمکهای میلیاردی به نیروهای نیابتی، مراکز مذهبی و ارگانهاو دارودسته های سرکوب، یعنی هزینه های نجومی کلیه مراکزو دستگاههای پلیسی-نظامی- مذهبی- اطلاعاتی حکومت که ملغی شده است، تامین میگردد.
ث- خلع ید سیاسی از جمهوری اسلامی عملا با خلع ید اقتصادی از بخش عمده سرمایه داران در ایران همراه است. سرنگونی جمهوری اسلامی به معنی انحلال شرکتها و کارتلها و موسسات تولیدی و خدماتی که متعلق به باندهای مافیائی حکومتی هستند نیز هست. این دارو دسته ها باید بجرم دزدی و اختلاس و چپاول به محاکمه کشیده شوند و اموال و سرمایه های آنها به نفع مردم و در خدمت رفاه عمومی مصادره شود. اداره و مدیریت این منابع و مراکز تولیدیبه عهده شوراهای مردم است.
ج – خلع ید اقتصادیفوری دارودسته های مافیائی حکومت نقطه آغاز روند امحای سرمایه داری در ایران است. در جمهوری سوسیالیستی بخشها و رشته های مختلف تولیدی و خدماتیبتدریج از سلطه سرمایه ها خارج میشود و تحت کنترل و مدیریتشوراها قرار میگیرد.
چ- از نظر سیاسی و اجتماعی تضمین آزادیهای بی قید و شرط و تامین امکان برخورداری از این آزادیها برای عموم مردم، برسمیت شناسی حقوق انسانی و برابر برای شهروندان وامکان استفاده از این حقوق، یک امر و هدف محوری جمهوری سوسیالیستی است.
ح- از نظر اقتصادی هدف سوسیالیسم عبارتست از امحای نظام سرمایه داری و ممنوعیت بردگی مزدی و استثمار، لغو مالکیت خصوصی بر وسایل تولید و رفع تبعیض طبقاتی و کلیه تبعیضات مذهبی و ملی و نژادی و جنسی و جنسیتی که ریشهدر تبعیض طبقاتی دارد.
قانون اساسی ایرانِ بعد از جمهوری اسلامی باید بر مبنای موازین و سیاستهای فوق تدوین و تصویب شود.
کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران
١٢ مهرماه ١٤٠٤، ٤ اکتبر ٢٠٢٥
…….
قطعنامه مصوب پلنوم ۶۰ کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران در مورد
جنبش کارگری و ضرورت اعتصابات سراسری گسترده و همزمان
۱. ابربحرانهای عمیق انرژی و اقتصادی که شامل بی آبی و بی برقی و کمبود گاز، تورم و گرانی کمرشکن است، زندگی اکثریت مردم در سراسر جامعه را به لبه پرتگاه کشانده است. تحریمهای گسترده ای که با فعال کردن “مکانیسم ماشه” در چشم انداز است، قطعا ضربه مهلک تری به معیشت مردم وارد خواهد کرد.
٢- کارگران و کل مردم برای ادامه زندگی حتی در سطح حداقل آن، راهی جز مقابله و اعتراض هر روزه علیه تعرضات معیشتی حکومت و عقب زدن آن ندارند.
٣- هم اکنون در ایران اعتراضات بر سر معیشت در میان بخش های مختلف طبقه کارگر نظیر نفت و ماشین سازی ها و پرستاران و معلمان و همچنین در میان بخشهای مختلف بازنشستگان به صورت هرروزه جریان دارد. اعتراضات بخش های مختلف طبقه کارگردر صف جلوی مبارزه بر سر معیشت، با خود گفتمان های رادیکال و برابری طلبانه را جلو آورده و فریاد برابری طلبی و لغو فاصله طبقاتی به کف خیابان آمده است.
۴- این شوک سهمگین اقتصادی، ابر بحرانهای انرژی و پیامدهای مکانیسم ماشه میتواند با تشدید خشم کارگران و کل جامعه، به یک انفجار قدرتمندتر اجتماعی منجر شود.
با توجه به این شرایط:
الف- موثرترین ابزار کارگران و معلمان و پرستاران و بخشهای کارکن جامعه برای برون رفت از این وضعیت وخیم، «اعتصابات سراسری و متحدانه و همزمان» است. با اين مكانيزم است كه ميتوان تعرضات حكومت و مافياى سرمايه دارى به معيشت مردم را عقب زد.
ب- اعتصابات سراسری در یک بخش جامعه، و اتحاد و به هم پیوستن کارکنان بخشهای مختلف تولیدی و صنعتی و خدماتی، کاملا امکان پذیر و موثر و راهگشاست و میتواند افق تازه ای را در مقابل جامعه بگشاید.
پ- تشکلها، نهادها و رهبران و اکتیویست های کارگری-اجتماعی و تمامی فعالین انقلاب زن زندگی آزادی نقش مهمی در گفتمان سازی و سازماندهی برای اعتصابات سراسری همزمان دارند و حلقه کلیدی برای شکل دهی به آن در شهرهای مختلف و در سطح کشوری هستند.
ث- اتحاد سراسری رهبران و اکتیویست های کارگری و کنشگران اجتماعی، علیه فقر و بی تامینی، و در برابر سرکوب و اعدام و بساط جنگ افروزی های حاکم میتواند پاسخی فوری و حیاتی به این نیاز و ایجاد آمادگی برای فراخوانهای گسترده به اعتصابات سراسری همزمان متناسب با شرایط کنونی باشد.
ج- اعتصابات سراسری در بخشهای مختلف جنبش کارگری، فضا و زمینه را برای ورود بخشهای دیگر جامعه از جمله دانشجویان، کسبه، وکلا، پزشکان، نویسندگان، هنرمندان و ارتقاء اعتصاب سراسری کارگران به یک اعتصاب عمومی در کل جامعه فراهم میکند. اتفاقی که نقش موثری و تعیین کننده ای در تغییر توازن قوای سیاسی به نفع مردم بپاخاسته، درهم شکستن مقاومت طبقه حاکم و پیروزی انقلاب مردم ایفا میکند.
چ-پلنوم شصت حزب کمونیست کارگری تمامی تشکلها، اکتیویست های کارگری – اجتماعی و تمامی فعالین انقلاب زن زندگی آزادی را به یک اتحاد سراسری برای شکل دادن به اعتصابات سراسری گسترده و همزمان، بهعنوان یک پاسخ فوری در مقابله با اوضاع مشقت بار معیشتی و شرایط خطیر سیاسی امروز فرا ميخواند و جهت به پیروزی رساندن انقلاب زن زندگی آزادی بر آن تاکید میکند.
کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران
١٣ مهر ١٤٠٤ – ٥ اکتبر ٢٠٢٥
……..
قطعنامه مصوب پلنوم ۶۰ کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری در مورد
بن بست جمهوری اسلامی
١- نظام جمهوری اسلامی بر پایه یک تناقض بنا شده است: تناقض میان غربستیزی با ملزومات جهانی کارکرد سرمایه در ایران و تامین ابتدائی ترین نیازهای معیشتی مردم. ویژگی اصلی شرایط سیاسی امروز ایران اینست که این روند که ازبدو بقدرت رسیدن جمهوری اسلامی تا امروز ادامه داشته است اکنون به انتهای خود رسیده است و دیگر قابل ادامه نیست. این تناقض تنها با سرنگونی جمهوری اسلامی میتواند حل شود.
٢- با سقوط رژیم اسد و ضربه خوردن و تضعیف شدید نیروهای نیابتی رژیم، اکنون پروژه هسته ای و غنی سازی اورانیوم به محور تنش بین دول غرب و جمهوری اسلامی تبدیل شده است. این کشاکش میتواند به تسلیم جمهوری اسلامی و تن دادن به شرایط دول غربی، و یا برعکس، به مقاومت در برابر شرایط غرب و تداوم برنامه هسته ای و موشکی، و در نتیجه تشدید تحریمها و تهاجم نظامی دیگری منجر شود. مواضع و گفته های ضد و نقیض خامنه ای و سایر مقامات حکومتی نشانه بلاتکلیفی و کشاکش جناحهای حکومتی بر سر این دو راهی است. در هر دو حالت رژیم در مقابله با جنبش انقلابی مردم به موقعیتی ضعیف تر و درمانده تر و بحران زده تر رانده خواهد شد.
