مندرج در ژورنال شماره ۸۹۸ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
محمدباقر قالیباف رئیس مجلس اسلامی روز سهشنبه ۶ آذر در مورد بحران ناترازی انرژی و تأثیر آن بر نقش ایران در صحنه بینالمللی گفت: “دیگر نفتی نیست که دشمنانمان را با آن تهدید کنیم.”
قالیباف یکی از کلیدیترین مقامات حکومت اسلامی روز روشن از تریبون رسمی حکومت اعترافی را به زبان آورده که در نگاه اول باورکردنش سخت است. چطور ممکن است یکی از سران سه قوه، عملاً فروپاشی اقتصاد حکومتش را در ملأ عام جار بزند؟ فهم این اعتراف اصلاً سخت نیست. باید گفت جنازه رژیم بر زمین افتاده است و نفسهای آخر را میکشد و انکار این وضعیت دیگر ممکن نیست.
آیا ممکن است بعد از اعلام فروپاشی، فرد دیگری از مقامات پیدا شود و بتواند از قدرت اقتصادی و پایداری سیاسی این رژیم سخن بگوید؟ آیا این بیان صریح فروپاشی اقتصادی جمهوری اسلامی یک تصمیم آنی و فردی توسط قالیباف است و بدون هماهنگی با دیگر سران حکومت و شخص خامنهای بیان شده است؟ چنین نیست. به نظر می رسد این یک تصمیم سیاسی مشترک در رأس حکومت است تا زمینۀ سازش با آمریکا و غرب را برای کل نظام توجیه کنند.
این تلاش رژیم به چند دلیل محکوم به شکست است. اولاز همه به این دلیل که با شکستخوردگان معامله نمیکنند، شرایطِ تسلیم را دیکته میکنند. ثانیا جمهوری اسلامی نه اقتصادی برایش مانده است؛ نه نیروی نیابتی قابل اتکایی و نه انسجامی در بالای حکومت دارد. تنها چارهای که پیشِ روی خود میبیند بالابردن پرچم سفید تسلیم در برابر “شیطان بزرگ” است. این آخرین مرحله از اقدام سیاسی رژیم برای حفظ همین اقتصاد فروپاشیده حکومت است. ثالثا جمهوری اسلامی دشمنی قهار و آماده نبرد نیز در داخل کشور دارد که این عقبنشینی سیاسی در برابر آمریکا را به اهرمی برای پیشرویهای بیشتر برای سرنگونی رژیم تبدیل میکند. دشمنی با آمریکا هویت این رژیم است و پایان این دشمنی یعنی نشاندادن آشکارتر همه ضعفهای درونی و بیرونی حکومت؛ یعنی از دستدادن قدرت چانهزنی در منطقه با کارت نیروهای نیابتی؛ یعنی قدرت زنان در تقابل با قوانین اسلامی و حجاب اجباری. این وضعیت جامعه را یکبار دیگر به خیابان میآورد و میتواند یک هماهنگی کامل بین اعتصابات و اعتراضات معیشتی و رفاهی و اعتراضات خیابانی به وجود بیاورد. یک جامعه در حال انقلاب و یک رژیم درهمشکسته. داستان به همین سادگی است.