در چند روز گذشته یکی از داغترین موضوعات خبری و تحلیلی رسانههای حکومتی ازیکطرف و رسانههای اجتماعی از طرف دیگر دررابطهبا ایران، فیلم افشا شده مراسم عروسی دختر شمخانی بوده است. رسانههای حکومتی به همراه سران ریاکار و شریک در دزدی و فساد ساختاری و سازمانیافته رژیم طبق معمول ابتدا با آشفتگی و دستپاچگی به سرزنش شمخانی که بهخاطر موقعیت سیاسی و امنیتیاش در نظام با چنین بیملاحظگی و چنین بیدقتیای باعث دادن سوژه و بهانه به دست دشمنان و معاندان حکومت شده، پرداختند و سپس و بهتدریج “به خود آمدند” تا برای جمعکردن موضوع و سفیدشویی از شمخانی و کل رژیم، انتشار فیلم مراسم عروسی را به پروژه اسرائیل برای بدنامکردن بهزعم خودشان چهرهها و شخصیتهای مهم و کلیدی نظام ربط دهند.
در رسانههای اجتماعی نیز به این موضوع بیشتر از زاویه سیاستها و رویکردهای ریاکارانه سران حکومت از قبیل اینکه ۴۶ سال است زنان را بهخاطر تنندادن به حجاب اجباری سرکوب میکنند یا مردم را به تحمل فقر و ریاضتکشی دعوت میکنند و هر اعتراض صنفی و معیشتیای را به شدیدترین نحو سرکوب میکنند، ولی خودشان در خلوت بیحجاب هستند و به شیوه اشرافی زندگی میکنند، پرداخته شده که بهجای خود به حق است و افکار عمومی مردم در کوچه و بازار هم همین برخوردها را بازتاب میدهد.
ازآنجاکه ریاکاری سران نظام از خامنهای گرفته تا مدیران دست چندم ادارات محلی دولتی موضوع پنهانی برای مردم نیست، اگر از هر آدمی که به رژیم وصل نباشد بخواهید از دزدیهای حکومتی نام ببرد، بدون نیاز به جستجو در حافظه طولانیمدتش موارد زیادی را لیست خواهد کرد و درعینحال نفرت خود را بروز خواهد داد. امروز هر آدمی در جامعه ایران حتی کودکان دبستانی هم میدانند که فساد و دزدی در تاروپود رژیم تنیده و درعینحال ریاکاریهای سرانش را هر روزه شاهد هستند. فوریترین تأثیر افشای ریاکاریها و دزدیها و فساد سران رژیم در نتیجه بالاگرفتن نزاعهایشان بر جامعه این است که زبان اعتراض عمومی را نسبت به کلیت حکومت تند و تیزتر میکند و اسنادی غیرقابلانکار به دست جامعه میافتد تا بر سر سران رژیم بکوبد.
اما جنبه قابلتوجه دیگر افشای مراسم عروسی دختر شمخانی آن هم بعد از یک سال و نیم، زمینه و علت خود این افشاشدن است که به شرایط و موقعیت فعلی جمهوری اسلامی بر میگردد. اوضاع درونی رژیم زیر فشارهای همهجانبه داخلی و بینالمللی شدیداً بههمریخته و زهواردررفته است و وحشت از سرنگونشدن حکومت بر خلاف ادعاهای دروغین خامنهای و دیگر مهرههای فعلاً در قدرت مبنی بر وجود انسجام و همدلی و وفاق ملی در کلیت نظام، نزاعها را به حد بیسابقهای رسانده است. هر مهره و باند حکومتی چه در قدرت و چه فعلاً کنار گذاشته شده از قدرت، در تقلا است که کل رژیم را از سرنگونی نجات دهد و بقای خود را بهعنوان عضوی از آن حفظ کند، ولی چون هیچیک راهحل مناسبی ندارند تا دیگران را قانع کنند، سرانجام به نزاع و درگیری تا این حد که در نوع خود “تیشه به ریشهزدن است” منتج میشود.