٣- تن ندادن جمهوری اسلامی به شرایط تروئیکا و آژانس اتمی و فعال شدن مکانیسم ماشه نشانه دست بالا پیدا کردن خط مقاومت در برابر دول غربی و ادامه سیاست غربستیزی در جمهوری اسلامی است. این امر از یکسو با تشدید تحریمهای اقتصادی شرایط معیشتی توده مردم را به مراتب وخیمتر و غیر قابل تحملتر میکند و از سوی دیگر به انزوای بیشتر حکومت در دنیا منجر میشود، به فضا و تنش جنگی دامن میزند و حمله نظامی را محتملتر میسازد.
٤- از یکسو حکومت قادر نیست از استراتژی غرب ستیزی و ملزومات آن، پروژه هسته ای و تقویت نیروهای اسلامی ضد غربی – ضد اسرائیلی در منطقه و موشکهای بالستیک و کلا برنامه موشکی خود، دست بکشد. این امرهم بخاطر نفی هویت و مبانی استراتژیک حکومت و هم از نظر تناقض با منافع باندهای مافیائی حکومت که در شرایط تحریم و انزوای اقتصادی رژیم شکل گرفته و ثروت نجومی و سلطه خود بر بخش اعظم اقتصاد ایران را مدیون غربستیزی حکومت هستند، با نفس موجودیت و ساختار جمهوری اسلامی مغایر است.
از سوی دیگر شکست و ورشکستگی نظامی-سیاسی خط مقابله با آمریکا و اسرائیل، و فلج کامل و ابر بحرانهای اقتصادی، بی آبی و بی برقی و تورم و گرانی فزاینده، ادامه این شرایط را برای حکومت بسیار دشوار کرده است. رژیم در موقعیت باخت باخت قرار گرفته است.
٥- تناقضات پایه ای رژیم در کشمکشهای جناحی حکومت نیز بازتاب می یابد. از نظر خامنه ای و اصولگرایان وفادار به او، همانطور که اخیرا عراقچی اعلام کرد، جنگ در مقایسه با دست شستن از پروژه هسته ای زیان کمتری دارد. جناح خامنه ای امیدوارست و تلاش میکند جنگ و فضای جنگی و تشدید تحریمها جامعه را به استیصال و تلاش برای قوت لایموت بکشاند و اعتراضات و مبارزات را تحت الشعاع خود قرار دهد. در مقابل، اصلاح طلبان بقای نظام را با ادامه سیاستهای ضد غربی ناممکن میدانند. این جهت گیری در تاکید ظریف بر تغییر پارادایم ضدآمریکائی، در بیانیه موسوی و جبهه اصلاحات، و حتی سخنان روحانی بروشنی اعلام شده است. این عملا به معنی گذار از خامنه ای است.
٦- تحولات پس از ٧ اکتبر موقعیت خامنه ای در میان صفوف حکومت را بسیار تضعیف کرده است. این امر به نوبه خود عامل مهمی در به هم ریختگی و بی افقی حکومت و عدم انسجام اظهارات و موضعگیری های مقامات حکومتی است.
٧- فلج و بن بست اقتصادی که خود را در ابر بحران های بی آبی و بی برقی و تورم نجومی و سقوط آزاد ارزش ریال و تعطیلی گسترده فعالیتهای تولیدی نشان میدهد گرچه در نتیجه شرایط جنگی و تشدید تحریمها حادتر شده است ولی حاصل سیاستهای جمهوری اسلامی است. جنگ و تحریم خود در سیاستهای ضدغربی حکومت ریشه دارد. بحران اقتصادی معیشتی امروز نتیجه سرمایه داری دزد سالار و فاسدی است که خود در انزوای جهانی حکومت شکل گرفته است. هر نوع سازش و یا تسلیم به شرایط غرب در بن بست اقتصادی حکومت و وضعیت فلاکتبار معیشتی توده مردم بهبودی نخواهد داد.
٨- در شرایط حاضر هدف غرب توقف پروژه هسته ای و آمریکا-اسرائیل ستیزی و روآوری حکومت به تعامل با غرب است. آمریکا و اسرائیل و کل دول غربی میتوانند به یک جمهوری اسلامی هرس شده از سیاست و جهتگیری ضدآمریکائی- ضد اسرائیلی رضایت بدهند. اما آنچه این تغییر جهت اساسی را برای حکومت بسیار خطرناک و دشوار میکند موقعیت رژیم در خود ایران است. استراتژی مرگ بر شیطان بزرگ برای حکومت از همان مقطع تسخیر سفارت آمریکا اساسا کاربرد سرکوب و عقب راندن مبارزات مردم را داشته است و بویژه امروز که رژیم با جنبش عظیم زن زندگی آزادی مواجه است این تغییر ریل عملا تیر خلاص به پیکر نیمه جان حکومت و نظام حاکم خواهد بود.
٩- در چنین شرایطی انقلابی که با جان باختن مهسا ژینا امینی در شهریور ١٤٠١ آغاز شد در ابعاد یک جنبش سرنگونی طلبانه رادیکال و گسترده با پرچم زن زندگی آزادی ادامه دارد. انقلاب و جنبش زن زندگی آزادی تا همین جا نقش تعیین کننده ای در شکل دادن به روند تحولات، رابطه جمهوری اسلامی با غرب، موقعیت منطقه ای رژیم، و کشاکش جناحها داشته است و این جنبش است که در نهایت جمهوری اسلامی را زیر بار تناقضاتش خرد خواهد کرد و به آینده جامعه شکل خواهد داد. منشورها و بیانیه ها و شعارها و تشکلها و نهادهای فعال در جنبش انقلابی زن زندگی آزادی، نیروی تعیین کننده نه تنها در سرنگونی جمهوری اسلامی، بلکه در دوره گذار و در شکل دادن به آینده ایران خواهند بود.
با توجه با نکات فوق حزب بر نقش تعیین کننده انقلاب زن زندگی آزادی، دستاوردهای سیاسی و تشکیلاتی اش و برافراشته نگاهداشتن پرچم این انقلاب تاکید میکند و برای هماهنگ و همراه کردن فعالین و نهادهای کوشنده در جنبش زن زندگی آزادی در همه عرصه های مبارزه در خارج و داخل کشور و حمایت این نهادها از بیانیه ها و فراخوانهای یکدیگر و انتشار بیانیه های مشترک تلاش میکند.
حزب با تمام توان خود برای نمایندگی شدن صف انقلاب در دوره گذار و تعیین تکلیف نظام بعدی میکوشد و تشکیل یک سازمان چتری سراسری از جمع ها و نهادها و شوراها و شبکه های فعال در انقلاب زن زندگی آزادی را بمنظور تقویت هرچه بیشتر این جنبش در روند سرنگونی حکومت و تضمین نقش مستقیم مردم در دوره گذار و آینده سیاسی جامعه در دستور کار خود قرار میدهد.
حزب با تاکید بر خلع ید اقتصادی از باندهای مافیائی حکومت و سپردن کنترل و اداره سرمایه ها و منابع و مراکز تولیدی و اقتصادی آنها به مردم متشکل در شوراها و تشکلهای نوع شورائی در فردای سرنگونی حکومت، اعلام میکند سوسیالیسم تنها راه از بین بردن شکاف عظیم طبقاتی بین فقر و ثروت و برقراری آزادی و برابری و رفاه در ایران بعد از جمهوری اسلامی است.
کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران
١٣ مهر ١٤٠٤ – ٥ اکتبر ٢٠٢٥
……
قطعنامه مصوب پلنوم ۶۰کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری در مورد
ایران و خاورمیانه در میانهی دو روند تاریخی
با در نظر گرفتن شرایط پرتحول منطقهی خاورمیانه و جایگاه ایران در آن، آینده منطقه خاورمیانه در میانه دو روند تاریخی معینی با سه فاکتور در حال رقم خوردن است. از یک سو روندی که در آن، جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتیاش با هویت و رویکرد غربستیزانهاش قرار دارند، همچنین دولتهای غربی و اسرائیل، که هدفشان تامین هژمونی سیاسی به نفع کمپ غرب، تثبیت شرایط موردنیاز در خاورمیانه برای تداوم استیلای سیاسی خود است. و از سوی دیگر، روندی از پایین که با انقلاب «زن زندگی آزادی» در ایران به اوج خود رسیده و مبارزات سرنگونیطلبانه مردم ایران را در کیفیتی متفاوت نسبت به دورههای قبل در برابر جمهوری اسلامی به میدان آورده است.
