درماندگی در میان سران حکومت مخصوصاًنزدخامنهای در پاسخگویی نظامی به طور مستقیم به اسرائیل به اوج رسیده است. بیش از یک هفته از ترور اسماعیل هنیه توسط اسرائیل در تهران میگذرد و علیرغم هارت و پورتهای خامنهای در روز ترور هنیه و نشخوار تهدید خامنهای مبنی بر خونخواهی اسماعیل هنیه از اسرائیل توسط سرداران سپاه و دیگر سران حکومتی، حالا خامنهای در صدد بازپسگیری آبرومندانه ادعاها و تهدیدات قبلیاش است.
خامنهای و دیگر سران جمهوری اسلامی میدانند که مردم در کمین بهدستآوردن هر فرصتی برای سرنگونکردن حکومتشان هستند. میبینندمخالفتها و اعتراضات علیه کلیت حکومت و ماجراجوییهای جنگی رژیم در جامعه موج میزند و حمله مستقیم به اسرائیل با پاسخ سخت به معنای واقعی (نه مورد ادعای خامنهای) اسرائیل مواجه خواهد شد که خود این میتواند حکومت را بیشتر و شدیدتر بهسوی سرنگونی توسط مردم سوق دهد و به همین خاطر ناچار به عقبنشینی شده است که جدیترین و آشکارترین نمود آن، نمایش درخواست پزشکیان از خامنهای برای اجتناب از جنگ مستقیم با اسرائیل است.
پزشکیان در دیدارش با خامنهای که بهاصطلاح از خامنهای تقاضای اجتناب از جنگ مستقیم با اسرائیل را کرده است، در نقش فریبکارانه نمایندگی از سوی مردم ناراضی در برابر خامنهای آشکارا نگرانی و وحشت خود خامنهای و کل حکومت را بر زبان آورده است.
پزشکیان در هیبت هشداردهنده قلابی به خامنهایبرآمده و ضمن انگشت گذاشتن بر ضدیت مردم با حکومت که وی آن را به بیاعتمادی نسبت به نمایندگان تعبیر و تقلیل داده که در حضور کمرنگ در انتخابات ریاستجمهوری خود را نشان داده، ازاحتمال تلافی شدید اسرائیل علیه زیرساختها و منابع انرژی کشور که میتوانداقتصاد را فلج کند و باعث فروپاشی شود سخن گفته و از او خواسته است که از ادامه فشار عوامل و رسانههای وابسته به سپاه که خواهان رویارویی مستقیم با اسرائیل هستند، ممانعت کند.
معلوم است که نه این دیدار و نه هیچ یک از صحبتها و هشدارهای پزشکیان به خامنهای به اراده پزشکیان نبوده و با دستور و توصیه خودخامنهای انجام شده است. پزشکیان همان کسی است که در دوران تبلیغات کاندیداییاش برای ریاستجمهوری اعلام کرد که همه دستورات و چهارچوبهای مدیریت را خامنهای تنظیم میکند… و من اصلاً ذوب در خامنهای هستم، و همان کسی است که در مراسم تحلیف خود بر فرمانبرداریمحضش از فرامین و دستورات خامنهایمجدداً و مؤکداً تأکید کرد و حالا هم همان فرمانبردار و حلقهبهگوشخامنهای است و غیر از این هم نمیتواند باشد.
در نتیجه این دوگانگی کاذب، یک نمایش مفتضحانه و رسوا طبق خواست بخش وسیعی از حاکمیت و خود خامنهای متأثر از اوضاع بههمریخته درونی تحت فشارهای انقلاب مردم است که رژیم را تبدیل به یک کالبد توخالی در برابر اسرائیل کرده است که دهها سال است بر طبل نابودیاشمیکوبد.
خامنهای است که پزشکیان را در قالب نماینده مردم ناراضی از جنگ و فضای جنگی به حضور پذیرفته و میخواهد با یک تیر به خیال خودش دو نشان بزند. از طرفی میخواهد از شر درگیری مستقیم با اسرائیل، خود و حکومتش را با توجیهی عامهپسند و بدون اینکه مسئولیتی متوجهش گردد، خلاص کند و از طرف دیگر برای پزشکیان که ریاستجمهوریاش حاصل شکست کل حکومت از مردم در انتخابات و بیاعتبارترین و نامشروعترینرئیسجمهور رژیم است، به این طریق اعتبار و پایگاهی اجتماعی بخرد.
