کارگر کمونیست 859
روز دوم آذر پزشکیان در سخنرانی خود در یک گردهمآئی سراسری مسؤلان بسیج و طلاب بسیجی در محل قبر خمینی اعتراف کرد: “ایران در برق، آب، گاز، محیط زیست و پول با کمبود بودجه مواجه است و در برخی از کمبودها در لبه پرتگاه قرار دارد”.
پزشکیان در ادامه با برشمردن کمبودهای مذکور، اعتراف به کمبود در همه زمینه ها در کشور کرد و برای حل به زعم خودش مشکلات مردم، داشتن نگاه بسیجی را پیشنهاد نمود. در این رابطه عبدالواحد موسوی لاری وزیر کشور دولت خاتمی به پزشکیان پیشنهاد داده که به خامنه ای بگوید مملکت قفل شده تا نظر موافق او را برای رفع تحریم ها بگیرد!
قبلا هم سخنگوی دولت پزشکیان خطاب به بازنشستگان، پرستاران، معلمان و گندمکاران معترض گفته بود: “دستبوس همه هستیم ولی ظرف بودجه دولت محدود است و باید دولت اولویت بندی کند….”.
به این ترتیب بعد از ده ها سال که جانیان و دزدان جمهوری اسلامی با مزخرفات مذهبی و ادعاهای توخالی مستضعف پناهی و خدمت به تنگدستان از طریق بنای یک اقتصاد دزد سالاری مبنی بر دستورات و آموزه های اسلامی و قرآنی و بر بنیاد آن ارائه حکمرانی سیاسی به دنیا مشغول چپاول و غارت دسترنج و ثروت های عموی مردم هستند، به دریوزگی افتاده اند. این جانوران متعلق به عهد دایناسورها که حاکمیتشان بر جامعه از روز اول با مخالفت و اعتراض بخش های وسیعی از مردم همراه بود، برای تحمیل سایه نکبت حکومتشان بر مردم معترضی که می گفتند شما لیاقت حکمرانی و در دست گرفتن سرنوشت جامعه را ندارید، تیغ کشیدند و خون پاشیدند.
این بازماندگان از دوران تحجر، از همان روزهای اول به قدرت رسیدن، دست بکار ساختن دستگاه ها و نهادها و مراکز تبیلغاتی خرافه پراکنی اسلامی، جاسوسی، قضائی و تجهیز و بازسازی ماشین سرکوب و قتل و کشتار به جا مانده از حکومت سابق با صرف پول ها و هزینه ها از ثروت عمومی مردم شدند. برای تحکیم پایه های رژیمشان و صدور انقلاب و توسعه اسلام، جنگ ارتجاعی 8 ساله با عراق را با کوبیدن بر طبل بازپس گرفتن قدس از صهیونیسم و مبارزه با امپریالیسم آمریکا راه انداختند تا در فضای جنگی، مبارزات و اعتراضات مردم را راحت تر سرکوب و فعالین سیاسی را زیر سایه خفقان در زندان ها قتل عام و در گورهای دستجمعی دفن کنند.
علاوه بر اینکه میلیون ها نفر را آواره و بی خانمان کردند و هست و نیستشان طعمه جنگ شد، هزینه مالی این جنگ که به گفته خمینی برایشان نعمت و مائده آسمانی بود، طبق منابع جمع آوری شده در کتاب “اقتصاد ایران در دوران جنگ تحمیلی” 440 میلیارد دلار که معادل 44 درصد درآمد نفت طی 32 سال یعنی از سال 1359 تا 1383 بوده است.
این 440 میلیارد دلار هزینه شده در مدت 8 سال جنگ جدا از هزینه هائی بوده که همزمان در ابتدا برای تأمین مالی و نظامی نیروی های تروریستی مانند حماس و حزب الله و سپس حشدالشعبی و دیگر جانوران اسلامی که نیروی مادی و میدانی حکومت برای پیشبرد سیاستهای ضد اسرائیلی و ضد آمریکائی اش صرف شده است. پیشبرد سیاستهایی که ارکان هویتی این حکومت از ابتدای به قدرت رسیدنش هستند و معلوم نیست چند صد میلیارد دلار دیگر صرف آنها شده است.