١. در یک افق تاریخی، سرمایهداری جهانی و مشخصا دولتهای غربی در دوره جنگ سرد، در تقابل با رقیب خود – سرمایهداری دولتی شوروی – و برای سد کردن راه نفوذ کمونیسم و جنبشهای چپ و کارگری، جریان اسلام سیاسی را به صورت سیاسی، نظامی، اقتصادی و تبلیغی تقویت کردند. حمایت از خمینی و جمهوری اسلامی در ایران، پشتیبانی از مجاهدین اسلامی در افغانستان، و میدان دادن به جریانات اسلامی در ترکیه، الجزایر و دیگر کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا، استراتژی بود که به «دکترین کمربند سبز» نیز شهرت یافت. گرچه این دکترین با فروپاشی شوروی عملا موضوعیت خود را از دست داد اما جنبش اسلام سیاسی و سهمخواهی نیروها و دولتهای اسلامی در فضای بعد از پایان جنگ سرد و در مقابله با کمپ غرب، نقش و موضوعیت تازهای یافت.
٢. با تسخیر سفارت آمریکا بوسیله جمهوری اسلامی، گفتمان و تبلیغات ضد شیطان بزرگ و رژیم اشغالگر قدس اساسا برای سرکوب انقلاب ۵۷ و جلوگیری از ادامه آن که سر باز ایستادن نداشت، و سپس با هدف سرکوب جنبش سرنگونی طلبانه گسترده ای که علیه خود رژیم از همان ابتدا و مشخصا بعد از ختم جنگ ایران و عراق در جامعه سر بلند کرد، به سیاست محوری حکومت تبدیل شد.
٣. اکنون اما پروسه رویارویی جمهوری اسلامی و غرب به نقطهی تعیینکنندهای رسیده است. جمهوری اسلامی پس از شروع انقلاب زن زندگی آزادی و علیرغم سرکوب خونین مردم، بیش از پیش با خطر سرنگونی مواجه شد و به ناگزیر بیش از پیش روی ماجراجویی و جنگ افروزی منطقهای مبتنی بر برنامههای هستهای، موشکی و پهپادی و نیروهای نیابتی و “عمق راهبردی” برای عقب راندن جنبش سرنگونی حساب باز کرد. انقلاب زن زندگی آزادی نشان داد که تنش میان اسلام سیاسی و کمپ غرب در منطقه خاورمیانه، امروز نه صرفاً در کشمکش نظامی یا مماشات دیپلماتیک با جمهوری اسلامی، بلکه در دل جامعه ایران و در مبارزه و پیروزی مردم در انقلابشان برای آزادی و برابری تعیین تکلیف خواهد شد. با عروج مجدد تودهای انقلاب زن زندگی آزادی و پیروزی آن، با نابودی یک پای اصلی این کشمکش یعنی جمهوری اسلامی، کل این تنش دیگر موضوعیت خود را از دست خواهد داد.
٤- تقابل اسلام سیاسی با محوریت جمهوری اسلامی علیه غرب و مشخصا آمریکا و اسرائیل بر مبنای مساله فلسطین و به بهانه و توجیه حق خواهی مردم فلسطین شکل گرفته است. با عروج اسلام سیاسی مساله فلسطین که از آغاز ایجاد کشوراسرائیل تا امروزنقش مهمی در تحولات و بی ثباتی خاورمیانه داشته است، از چارچوب حق خواهی مردم آواره فلسطینی برای زندگی در سرزمینشان خارج و حاشیه ای شد و مساله تقابل اسلام و یهودیت به جلوی صحنه رانده شد. قدرتگیری راست مذهبی ( حزب لیکود و نتانیاهو) آنروی سکه عروج اسلام سیاسی است. هر دو قطب مساله فلسطین را در قالب تقابل اسلام و یهودیت تحریف و هایجک کردند، راه حل دو دولت را کنار گذاشتند و نابودی یکدیگر را هدف قرار دادند.
٥. در دورهٔ حاضر در منطقه خاورمیانه، بلوک آمریکا و دول اروپایی و اسرائیل در برابر بلوک روسیه، چین و دیگر کشورهای پیمان بریکس و جمهوری اسلامی که به این بلوک متعلق است قرار گرفتهاند.به این ترتیب، تقابل چند دهساله اخیر بین دول غرب و جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتیاش، اکنون به جزیی از تناسب قوا و کشمکش بین این دو بلوک تبدیل شده است. در همین راستا، بلوک آمریکا، دولتهای اروپایی و اسرائیل در پی تثبیت و گسترش هژمونی سیاسی اقتصادی خود و تقابل با نفوذ چین و روسیه در منطقه خاورمیانه است. نظم نوین خاورمیانه، خاورمیانه جدید، پیمان ابراهیم یا سرمایهگذاریهای کلان، بلندمدت و استراتژیک، همگی در جهت تثبیت و گسترش هژمونی سیاسی اقتصادی این بلوک و تقویت این روند موضوعیت دارند. اما مانع اصلی بر سر راه این طرحها همچنان مساله حل نشده فلسطین است. تا آنجا که به جمهوری اسلامی مربوط میشود هدف آمریکا و دول اروپائی و همچنین دولت اسرائیل به تسلیم کشیدن جمهوری اسلامی و مهار او به نیروئی در چارچوب سیاستهای غرب است.
٦. جمهوری اسلامی با توجه به هویت سیاسی-ایدئولوژیک آمریکاستیز، غربستیز و سیاست نابودی اسرائیل، و نیز موقعیتش در برابر مردم سرنگونی طلب در داخل کشور هرگونه عقبنشینی بنیادین از سیاستهای بینالمللی و منطقهایاش را یک خطر جدی برای بقای سیاسی خود میداند. جمهوری اسلامی، علیرغم همه تقلاهای دولتهای غربی که برای سالیان طولانی برای سازش و مهار آن کردهاند، حاضر به سازش یا عقبنشینی بنیادین از سیاستهای بینالمللی و منطقهای خود نیست و همچنان روی فعالیتهای تروریستی و جنگافروزانه اش به مثابه فاکتوری مهم برای بقای سیاسی خود حساب میکند. اما بعد از ٧ اکتبر و بخصوص جنگ ١٢ روزه، هم موقعیت خامنه ای بعنوان سردمدار این خط بسیار تضعیف شده و هم رژیم اهرمهای عملی پیشبرد این سیاست را از دست داده است. در این شرایط ادامه خط غرب ستیزی، کشاکش جناحهای حکومت را حادتر و گستردهتر کرده و بحران همه جانبه حکومت را بیش از پیش تشدید خواهد کرد.
٧. با آغاز انقلاب زن زندگی آزادی و شکنندهتر شدن موقعیت جمهوری اسلامی در داخل و در عرصهٔ بینالمللی، حکومت برای بقای خود بیش از پیش به ماجراجویی نظامی و تشدید تنشهای منطقهای متوسل شده است. هرچند که این رویکرد و تقلای جمهوری اسلامی در منطقه با پاسخهای سخت و کوبندهای از طرف مشخصا اسرائیل و در ادامه آمریکا مواجه شده و موقعیت درهم شکستهتری برای حکومت اسلامی و باقیمانده نیروهای نیابتیاش ایجاد شده است. بر همین مبنا، جنایات حکومت علیه مردم معترض در داخل و اقدامات بیثباتکنندهاش در خارج، دو روی یک سکهاند و یک هدف را دنبال میکنند که آن هم عبارتست از تلاش برای بقا و حفظ قدرت.
٨. در برابر تلاش جریاناتی از داخل حکومت و اپوزیسیون دست راستی برای بند و بست از بالا و مقابله با تغییرات انقلابی، مردم ایران مسیر دیگری را گشودهاند؛ مسیری چندین ساله از تیر ۷۸، اعتراضات ۸۸، دی ۹۶ تا آبان و دی ۹۸ که با انقلاب زن زندگی آزادی به نقطهی عطف خود رسید. این انقلاب نه یک خیزش گذرا یا اعتراض محدود، بلکه روند عمیق و ریشهدار اجتماعی ـ سیاسی است که هدف مستقیمش سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی توسط مردم بوده است. جامعه ایران با این انقلاب، نه تنها علیه یک نظام سیاسی معین، بلکه علیه کل ساختار استبداد دینی، تبعیضآمیز، مردسالارانه و سرکوب سازمانیافته برخاسته است. انقلابی که روند عمومی آن بر سکولاریسم، برابری جنسیتی، رفاه همگانی، آزادی و رهایی انسان تأکید دارد و مسیر بازتولید اسلام سیاسی و هر نوع دیکتاتوری را مسدود میسازد.
