امیر احمدی از مدافعان جمهوری اسلامی در خارج کشور در باره سیاستهای حکومت و باندهای حکومتی

هوشنگ امیر احمدی از مدافعان جمهوری اسلامی در خارج کشور در مصاحبه ای به ارزیابی از سیاستهای حکومت و باندهای حکومتی پرداخته است. وی در “حلفه هواداران” احمدی نژادیهاست. از لابی ها مهم حکومت و باند احمدی نژاد در آمریکا و خارج کشور می باشد. گفتگوی وی با  سایت نامه نیوز ضمیمه می باشد. روزنه
نامه نیوز:؛هوشنگ امیر احمدی: پوپولیست ها در دنیا قدرت گرفته اند / مردم دنبال رادیکال هایی مانند احمدی نژاد هستند/ به روحانی پیام دادم نامزد انتخابات نشود/ احمدی نژاد خیلی ضد امریکایی نبود / روحانی تغییر موضع داده است/ روحانی تمام عمرش محافظه کار بوده نه اصلاح طلب
الان در دنیا هم به این نتیجه رسیده اند که نیروهای پوپولیست و رادیکال قدرت بیشتری پیدا می کنند چرا که تعداد آدم هایی که فقیر شده اند و آدم هایی که گرفتاری دارند زیاد شده است.

رضا حیدری: هوشنگ امیر احمدی را می توان اولین ایرانی دانست که در خصوص رابطه ایران و امریکا کار کرده است. استادیار دانشگاه رادکرنز ایالت نیوجرسی امریکاست و تالیفات متعددی در حوزه سیاسی و اقتصادی دارد. به گفته خودش به تمامی دولت های پس از انقلاب مشورت داده و رابطه خوبی با آنها دارد. او رئیس شورای«امریکاییان و ایرانیان» در واشنگتن امریکاست. شورایی که افراد نامداری در آن عضویت داشته اند و روزگاری «سایروس ونس» وزیر امورخارجه کارتر، رئیس هئیت مدیره آن بوده اند. سایروس ونس به خاطر حمله نظامی امریکا به ایران و حادثه طبس استعفا کرد و بخشی از خاطرات او با نام «اشتباه بزرگ» توسط مرکز اسناد ترجمه و چاپ شده است. بخش اول مصاحبه خبرنگار نامه نیوز با هوشنگ امیر احمدی اخیرا در نامه نیوز منتشر شد.قسمت دوم مصاخبه.

بخش دوم این مصاحبه بیشتر به مسایل سیاست داخلی ایران اختصاص دارد که در ادامه می خوانید:

شما از منتقدین جدی برجام هستید و معتقدید که توافق هسته ای، اقدامی برای خلع سلاح ایران است، چرا؟

من قبل از مذاکرات برجام مقاله ای نوشتم و در آن توضیح دادم که هدف ذوب کردن غنی سازی ایران و موشک هاست. سیاست امریکا تضعیف ایران است. اروپائی ها از قرن 19 با محوریت انگلستان به دنبال تضعیف ایران بوده اند. اینها اعتقاد داشته اند برای حکومت بر ایران باید این کشور ضعیف بماند و نباید قدرت پیدا کند. از دید آنها یک ایران قوی خطرناک است.

انگلیسی ها همیشه گفته اند که برای اینکه بر اعراب حکومت کرد باید آنها را سیر نگه داشت و برای اینکه بر ایرانی ها حکومت کرد باید آنها را گرسنه نگه داشت. این سیاست از قدیم وجود داشته و تحریم ها بخشی از این سیاست است.

مسئله برجام که پیش آمد اینها به فکر خلع سلاح ایران افتادند. آنها متوجه شده اند که ایران با تحریم تضعیف نمی شود و مثلاً یکی مثل احمدی نژاد پیدا می شود که از 150 سانترفیوژ 22 هزار سانترفیوژ درست می کند و چند کیلو اورانیوم غنی شده را به 12 تن افزایش می دهد. لذا متوجه اند که ایران هرچقدر تحریم می شود به همان اندازه قوی می شود. به همین دلیل به فکر جریان بزرگی تر افتادند.

در این بین متاسفانه پشت میز مذاکره نشستیم. در واقع برجام مرحله اول خلع سلاح سازی ایران بود اما کافی نبود. اینها در مرحله بعد سراغ موشک ها خواهند آمد و در مرحله سوم به دنبال خارج کردن سپاه از منطقه خواهند رفت و بنا دارند در نهایت با ایجاد شورش هایی در ایران علیه نظام کار کنند.