جمهوری اسلامی میداند که دشمنش مردمی هستند که با انقلاب خود (انقلاب “زن، زندگی آزادی”) در حال کندن گورش هستند؛ بنابراین همه توان و ماشین کشتار و سرکوبش را معطوف به جنگ با مردم کرده است و برای تشدید فضای رعب و وحشت و بگیروببند و اعدام، نیاز به چنین شرایط تهدیدات جنگیایدارد. رژیم توان درگیرشدن مستقیم با اسرائیل را ندارد و همانطور که پزشکیان در نمایش درخواست از خامنهای برای اجتناب از رویارویی مستقیم با اسرائیل بهصراحت باور و نگرانی کل حکومت از فروپاشی و سرنگونی به دست مردم را در نتیجه شکست نظامی و جنگی از اسرائیل، بازتاب میدهد، نشان از آن دارد که وارد جنگ مستقیم نخواهد شد. اما در سایه همین فضای تهدیدات جنگی سرعت ماشین اعدام و سرکوبش را افزایش بخشیده و میخواهدبهپیش ببرد.
حکومت از روز دهم مرداد که پزشکیان رسماً به ریاستجمهوری رسید و در همان روز اسماعیل هنیه سرکرده تروریستهای حماس در تهران کشته شد و هنوز ده روز از آن زمان نگذشته است، نزدیک به ۱۰۰ زندانی اعم از سیاسی و عادی را اعدام کرده است. روز هفدهم مرداد رضا رسائی زندانی سیاسی و از بازداشتشدگان اعتراضات انقلاب “زن، زندگی، آزادی”در زندان دیزلآباد کرمانشاه همزمان با چند زندانی با جرائم عادی در زندانهایدیگر اعدام شدند. این رژیم کشتار و اعدام فقط در یک روز، در روز هجدهم مرداد ۲۲ زندانی را در زندان قزلحصار کرج به دار آویخته است.
جمهوری اسلامی تنها راه دوام خود را بهعبث به قتل و اعدام گرهزده است. ماشین اعدامش را سرعت بخشیده تا شاید جامعه را مرعوب کند و خود را از سرنگونی نجات دهد. اما راه نجاتی ندارد و با هر اعدامی خود را به سرنگونی نزدیکترمیکند. مردم دارند پاسخ توحش و تقلاهای مذبوحانه حکومت را با گسترش اعتراضات خود در خیابان و کارخانه که اعتراض به اعدام و حکومت اعدامی را به جنبهای ثابت در کنار دیگر اعتراضات معیشتی و صنفیشان تبدیل کردهاند، میدهند.
حکومت در چنین فضای اعتراضی و انقلابیای است که از درون دچار تشتت و انشقاق شده است و در برابر چنین جامعهای است که سرداران امنیتی و نظامیاش امیدی به بقای حکومت ندارند ووسیعاً توسط دستگاههای جاسوسی اسرائیلی خریداری و به جاسوسان موساد تبدیل میشوند. حکومتی که در آستانه سرنگونی باشد و راه نجاتی در برابرش گشوده نباشد، طبیعی است که عوامل امنیتیاش با گرفتن پول و وعده پناه داده شدن بعد از سرنگونی رژیم، وارد هر معامله امنیتی و جاسوسیای شوند.
بیخود نیست که بلافاصله بعد از ترور هنیه ۲۲ نفر از سرداران سپاه و دستگاههای امنیتی و انتظامی به اتهام دستداشتن در ترور اسماعیل هنیه توسط خود حکومت بازداشت میشوند.
جمهوری اسلامی به وضعیتی گرفتار شده است که سرانش حتی به بغلدستی خود اعتماد ندارند و هر آن انتظار آن را دارند که قربانی یک توطئه و ترور شوند. این شرایط مرگبار را قبل از هر قدرت و دستگاه نظامی و جاسوسی خارجی، مردم و انقلاب مردم بر جمهوری اسلامی تحمیل کرده است. حکومتی که ۴۵ سال است با کل جامعه در جنگ است و فاقد کمترین اعتبار و مشروعیت و کمترین حمایت و پشتیبانی از سوی مردم است، اینگونه در تنشها و درگیریهایمنطقهایبهزانو در میآید.
در نتیجه نه ایجاد فضای جنگی و نه اعدام نمیتواند رژیم را از سرنگونی نجات دهد. ما مردم با گسترش اعتراضات خود علیه اعدام و سرکوب، تلاشهای حکومت برای مرعوبکردن جامعه از طریق قتل و اعدام را خنثی خواهیم کرد.