٩. پیشروی و پیروزی این انقلاب نه تنها شرایط سیاسی در ایران بلکه در کل منطقه را به نفع سکولاریسم و برابریطلبی و آزادیخواهی تغییر خواهد داد. و شرایط مساعدی برای جارو شدن نیروهای اسلامی، نیروهای راست افراطی اسرائیل و زمینه مساعدی برای حل انسانی مساله فلسطین فراهم خواهد آورد.
١٠. ویژگیهای تعیینکننده این انقلاب نسبت به تجربههای پیشین منطقه و از جمله انقلابات بهار عربی این است که از آغاز، پرچم سکولاریسم، برابری جنسیتی، لغو اعدام و رهایی و منزلت انسان را بلند کرده است. زنان در خط مقدم، با در هم کوبیدن آپارتاید جنسیتی و شکستن تابوهای فرهنگی و مذهبی، به نیروی الهامبخش و سازماندهندگان اصلی این انقلاب بدل شدهاند. جوانان با خلاقیت، شجاعت و پیوند با فرهنگ آزادیخواهانه جهانی، به موتور محرکه اعتراضات بدل شدهاند. کارگران، معلمان، پرستاران، بازنشستگان و اقشار فرودست با اعتصابات، اعتراضات و مبارزات پیگیر، این روند را به عمق زندگی اجتماعی کشاندهاند. مناطق تحت ستم ملی نیز با مبارزه برای رسیدن به برابری و رفع تبعیض، انقلاب را به عرصهای سراسری و همگانی تبدیل کردهاند.
١١. روند تاکنونی انقلاب زن زندگی آزادی در ابعاد و اشکال مختلفی صورت گرفته و دستاوردهای تاکنونی آن قابل بازپسگیری نیستند. چشمانداز پیشرو، انفجار اجتماعی، اعتراضات و اعتصابات سراسری و عروج مجدد خیابانی این انقلاب تا سرنگونی جمهوری اسلامی توسط مردم، آیندهای سکولار، برابر و انسانی را نوید میدهد. آیندهای که در آن مردم بازیگر اصلی سرنوشت خویش خواهند بود. این مبارزهی از پایین و پیروزی مردم با پرچم زن زندگی آزادی، امکان بازتولید اسلام سیاسی یا بازگشت هر نوع دیکتاتوری را ناممکن و یا به حداقل میرساند.
١٢. بحران مشروعیت، فروپاشی اقتصادی، و شکافهای طبقاتی و اجتماعی، جمهوری اسلامی را به نقطهای بیبازگشت رسانده است و حتی رویکرد و هویت غربستیزانه جمهوری اسلامی که اساسا حربهای برای سرکوب مردم است نیز کارآییاش را از دست داده است. مهمترین فاکتور در شرایط فعلی و رقم زدن تحولات تاریخساز در ایران، مبارزه سرنگونیطلبانه مردم است که و زنان، جوانان، خانوادههای دادخواه، کارگران، معلمان، دانشجویان، دانشآموزان، رنگینکمانیها، بازنشستگان، هنرمندان و ورزشکاران و نویسندگان و وکلای پیشرو، مردمی که از تبعیض و ستم ملی رنج میبرند و سایر بخشهای تحت ستم، محرومیت و سرکوب عامل تعیینکنندهی این تحول تاریخی هستند.
در همین راستا:
الف.پیشروی انقلاب زن زندگی آزادی مهمترین ابزار و مکانیزم واقعی و پایدار موجود در دستان مردم برای سرنگونی جمهوری اسلامی و گشودن چشماندازی نوین برای ایران و منطقه خاورمیانه است.
ب. حزب ما از نیروهای مترقی و از همه جامعه دعوت میکند که با همگرایی و همراهی، اتحاد و همبستگی، مبارزاتمان حول زن زندگی آزادی را به پیروزی برسانیم و بدیلی انسانی، سکولار و مترقی برای ایران و منطقه بسازیم. پیروزی زن زندگی آزادی و رسیدن به همه آرمانهای آن تنها زمانی تضمین خواهد شد که مردم سرنگونیطلب و همهٔ نیروهایی که در شکلگیری و پیشروی زن زندگیآزادی نقش داشتهاند – از شهروندان، فعالین، گروهها و تشکلها تا سازمانها و احزاب سیاسی- آلترناتیو جمعی خود را ارائه دهند. این آلترناتیو بر پایهٔ دخالتگری مستقیم مردم و مشارکت فعال نیروهای اجتماعی و سیاسی بنا میشود؛ آلترناتیوی که ضامن شکست نهایی جمهوری اسلامی و گشایش چشماندازی نوین برای آزادی، برابری و رهایی در ایران و منطقه خواهد بود.
پ. پیروزی انقلاب زن زندگی آزادی نه فقط راه رهایی مردم ایران، بلکه ضربهای تاریخی به اسلام سیاسی و جریانات واپسگرا در سراسر خاورمیانه خواهد بود.
ت. سرنگونی جمهوری اسلامی نقشه سیاسی منطقه را تغییر خواهد داد و الهامبخش جنبشهای سکولار، آزادیخواهانه و برابریطلبانه در منطقه و جهان خواهد شد.
ث. حزب ما خود را متعهد میداند که با تمام توان در صف مقدم مبارزه مردم ایران برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و تحقق آزادی، برابری، رفاه و سکولاریسم بایستد و در عین حال در جهت همبستگی با مطالبات آزادیخواهانه و انسانی مردم منطقه گام بردارد.
کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران
١٤ مهر ١٤٠٤ – ٦ اکتبر ٢٠٢٥
……..
پیام پلنوم ٦٠ کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران
به یاد سمیه رشیدی که در قتلگاه زندان قرچک جان باخت
سمیه رشیدی، کارگر خیاطی که به جرم شرکت در انقلاب زن زندگی آزادی و شعارنویسی دستگیر شده بود را آنقدر شکنجه کردند و او را به تمارض متهم کردند و به بیماریاش اهمیت ندادند که در روز ۳ مهر ۱۴۰۴ جان باخت و نامش در کنار نام دهها زندانی سیاسی دیگر چون بهنام محجوبی، بکتاش آبتین، جواد روحی، وحید صیادینصیری، عادل کیانپور، هدی صابر، اکبر محمدی و شاهرخ زمانی در پرونده قتل های خاموش جمهوری اسلامی به ثبت رسید.
آنچه بر سمیه گذشت، داستان قتل خاموش زندانیان توسط جانیان اسلامی در زندانهاست که همچنان جریان دارد. سمیه آخرین مورد از قتل خاموش زندانیان است اما پایان آن نیست. شکنجه جسمی و روحی، محرومیت از دارو و درمان، شرایط غیر بهداشتی و اسفناک زندانها، تجاوز به زندانی، تحریک زندانیان خطرناک علیه زندانیان سیاسی و انواع فشارهای دیگر، شیوههای جنایتکارانه حکومت در قبال زندانیان سیاسی و برای ارعاب جامعه و عقب زدن جامعه از اعتراض و مبارزه است.
قتل سمیه با موجی از اعتراض در زندانها و بیرون زندانها پاسخ گرفته است. این اعتراضات باید گستردهتر شود و حزب کمونیست کارگری تلاش میکند صدای این اعتراضات در سطح جهان باشد. حکومت اسلامی بخاطر همه جنایاتش باید در سطح جهان بایکوت شود و سران آن در دادگاههای مردمی و بین المللی به محاکمه کشیده شوند. سرنگونی جمهوری اسلامی تنها راه پایان دادن به این چرخه جنایت و کشتار است.
جان باختن سمیه عزیز را به خانواده وی و به همگان تسلیت میگوییم و با یک دقیقه سکوت یادش را گرامی میداریم.