واضح است که افشاگریهای سران رژیم علیه یکدیگر محدود به دوره کنونی نیست. دهها سال است دزدان و فاسدان حکومت در میدانهای رقابت بر سر سهمبری از چپاول دسترنج و ثروت عمومی جامعه، دزدیهای یکدیگر را افشا میکنند و افشاگری و اعتراف به کثافتکاریهای یکدیگر به یک عرف در سیستم حاکمیتی تبدیل شده است. در سالیان گذشته دهها مورد از دزدیها و فسادهای اخلاقی و جنسی سران رژیم توسط خودشان افشا شده، ولی هیچوقت مانند حالا پر تعداد و بهقصد مقابلهبهمثل فوری اتفاق نیفتاده است. در همین یک ماه گذشته چند افشاگری و مقابلهبهمثل میان مهرههای رژیم صورتگرفته است. حسن روحانی و سعید جلیلی بر سر برجام “پته” یکدیگر را روی آب انداختند، ظریف و “سرگی لاوروف” وزیر خارجه روسیه که خامنهای و اصولگرایان او را خودیتر از کسی مانند ظریف و روحانی میدانند، یکدیگر را متهم به عاملیت گنجانده شدن مکانیسم ماشه در برجام کردند و به دنبال آن شمخانی خبرداشتن روحانی از شلیک سپاه به هواپیمای مسافربری اوکراینی را “لو” داد و به فاصله بسیار کوتاهی پس از آن فیلم عروسی دختر شمخانی منتشر شد.
شایعاتی مبنی بر اینکه انتشار فیلم عروسی دختر شمخانی کار نزدیکان روحانی در تلافی از افشاگری شمخانی علیه روحانی دررابطهبا سرنگونی هواپیمای اوکراینی بوده است نیز در جریان است که میتواند واقعیت داشته باشد، اما نفس این مسابقات و گام گذاشتن مغضوبین به مرحلهای که سیاستهای کلی و پایههای ایدئولوژیکی حکومت را مورد حمله قرار میدهد و از طرف دیگر حاضرین در قدرت که جنایات ده سال گذشته رژیم را بر گردن دولتهای اصلاحطلب – اعتدالی میاندازند، تنها منعکسکننده موقعیت در آستانه فروپاشی و سرنگونی جمهوری اسلامی است. هر دسته و باندی از حکومت این اوضاع را درک کرده، ولی هیچ یک منطقاً راهحلی برای نجات رژیمشان ندارند. همه در گرداب ناامیدی سرگردان هستند و برای نجات خود و حکومتشان سعی میکنند سر یکدیگر را زیر آب کنند. از نظر هر باندی، باند رقیب مقصر موقعیت کنونی رژیم است، در نتیجه مجبور میشوند یکدیگر را تا حذف کامل از میدان زیر فشار بگذارند.
اما واقعیت این است که باندهای رژیم هر تقلایی بکنند تا خود را پیروز میدان در مقابل رقیب نشان دهند و به هر میزان در نتیجه نزاعهای درونیشان تیشه به ریشه یکدیگر بزنند، در مجموع بازنده میدان جنگ با جامعه هستند و تیشه به ریشه خود و کلیت حکومتشان میزنند. این واقعیت را همهشان میدانند، ولی درعینحال نمیتوانند به اصل کذائی “وفاق و همدلی و وحدت ملی” که این روزها برای روحیه دادن به اطرافیانشان ورد زبانشان است، پایبند باشند و دلیلش هم این است که اوضاع بهکلی از دستشان دررفته است. میخواهند برای نجات رژیمشان با هم باشند ولی نمیتوانند و هر چه اوضاع به جلو میرود شکافهای میانشان مخصوصاً در زمینه سیاست خارجی و رابطه با آمریکا و حل مشکلات اقتصادی ناشی از تحریمها که بقایشان در داخل را با بحران مواجه کرده، عمیقتر میشود. جانیان حکومت فقط موقع رویارویی با جامعه همنظر و متحد هستند بااینحال کلیتشان در جنگ با مردم تا حالا شکستهای زیادی خورده و در نهایت به دست همین مردم سرنگون خواهند شد.
روزنه rowzane خبری – تحلیلی