به نظر می رسد که احساس امریکا این است که با جمهوری اسلامی نمی تواند کنار بیاید و این حکومت ذاتاً ضد امریکایی است و آن چیزی که امریکا می خواهد نخواهد شد.

این حرف درست نیست که اروپا با ماست و با امریکا نیست

نقش اروپا در این توافق به چه صورت است. آیا در کنار ما خواهند ایستاد؟

قبلاً هم اشاره کرده ام که یک تقسیم کار بین اروپا و امریکا به عنوان پلیس خوب و پلیس بد شکل گرفته است. پلیس خوب امتیاز می گرفت و پلیس بد تهدید می کرد. جریان پلیس خوب و پلیس بد وارد جریان تازه ای شده و ماجرا از این قرار است که امریکا در مجموع پلیس بد خواهد بود و اروپا پلیس خوب خواهد ماند. وظیفه اروپا نگه داشتن جمهوری اسلامی در برجام است، چرا که آنها به هیچ وجه نمی خواهند ایران از این توافق خارج شود و اگر این اتفاق رخ بدهد دیگر به منابع اطلاعاتی که پس از برجام از مسئله هسته ای به دست آورده اند دسترسی نخواهند داشت و آژانس هم دسترسی لازم به ایران را نخواهد داشت. ماندن ایران در برجام برای اروپا دو حُسن خواهد داشت. یکی اینکه جنس های بُنجل خودشان را به ایران می فروشند کما اینکه الان هم این کار را انجام می دهند و دوم اینکه ایران در برجام بماند.

امریکایی ها هم اصلاً از این وضع بدشان نمی آید و این تقسیم کار دقیق بین امریکا و اروپاست و از قبل هماهنگ شده است. اینطور نیست که اروپا به نفع ایران اقدامی علیه امریکا انجام دهد. این حرف احمقانه است که اروپا با ماست و با امریکا نیست. هیچ عقل سالمی نمی تواند تصور کند که اروپا امریکا را رها کند.

من چندجا هم این را گفته ام که فروش یک روز شراب فرانسوی در امریکا، 10 برابر سرمایه ای است که فرانسوی ها در ایران دارند. اروپا به دنبال حفظ ایران در برجام است اما از سوی دیگر در ایران سرمایه گذاری نمی کنند.

به روحانی پیام دادم که برای دور بعد کاندیدا نشود

با توجه به رفتارهایی اخیر آقای احمدی نژاد شما چه اندازه احتمال می دهید که ایشان به فضای سیاست برگردد؟

بستگی به نظر شورای نگهبان و رهبری دارد. این مسئله برمی گردد به اینکه نظام چطور تصمیم می گیرد و مسئله پیچیده ای است. به نظرم اگر اجازه پیدا کند و بتواند خودش را کاندید کند، بخش زیادی از جامعه ایران که فقیر و فقرا و طبقه متوسط جامعه هستند به ایشان رای می دهند. همین الان هم ایشان بیشتر از آقای روحانی آدم دارد. در این باره شک نکنید.

صادقانه بگویم، روحانی دولتی است که موفق نبوده است. واقعاً برای من عجیب است که هرکسی از تاجر و صنعتگر که به من میرسند می گویند وضع بدتر شده و می گویند هیچ پروژه ای وجود ندارد.

من از طریق آقای ظریف و به صورت غیر مستقیم به آقای روحانی پیام دادم که برای دور بعد کاندیدا نشوند. من اگر جای ایشان بودم رئیس جمهور نمی شدم. مخصوصاً آقای ظریف هم همینطور. در دور اول ایشان خوب یا بد چیزی [برجام] را ساخته بود، باید خودش را کنار می کشید. متاسفانه ما در کشور چیزی به نام حفظ نخبه سیاسی نداریم، همه آنقدر باید بیایند که خراب شوند.

نکته من این است که آقای احمدی نژاد در جامعه ای که اقتصادش موفق نیست و مرتب هم پایین می رود و جامعه ای که در حال فقیر شدن است و نابرابری های سیاسی و اجتماعی خیلی عمده شده به عنوان یک آدم پوپولیست موفق تر است.

الان در دنیا هم به این نتیجه رسیده اند که نیروهای پوپولیست و رادیکال قدرت بیشتری پیدا می کنند چرا که تعداد آدم هایی که فقیر شده اند و آدم هایی که گرفتاری دارند زیاد شده است.