پلنوم ٦٠ کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران
١٢ مهرماه ١٤٠٤، ٤ اکتبر ٢٠٢٥
…….
بیانیه پلنوم ٦٠ کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران علیه عدام
میتوانیم و باید اعدام در ایران را متوقف کنیم!
اعدام مجازات نیست، قتل عمد و از پیش طراحی شده حکومتی است. در ایران، اعدام از این هم فراتر است؛ ابزار مستقیم سرکوب و ارعاب جامعه، ابزار پاکسازی مذهبی و عقیدتی، ابزار نسل کشی و مصداق جنایت علیه بشریت است. هرگاه و هرجا حکومت در تنگناست و در حلقه اعتراض مردم قرار میگیرد، تعداد اعدامها افزایش مییابد. امسال، جمهوری اسلامی که یکی از سختترین سالها را داشت، فیالحال از مرز هزار اعدام یعنی کشتار روزانه تقریبا سه نفر گذشته و رکورد سی سال گذشته را شکسته است.
هراندازه حکومت اسلامی حاکم بر ایران رژیم اعدام و آدم کشی است، جامعه ایران و بویژه جنبش انقلابی زن زندگی آزادی جاری در آن ضد اعدام و جنایت دولتی و طرفدار زندگی است. به جرات میتوان گفت که جنبش علیه اعدام در ایران یکی از فعالترین و گستردهترین جنبشهای ضد اعدام در منطقه و جهان است. بیش از یکسال است که زندانیان در دهها زندان سراسر کشور در یک حرکت بی سابقه هر سه شنبه علیه اعدام دست به اعتصاب میزنند. این “سه شنبه های نه به اعدام” مورد حمایت وسیع اقشار مختلف جامعه از معلمان و کارگران تا هنرمندان و ورزشکاران قرار گرفته است. در ایران یک جنبش وسیع دادخواهی در جوش و خروش دائمی است که یک مساله اصلی اش توقف اعدام ها و به دادگاه کشاندن همه سران جمهوری اسلامی و دست اندرکاران هزاران و هزاران اعدام در طول حیات ننگین این رژیم است. هم اکنون خواست اعدام نکنید همچون خواست های رفاهی و آزادی زندانیان سیاسی، به خواست اعتراضات وسیعی که روزانه جریان دارد تبدیل شده است. تا کنون در شهرهای مختلف کردستان و همچنین در سمیرم علیه اعدام اعتصاب عمومی برپا شده است. در خارج کشور نیز ایرانیان ساکن دهها شهر بزرگ جهان منظما علیه اعدام ها به اعتراض برخاسته اند و بسیاری از اتحادیه های کارگری، تشکل های حقوق بشری، نهادهای بین المللی و همینطور بعضا پارلمانها و دولت های اروپایی با جنبش علیه اعدام در ایران همراهی کرده اند.
چنین جنبشی وسیع و گسترده علیه اعدام در ایران و در بین ایرانیان ساکن خارج کشور بطور بالقوه این ظرفیت را دارد که انجام هر اعدام توسط جمهوری اسلامی را بسیار بیش از گذشته پرهزینه و مخاطره انگیز کند و سرانجام خاکریز اعدام ها را همچون خاکریز حجاب از دست رژیم خارج کند. پلنوم شصت کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری همه فعالین کارگری، معلمان، بازنشستگان، دانشجویی و همه فعالین جنبش انقلابی زن زندگی آزادی را فرامیخواند تا وسیعترین اتحاد علیه اعدام را در سراسر ایران و در خارج کشور شکل دهند. میتوان و باید جنبش سه شنبه های نه به اعدام در ایران را به یک جنبش محبوب و شناخته شده بین المللی تبدیل کرد. میتوان همه جهان را متقاعد کرد که اعدام در ایران یک اقدام تروریستی جمهوری اسلامی علیه جامعه و مصداق جنایت علیه بشریت است و باید فورا متوقف گردد.
جمهوری اسلامی در وحشت بقاء دست و پا میزند و اعدام آخرین تکیه گاه اوست. بی تردید این رژیم و همه جنایات و اعدام هایش را به موزه وحشت و جنایت تاریخ خواهیم سپرد و با لغو مجازات اعدام به تاریخ قتل حکومتی در ایران پایان خواهیم داد.
کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران
١٢ مهرماه ١٤٠٤، ٤ اکتبر ٢٠٢٥
……
بیانیه پلنوم ٦٠ کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران در مورد
سیاست فاشیستی اخراج و سرکوب آوارگان افغانستانی توسط جمهوری اسلامی
جمهوری اسلامی در ادامه سیاستهای ضدبشری خود، پس از شکست مفتضحانه در جنگ ۱۲روزه، مهاجرین افغانستانی را با ضرب و شتم و انواع اهانت و بدرفتاری و زیرپا گذاشتن عامدانه کرامت انسانی آنها آماج حمله قرار داد و یک فاجعه انسانی تمام عیار خلق کرد. جانیان حاکم آسیبپذیرترین و بیدفاعترین بخش جامعه، دو میلیون انسان پا درگریز و مستأصل را با اتهامزنی، نفرتپراکنی، پاپوش دوزی و پرونده سازی، با سناریوسازیهای نخنمای جاسوسی و معرفی آنها به عنوان مسبب مشکلات اقتصادی، همراه با ۸۰ هزار کودک به کمپهای اخراج فاقد ابتداییترین امکانات زیستی و بهداشتی فرستادند.حدود هفت هزار تن از این کودکان بدون سرپرست، بدون همراه و خانواده در مرزهای ناامن رها شدهاند.
در تداوم این سیاست ضد بشری، اخیراً وزارت کشور و استاندار تهراندور دوم اخراجها را تسریع کردهاند. نامنویسی بخش بزرگی از کودکان با پیشینه افغانستانی در مدارس ممنوع گردید و همزمان به سمنها و نهادهای مدافع حقوق کودکان، رسما ابلاغ گردیده است که تحت هیچ عنوانی به سوادآموزی این کودکان که به دلیل بی شناسنامه بودن بخش اعظم کودکان کار و خیابان و کودکان زبالهگرداند، نپردازند.
این رفتار فاشیستی نفرتانگیز از سوی بخش وسیعی از جامعه محکوم شده است. فعالان سیاسی و اجتماعی علیه سیاستهای بیشرمانه و فاشیستی جمهوری اسلامی به میدان آمدند انتشار نامهای سرگشاده با امضای بیش از ۱۳۰۰ نفر از فعالین، هنرمندان و روزنامهنگاران و شهروندان ایران در اعتراض به رفتار شرمآور و ضد بشری پناهندهستیزی جمهوری اسلامی روحیه اعتراضی جامعه و حس انساندوستی و همبستگی انسانی در جامعه را به نمایش گذاشت. هشتگها و بیانیههای محکومیت جمهوری اسلامی و انبوهی از همدردی و ابراز تنفر از رفتار شنیع جمهوری اسلامی گواه روشنی بر حس انساندوستی مردمی است که بارها فریاد زدهاند: مرگ بر طالبان چه در کابل چه تهران.
پلنوم ۶۰ کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری، رفتار فاشیستی و نژادپرستانه جمهوری اسلامی علیه افغانستانیهای مقیم ایران را شدیداً محکوم میکند ما قاطعانه اعلام میکنیم که هیچ انسانی غیر مجاز نیست! همه مردم شریف و آزادیخواه را به حمایت فعال از آوارگان افغانستانی فرامیخوانیم. این سیاست تفرقه افکنانه که بخشی از استراتژی بقای حکومت ننگین اسلامی است با قدرت مردمی که انقلاب زن زندگی آزادی را خلق کردهاند، باید تماما شکست بخورد و خنثی شود.باید همه جا در مقابل برخوردهای غیرانسانی با افغانستانیها ایستاد و به هر شکل ممکن از آنها حمایت کرد، در مدیای اجتماعی باید فضا را علیه فاشیسم ضد افغانستانیها تنگ کرد. این بخشی از مبارزه برای متحد شدن و مقابله با حکومت سرکوبگر اسلامی است.
کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران
۱۳ مهر ۱۴۰۴، ۵ اکتبر ۲۰۲۵
…….