در ادامه این روند، رژیم برای تضمین بقای خود پروژه ساخت موشک های دارای توان حمل کلاهک و سپس مخفیانه پروژه دستیابی به سلاح هسته ای را در دستور کار گذاشت و کلید زد که در سال 1383 لو رفت و دوره اعمال تحریم های هسته ای و موشکی علیه رژیم از طرف آمریکا و دولت های غربی شروع شد. هزینه ساخت و نگهداری تأسیسات هسته ای جمهوری اسلامی طی 30 سال، طبق گزارشی که علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در سال 1400 داده بود حدودا 7 میلیارد دلار و سالانه 250 میلیون دلار بوده است. سه سال قبل تر از آن نیز احمدی نژاد فاش کرده بود که فعالیت هسته ای در مدت 27 سال برای ایران 30 میلیارد دلار هزینه داشته است.
علاوه بر مبالغ مذبور که طبق گزارشات خودی های حکومت صرف ساخت و نگهداری تأسیسات هسته ای شده، بر اساس گفته های محمدجواد ظریف در مصاحبه با “پرس تی وی” که در اسفند سال 1399 پخش شده، خسارات ناشی از تحریم های هسته ای بر اقتصاد ایران بالغ بر 1000 میلیارد دلار بوده است.
طبعا این مبالغ نجومی و سرسام آور که صرف حفظ اعتبار و هویت ضد اسرائیلی و ضد آمریکائی و ماجراجوئی ها و جنگ افروزی های حکومت شده اند، جدا از دزدی های سران و باندهای فاسد رژیم هستند که آنها هم سر به فلک دارند.
در نتیجه، تحت چنین شرایطی بوده که اکثریت مردم ایران از 45 سال پیش تا حالا زیر فشارهای اقتصادی و معیشتی کمرشان روزبروز خم تر شده و دزدان حاکم با عبور از همه مرزهای وقاحت و بی شرمی چشم در چشم مردم کارگر و زحمتکش دوخته و مشکلات آوار شده بر جامعه را نه تنها انکار می کردند، بلکه مدعی بودند که وضع اقتصادی و معیشتی مردم ایران بهتر از اروپا و آمریکا است. این جانیان، در حالیکه مردم در فقر و تنگدستی قرار دارند و صدای اعتراشان بلند است، تا همین چند وقت پیش ادعا می کردند که در حال فتح قله های پیشرفت هستند.
اما حالا زیر فشار اعتراضات قدرتمند جنبش دفاع از معیشت اعتراف به ناتوانی و درماندگی در حل مشکلات معیشتی مردم و بحران ها و بن بست های اقتصادی می کنند. سالهاست که کارگران، معلمان، بازنشستگان، پرستاران و مالباختگان و غیره در کف خیابان ها به دزدیهای سران و باندهای حکومتی، به هزینه کردن برای تقویت و تجهیز گروه های تروریستی، پروژه هسته ای و ساخت بمب اتمی، پرورش آخوند پروری و جنگ افروزی های رژیم که باعث به فقر و فلاکت کشاندن اکثریت مردم شده اند، اعتراض می کنند و امروز به یک جنبش قدرتمند در بستر انقلاب “زن، زندگی، آزادی” تبدیل شده که سران جمهوری اسلامی را با وحشت و کابووس سرنگونی مواجه کرده است.
بر متن چنین اوضاعی است که حکومت به این نتیجه می رسد که دیگر نمی تواند به مانند گذشته به مردم دروغ بگوید و ناچار است از زبان پزشکیان به بن بست های اقتصادی و ناتوانی در حل مشکلات اعتراف کند و از زبان سخنگوی دولت نیز به دستبوسی و پابوسی کارگران و بازنشستگان و مردم محروم ولی در عین حال متنفر از جمهوری اسلامی بیافتد تا فقر و گرسنگی را تحمل کنند و با گسترش اعتراضات خود، رژیم را به سوی سرنگونی سوق ندهند.
اما جامعه پاسخ خود را به حکومتی که اینگونه به دریوزگی افتاده و خود را در برابر اعتراضات و اراده مردم برای سرنگون کردنش ذلیل و خوار می بیند، این است: “اعتراف فایده ندارد، باید گورتان را گم کنید”.