بیانیه پلنوم ٦٠ کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری
پیرامون چشم انداز توقف کشتار و نسل کشی در غزه
دو سال پس از حمله گروه اسلامی حماس به اسرائیل و کشتار و گروگانگیری صدها تن از شهروندان این کشور، و دو سال پس از لشکر کشی دولت اسرائیل به غزه و دست زدن به بزرگترین نسل کشی و جنایت قرن که نزدیک به ۷۰ هزار نفر را قربانی کرد و درد و رنج و آوارگی را به مردم بی پناه تحمیل کرد، اکنون خبرها حاکی ازموافقت حماس و اسرائیل با طرح صلحی است که دولت ترامپ پیشنهاد کرده و انرا سرپرستی میکند. دنیا قطعا از توقف فوری جنگ استقبال می کند چرا که هر یک روز توقف زودتر این کشتار و آدم کشی بی رحمانه، به معنای نجات دهها نفر از مرگ و نیستی است و علیرغم هر هدفی که طرفین از این طرح و موافقت با آن دارند، باید از توقف این جنایت عظیم قرن اگر بطور واقعی متوقف شود، استقبال کرد.
“قهرمانان صلح” امروز، طراحان و دست اندرکاران اصلی تراژدی و نسل کشی در غزه هستند. نام نتانیاهو که امروز دستور توقف پیشروی ارتش در غزه را صادر کرده، در کنار هیتلر و موسولینی و پینوشه و دیگر جانیان تاریخ ثبت خواهد شد و محاکمه او به جرم جنایت علیه بشریت بی تردید روزی عملی خواهد شد. دولتهای آمریکا طی این دوسال تماما از جنایات دولت نتانیاهو حمایت و پشتیبانی کردند و با کمکهای نظامی و مالی دست و دل بازانه، در این پاک سازی قومی فعالانه سهیم شدند.
تراژدی تکان دهنده و غم انگیز غزه باید بشریت را به جستجوی راهکارهایی برای پیشگیری از تکرار چنین فجایعی مصمم تر کند. تا زمانی که نیروهای فاشیستی و ضد بشری و ارتجاعی ای نظیر تروریستهای حماس و حزب الله، و جمهوری اسلامی و دست راستی های اسرائیل و آمریکا بازی کنان صحنه سیاست باشند، بشریت نمی تواند نفس راحتی بکشد و احساس امنیت کند.
تا آنجا که به بحران فلسطین مربوط می شود، با کوتاه کردن دست نیروهای ارتجاعی اسلامی و فاشیسم اسرائیلی راه برای تحقق راهحل دو کشور مستقل، سکولار و مبتنی بر حقوق برابر فلسطینی اسرائیلی ـ هموار خواهد شد. تنها در چنین شرایطی، مردم فلسطین و اسرائیلامکان می یابند بدور از جنگ، خشونت و خونریزی در کنار هم زندگی کنند.
از نظر ما سرنگونی جمهوری اسلامی که در چشم انداز نزدیک جامعه ایران قرار دارد، معادلات سیاسی در منطقه و جهان را دگرگون خواهد کرد. این تحول به زیان راست افراطی در اسرائیل و جنبش تروریسم اسلامی، و به سود آزادی، سکولاریسم، تمدن و انسانیت خواهد بود. حذف جمهوری اسلامی بعنوان سرمنشا اسلام سیاسی و یکی از بازیگران اصلی این منازعه، به حذف جریانات افراطی و فاشیستی از صحنه سیاست اسرائیل نیز کمک خواهد کرد و زمینههای جدیدی برای حلوفصل اساسی یکی از قدیمیترین منازعات بینالمللی را فراهم خواهد نمود.
کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران
۵ اکتبر ۲۰۲۵ – ۱۳ مهرماه ۱۴۰۴
……
بیانیه پلنوم ٦٠ کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری
سوسیالیسم یا بربریت!
آنچه بر جامعه و مردم ایران حاکم است، بدترین نوع توحش و بربریت سرمایه داری است. فقر و فلاکت کشنده، اعدامهای هر روزه، یکه تازی دستگاه مذهب و خرافه، زندانهایی که پر از عزیزان مردم است، تبعیض و ستمگری بر بخشهای مختلف مردم به بهانه های مختلف، تخریب محیط زیست و تحقیر و سرکوب و نا امنی زندگی عموم مردم. اساس این توحش از سیستم اقتصادی ای ناشی میشود که بر استثمار اکثریت مردم توسط اقلیتی یک درصدی استوار است. در این سیستم مردم اسیر فقر و بی احترامی و بی اختیاری و نا امنی مداوم هستند. زندگی انسانی در چنین سیستمی بی معناست. همه چیز زیر سیطره یک مشت دزد و جانی و عقب مانده اسلامی است که ارزشی برای زندگی و جان انسانها قائل نیستند. این وضعیت می تواند و باید از اساس تغییر کند. ما مردم سزاوار زندگی و دنیای بهتری هستیم. زندگی شایسته انسان در این کشور میتواند با انقلاب ما مردم، با دستهای ما مردم، و با اراده ما متحقق شود. قاتلان و اختلاسگران و میلیاردرهایی که با خون کارگران و مردم، و با استثمار و اختلاس و رانت خواری و مصادره و تصاحب ثروتهای عمومی ارتزاق می کنند باید از راس جامعه تماما جارو شوند. جامعه ای برابر و آزاد و شاد و انسانی ممکن و مبرم و حیاتی است و این نه از بالای سر مردم، بلکه بادستهای خود ما مردم میتواند ایجاد و برپا شود.
برای دستیابی به زندگی مرفه و شاد انسانی باید حکومت غارتگران اسلامی را سرنگون کرد، دست این طفیلیها را از ثروت و امکانات این جامعه کوتاه نمود و نظامی بدون استثمار و بردگی مزدی، بدون فقر و محرومیت، بدون سرکوب و بیحقوقی و بدون دخالت مذهب در زندگی مردم سازمان داد. نظامی با بالاترین سطح رفاه عمومی و مبتنی بر برابری و آزادیهای همهجانبه سیاسی و اجتماعی و عاری از هر گونه تبعیض.
باید ثروتها و سرمایههای افسانهای که در حال حاضردر دست سپاه، بیت رهبری، آستان قدس، بنیاد مستضعفان، نهادهای مذهبی و سایر نهادهای مافیایی است را بطور کامل مصادره کرد و تحت اداره شوراهای مردم و در خدمت رفاه مردم قرار داد. باید دست کلیه استثمارگران را از موسسات تولیدی و اقتصادی کوتاه کرد، استثمار را ممنوع نمود و اداره این موسسات را به مردم متشکل در شوراها سپرد تا تولید بر اساس نیازمندیهای جامعه سازمان داده شود.
هیچ راه دیگری برای حل معضلات عمیق اقتصادی بجز نابودی بردگی مزدی و نظام مبتنی بر سود یک اقلیت طفیلی وجود ندارد. ادامه سلطه سرمایهداری در ایران با هر شکل و ظاهری یعنی بربریت، یعنی تداوم فقر و نابرابری، تداوم انواع تبعیضات و ریاضتکشی اقتصادی و چنین نظامی راهی جز سرکوب خشونتبار و بیحقوقی برای اکثریت مردم نخواهد داشت. مردمی که هر روز دست به اعتصاب و اعتراض و خیزش میزنند، منشور و بیانیه منتشر میکنند، شعار میدهند و خواهان غنیسازی زندگی خود هستند اجازه نمیدهند که بار دیگر امکانات این جامعه در اختیار مفتخوران دیگری، اینبار بدون ریش و عمامه، قرار گیرد. مردم خواهان پایان دادن به حکومت اقلیت و حکومت آقابالاسر هستند و انقلاب میکنند تا خود اداره تولید و خدمات و اداره سیاسی کشور و اداره همه چیز را خود به دست گیرند تا همه امکانات در خدمت رفاه عموم جامعه قرار گیرد.
سوسیالیسم مورد نظر ما، یعنی عملی شدن آرزوهای قلبی و انسانی مردم. سوسیالیسم نظامی است با بالاترین سطح رفاه عمومی، بیشترین آزادیهای سیاسی و اجتماعی و مدنی، عاری از هر نوع تبعیض و نابرابری، با مرزهای باز به روی دنیا و سیاست و جهت گیری مسالمتآمیز در منطقه و در جهان. نظامی مبتنی بر آخرین دستاوردهای علمی، تکنولوژیک، فرهنگی، اجتماعی، فلسفی و هنری جامعه بشری که تاریخا در غرب ریشه دارد نظامی سرشار از شکوفایی، شادی و خوشبختی همگانی، نظامی که با مشارکت عموم مردم و به دست گرفتن قدرت توسط مردم عملی میشود. هیچ چیز در دوره پیشرفتهای شگرف علم و تکنولوژی تولید و ارتباطات اجتماعی کنونی، منطقی تر از گام گذاشتن در جهت ریشه کردن کامل فقر و تمام تبعیضات طبقاتی و استثمار و ستمگری نیست. تحقق این امر منوط به آگاهی و باور ما مردم به قدرت خویش و عزم واقعی ما برای دستیابی به زندگی انسانی است که حق بی چون و چرای تک تک انسانهاست.
سرنگون باید جمهوری اسلامی! زنده باد سوسیالیسم!
کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران
١٣ مهرماه ١٤٠٤، ٥ اکتبر ٢٠٢٥
…….
بیانیه پلنوم ٦٠ کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران در مورد زندانیان سیاسی
زندانیان سیاسی، صدای اعتراض جامعه
سه سال از قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی و آغاز جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» میگذرد. جنبشی که نهتنها خیابانهای ایران را به لرزه درآورد، بلکه افق تازهای بر سیاست جهانی گشود و بدیلی انسانی و رهاییبخش را مطرح کرد: بدیلی که زن، زندگی و آزادی را در مرکز مطالبات اجتماعی قرار داد.
تأثیرات عمیق و ماندگار این جنبش انقلابی در عرصههای مختلف جامعه، در گفتمان عمومی، فضای مجازی، و در اشکال متنوع اعتراضات و مقاومت اجتماعی همچنان ادامه دارد.
از آغاز جنبش «زن، زندگی، آزادی»، جمهوری اسلامی با بهرهگیری از کلیه ابزارهای سرکوب خود، شکنجه، پروندهسازی، تبعید و صدور احکام اعدام، فشار بر زندانیان سیاسی را تشدید کرد. پس از جنگ دوازدهروزه میان جمهوری اسلامی و دولت اسرائیل، این فشارها به دلیل وحشت از گسترش اعتراضات، باز هم شدت بیشتری گرفت.
در چنین شرایطی، زندانها به یکی از مهمترین سنگرهای مقاومت بدل شدهاند. زندانیان سیاسی، با وجود شرایط طاقتفرسا، حملات فیزیکی و روانی، و وخامت اوضاع زندانها، با صلابت و جسارت صدای اعتراض خود را بلند کرده و مردم را به ادامه مبارزه علیه اعدام، فقر، تبعیض و سرکوب فرا میخوانند.
یکی از شاخصترین اشکال این مقاومت، اعتصاب غذای سهشنبههای «نه به اعدام» است که از زندان قزلحصار آغاز شد و تاکنون ۵۲ زندان در سراسر کشور به آن پیوستهاند. این حرکت اعتراضی، به جنبشی سراسری و بیسابقه درون زندانها بدل شده است.
زنان جسور زندان اوین، که اکنون به زندان قرچک تبعید شدهاند، نقش برجستهای در این جنبش دارند. آنان نهتنها بخش مهمی از حرکت سهشنبههای «نه به اعدام» هستند، بلکه صدای شکستناپذیر جنبش «زن، زندگی، آزادی» را از دل زندانها به سراسر جهان رساندهاند.
در کنار آنان، خانوادههای زندانیان سیاسی نیز با شجاعت تمام، صدای فرزندان خود و بازتابدهنده خواست جامعه برای آزادی زندانیان سیاسی هستند. امروز، مطالبه آزادی زندانیان سیاسی بیش از هر زمان دیگری در میان مردم مطرح است و جایگاه برجستهای در مبارزات اجتماعی یافته است.
دفاع از زندانیان سیاسی، نهتنها وظیفهای انسانی است، بلکه بخش جداییناپذیر و کلیدی جهت پیشبرد جنبش برای توقف اعدام، تقویت مبارزات مردم علیه تبعیض و بیحقوقی و سرنگونی رژیم اسلامی بهشمار میرود. صدای اعتراض شجاعانهی زندانیان سیاسی، امروز در سراسر ایران طنینانداز است.
خواست آزادی فوری و بیقید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، باید به یک مطالبهی وسیع و سراسری، و روزمره در جامعه تبدیل شود.
حزب کمونیست کارگری ایران، ضمن درود به زندانیان سیاسی و خانوادههای آنان، بار دیگر بر ضرورت تقویت جنبش برای آزادی زندانیان سیاسی تأکید کرده و اعلام میدارد که از تمام ظرفیتهای خود، چه در داخل کشور و چه در سطح بینالمللی، برای جهانیکردن این خواست و تحقق آزادی فوری و بیقید و شرط زندانیان سیاسی استفاده خواهد کرد.
کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران
کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران
١٣ مهرماه ١٤٠٤، ٥ اکتبر ٢٠٢٥
……….
اطلاعیه پایانی پلنوم ۶۰ کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران
پلنوم ۶۰ کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران در روزهای ۱۲ تا ۱۴ مهر ۱۴۰۴ (۴ تا ۶ اکتبر ۲۰۲۵) با حضور اعضا و مشاورین کمیته مرکزی برگزار شد. در این پلنوم که بصورت آنلاین- ویدیویی برگزار شد اعضا و کادرهای حزب نیز دعوت شده بودند. پلنوم با پخش سرود انترناسیونال و یک دقیقه سکوت به یاد جانباختگان راه آزادی و سوسیالیسم شروع شد و بعد از سه روز بحث و تبادل نظر و تصمیم گیری های لازم با موفقیت به کار خود پایان داد.
حمید تقوائی در سخنرانی افتتاحیه خود محورهای شرایط سیاسی امروز را برشمرد و گفت پایه همه تحولات سیاسی در دوره اخیر نظیر جنگ و تنشهای جنگی میان جمهوری اسلامی و غرب، جنگ مردم علیه حکومت است. او تاکید کرد جمهوری اسلامی اساسا برای سرکوب مردم به سیاست غربستیزی خود احتیاج دارد و این نفرت گسترده و جنگ مردم علیه حکومت است که بر کل روند تحولات در ایران و مناسبات و کشمکشهای جمهوری اسلامی با اسرائیل و دولتهای غربی نیز تاثیر میگذارد. او در بخش دیگری از سخنان خود به اهمیت جهانی جنبش زن زندگی آزادی پرداخت و گفت در شرایطی که ترامپیسم و سر برآوردن نیروهای راست در کشورهای غربی نشانه دست کشیدن بورژوازی جهانی حتی از دموکراسی لیبرالی است، اهمیت انقلاب زن زندگی آزادی از جارو کردن اسلام سیاسی در منطقه فراتر میرود و غنیسازی زندگی و کرامت انسانی و آزادیهای همهجانبه را به همه مردم دنیا از جمله در آمریکای تحت حکومت فاشیستی ترامپ، نوید میدهد.
بدنبال تصویب آییننامه و دستور جلسات، اصغر کریمی رئیس هیئت اجرایی حزب گزارشی از فعالیتهای حزب در داخل و خارج کشور ارائه داد. گزارش ارگانها، فونکسیونها و فعالین حزب در نهادها و کارزارهای مختلف در ۹۰ صفحه قبل از پلنوم به اعضا و مشاورین کمیته مرکزی ارسال شده بود. رئیس هیئت اجرایی حزب به موضعگیریهای حزب در قبال مهمترین تحولات سیاسی در این دوره و فعالیتهای تبلیغی و میدانی حول آنها از جمله جنگ اسرائیل و جمهوری اسلامی، سومین سالروز انقلاب زن زندگی آزادی، نهادینهتر و گستردهتر شدن بیحجابی و موقعیت بهمریختهتر صفوف حکومت اشاره کرد و تاکید کرد که سیاستهای حزب و فعالیتهای گسترده میدانی حزب در داخل و خارج به گسترش نفوذ سیاسی حزب و تحکیم رابطه حزب با فعالین جنبشهای مختلف منجر شده است. او به بهبود فعالیت کمیتهها و فونکسیونهای مختلف حزب اشاره کرد و اینکه این فعالیتها با هارمونی بالایی انجام شدهاند. او به نقش کمیته سازمانده، سازمان جوانان و انقلاب زنانه، تشکیلات خارج کشور حزب، کانال جدید، کمیته کردستان و همچنین کارزارهای گسترده علیه اعدام، مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی و فعالیت اعضا و کادرهای حزب در عرصههای دیگر مبارزه اشاره کرد. در زمینه مالی اصغر کریمی توضیح داد که هر چند کمپین مالی سالانه حزب با جمعآوری ۱۵۱ هزار دلار با موفقیت کامل انجام شده و علیرغم کاهش برخی هزینهها اما همچنین با بحران مالی مواجهیم. او از نقش موثر حمید تقوایی در پیشروی حزب و همینطور از تلاش شبانهروزی فعالین حزب در داخل و خارج کشور که در تحکیم اتحاد میان فعالین زن زندگی آزادی و شکل دادن یا تقویت ظرفهای مبارزاتی نقش ویژهای ایفا کردهاند و نفوذ سیاسی و تشکیلاتی حزب را گسترش دادهاند قدردانی نمود.
حسن صالحی رئیس دفتر سیاسی حزب در سخنان کوتاه خود، ضمن اشاره به گزارش مفصل دفتر سیاسی حزب به پلنوم، گفت که در فاصله میان دو پلنوم، یکی از پربحثترین دورههای فعالیت دفتر سیاسی حزب را پشت سر گذاشتیم. تحولات سیاسی در جامعه، از جمله جنگ دوازدهروزه میان اسرائیل و جمهوری اسلامی، از موضوعات مهمی بودند که بارها در جلسات دفتر سیاسی مورد بررسی قرار گرفتند. اگرچه این جلسات الزاماً به تصویب اسناد مشخصی منجر نشدند، اما نقش مهمی در غنای فکری و سیاسی حزب ایفا کردند؛ بهویژه از آنرو که شمار بیشتری از رفقا در این مباحثات شرکت داشتند و گزینهها و آلترناتیوهای متعددی برای مسیر آینده حزب در عرصههای گوناگون ارائه شد.
کیان آذر در صحبتهای خود به دوره چند ماه گذشته مابین دو پلنوم اشاره کرد که یکی از حساسترین و پرتلاطمترین شرایط سیاسی ایران و خاورمیانه بوده که به نوعی شروع آن با سقوط دولت بشار اسد در سوریه و نقطه پایان آن تا زمان برگزاری پلنوم، سومین سالگرد انقلاب زن زندگی آزادی و تقویت احتمال فعالسازی مکانیسم ماشه علیه جمهوری اسلامی بود. در بطن این شرایط مهم سیاسی، سازمان جوانان کمونیست فعالیتها و جهتگیری سیاسی-پراتیک-سازماندهی-تبلیغی خود را به طور مشخص بر مبنای پلتفرم و نقشه عملهای مصوب شورای مرکزی سازمان جوانان و استراتژیهای مندرج در آن: برنامهریزی و پیشبرد اقدامات لازم (سیاسی-سازماندهی-تبلیغی) در روند سرنگونی جمهوری اسلامی، مختصات فعالیت با محور «سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی توسط مردم» با پرچم زن زندگی آزادی، پاسخگویی به وضعیت ابربحرانی جمهوری اسلامی در حین جنگ اسرائیل و حکومت، اداره جامعه با دخالت و مشارکت مستقیم مردم از طریق تشکلها، گروهها، فعالین، سازمان و احزاب سیاسی دخیل در انقلاب زن زندگی آزادی برای دوره و پس از سرنگونی و نابودی جمهوری اسلامی، ایجاد بسترهای لازم برای پیروزی انقلاب زن زندگی آزادی و ارائه آلترناتیو سیاسی مبتنی بر مشارکت جمعی و مستقیم مردم، تشکلها، گروهها، فعالین، سازمان و احزاب سیاسی متعهد به زن زندگی آزادی، رویکرد دیجیتال به شبکههای اجتماعی و رسانه، پیش برده است. این پلتفرم و نقشهعملها، محورها، اهداف، سرفصل اقدامات و استراتژیهای کلی پیشبرد فعالیتها برای بخشهای مختلف تشکیلات را که در ادامه تشریح میشود، تعیین میکند.
بدنبال این سخنرانی ها مسئولین کمیتههای سازمانده، کردستان، آذربایجان، خارج کشور، سازمان جوانان، مدیر تلویزیون کانال جدید، مسئولین مالی و همینطور بیست و پنج نفراز مسئولین سایر ارگانها و عرصهها گزارش فشردهای از حوزه فعالیت خود ارائه دادند و اعضای کمیته مرکزی و همینطور کادرها و اعضای شرکت کننده در پلنوم نقطه نظرات و پیشنهادات خود را برای بهبود و گسترش فعالیت حزب ارائه دادند. گزارش فعالیتهای گسترده ارگانها و فعالین حزب حاکی از یک حزب شاداب و دخالتگر و رو به رشد در داخل و خارج کشور بود.
در این پلنوم چهار قطعنامه تحت عناوین: «بنبست جمهوری اسلامی»، «جنبش کارگری و ضرورت اعتصابات سراسری گسترده و همزمان»، «امکان، مطلوبیت و مبرمیت سوسیالیسم در ایران» و «ایران و خاور میانه در میانه دو روند تاریخی» به تصویب رسید. چندین بیانیه نیز تحت عناوین: «سوسیالیسم یا بربریت»، «به یاد سمیه رشیدی که در قتلگاه زندان قرچک جان باخت»، «میتوانیم و باید اعدام در ایران را متوقف کنیم»، «در دفاع از مردم فلسطین و محکومیت نسل کشی و پاکسازی قومی دولت اسرائیل در غزه» و «در باره سیاست فاشیستی اخراج و سرکوب آوارگان افغانستانی توسط جمهوری اسلامی» در فواصل مختلف پلنوم قرائت گردید.
در مبحث انتخابات ابتدا حمید تقوایی بعنوان دبیر کمیته مرکزی انتخاب شد و بدنبال آن ۲۵ نفر بعنوان اعضای دفتر سیاسی حزب انتخاب شدند که عبارتـنـد از: کـيـان آذر، محسن ابراهيمی، عبدالله اسدی، سيامک بهاری، سيما بهاری، شهاب بهرامی، فاتح بهرامی، پریسا پوینده، امیر توکلی، سهیلا دالوند، شهلا دانشفر، میلاد رابعی، هرمز رها، محمد شکوهی، شیرین شمس، میثم عتیق، مصطفی صابر، حسن صالـحی، اصـغـر کريمی، ناصر کشکولی، عبدل گلپريان، نسـان نودينيان، سمیر نوری، کاظم نيکخواه و بابک یزدی.
پلنوم با سخنرانی اختتامیه حمید تقوایی پایان یافت. او در این سخنرانی به جایگاه و اهمیت سیاسی پلنوم پرداخت و با توجه به دخالت فعال اعضای کمیته مرکزی در بحث و بررسی اسناد و قرار و قطعنامههای ارائه شده، پلنوم را یکی از سیاسیترین و پربارترین جلسات کمیته مرکزی دانست. او گفت پلنوم یکبار دیگر به روشنی نشان داد ما حزبی سیاسی هستیم که بر مبنای بحث و تبادل نظر و اقناع فعالیت میکنیم. او اظهار امیدواری کرد که در همه پلنومها و کنگرهها و جلسات دفتر سیاسی این روش و نظردهی فعال اعضا و کادرهای حزب همچنان ادامه پیدا کند. او همچنین در مورد مضمون مباحث و اسناد مصوب و بیانیههای پلنوم تاکید کرد که مهمترین و عمدهترین موضوعات مطرح در شرایط حاضر، از مساله جنگ و تنشهای جنگی گرفته تا بنبست و درماندگی جمهوری اسلامی، و از شرایط جنبش کارگری و ضرورت اعتصاب سراسری تا بررسی موقعیت جمهوری اسلامی و اسلام سیاسی در خاورمیانه، در مباحث و همچنین بیانیههای پلنوم عنوان شد، و اسناد مصوب سیاست و جهتگیری حزب در رابطه با آنها را تعیین کرد.
حزب کمونیست کارگری ایران
۱۸ مهر ۱۴۰۴، ۱۰ اکتبر ۲۰۲۵