فکر می کنم 60-70 درصد از مردم ایران در وضعیت بسیار بدی قرار دارند که به دنبال احمدی نژاد-نظیر احمدی نژاد با شخص او کاری ندارم- هستند. آن طرف هم 5 یا 10 درصد داریم که زندگی خوبی دارند و برجام برای آنها خوب است. کاخ های آنها در خیابان فرشته تهران ، ویلای کنار دریا دارند و زندگی بسیار شاهانه و رویایی برای خودشان درست کرده اند و کاخ نشین شده اند

در همچین وضعیتی خیلی طبیعی است که مردم به سمت امثال احمدی نژاد بروند که رادیکال هستند و حرف مردم را می زنند. لذا اگر به آنها اجازه دهند که در انتخابات شرکت کنند به نظرم شانس بالایی برای برگشت به حکومت دارند.

احمدی نژاد خیلی ضد امریکایی نبود

اگر ایشان مجدد به قدرت بازگردد وضعیت سیاست خارجی که در حال حاضر نسبتاً آرام است به چه صورت خواهد بود؟ آیا به سمت تقابل با امریکا می روند؟

خب من در این جریانات بسیار با ایشان بوده ام. واقعیت این است که احمدی نژاد خیلی ضد امریکایی نبود و یا بیشتر از سایرین نبود. آقای احمدی نژاد فکر می کرد که ایران باید قدرتمند باشد و بیشتر یک انسان پوپولیست ناسیونالیست بود. می خواست با قدرت با امریکایی ها صحبت کند اما به هر دلیلی نشد.

ایشان به آن صورت که در کشور می گویند ضد امریکایی نبود و کارهایی هم علیه امریکا نکرد. احمدی نژاد داشت کاری را انجام میداد که هر ایرانی باید انجام میداد و آن توسعه یک صنعت بود. حالا در اینجا غنی سازی باشد. غنی سازی حق ایران بود.

مشکل احمدی نژاد دهانش بود

تلقی خود امریکایی ها هم این بود که احمدی نژاد ضد امریکایی نیست؟

فکر نمی کنم آنها هم او را ضد امریکایی نمی دانستند. مشکل او با اسرائیل بود و اشتباهش اینجا بود که خودش را به امریکا و اسرائیل قفل کرد.

مشکل احمدی نژاد دهانش بود و هر حرفی که به دهانش می آمد می گفت-من عذرخواهی می کنم و قصد توهین به ایشان را ندارم-بنابراین با زبانش برای خودش دشمن درست می کرد اما در عمل کار خاصی انجام نمی داد. تصادفاً او خیلی به امریکا نزدیک می شد. احمدی نژاد تنها رییس جمهوری بود که هر سال به امریکا آمد و گاهی دو بار می آمد و تاجایی هم که امکان داشت ارتباط می گرفت. اگر هم نمی شد خب، نشد.

روحانی از همان ابتدای زندگی اش یک راست اقتصادی بوده است

آقای روحانی گردش به راست داشته اند و به نوعی دیدگاه های رادیکال خود را تعدیل کرده اند و مواضع ضد امریکایی می گیرد. تحلیل شما از رفتا ایشان چیست؟

راست را باید تعریف کنیم. ما یک راست سیاسی داریم و یک راست اقتصادی. آقای روحانی از همان ابتدای زندگی اش یک راست اقتصادی بوده است. مثل آقای هاشمی رفسنجانی. در واقع ایشان راست ترین دولت تاریخ ایران است. از نظر سیاسی وقتی می گوییم راست، در ایران به معنی طرفدار نیروهایی مذهبی است. البته این هم معنای درستی نیست چرا که بر اساس این تعریف، احمدی نژاد هم راست می شود. این اشتباه است و برخی مفاهیم به درستی استفاده نشده اند.

لذا من می گویم آقای روحانی به سمت قدرت رفته است. ایشان بعد از اینکه قدری به سمت مردم رفت و رای آنها را گرفت تغییر موضع داد. ایشان به سمت قدرت رفته اند .

منظورم این است که محافظه کارتر شده اند.

بله. این درست است. محافظه کار شده و به قدرت نزدیک شده است. به نظرم باید گفت بیشتر به سمت اسلام گرایی رفته است.

علت این حرکت را چه می دانید؟

یکی از روسای جمهور ایران که نمی خواهم اسمش را بیاورم به من گفت: آقای دکتر ما یک اشتباه بزرگی در این کشور می کنیم. اول فکر می کنیم باید با حزب الله باشیم و بعد از حزب الله می بُریم و به سمت طبقات روشنفکر می رویم و بعد متوجه می شویم نه روشنفکرها را داریم و نه حزب الله را و این وسط آویزان می شویم.

آقای روحانی ابتدا به سمت امثال من آمد بعد که متوجه شد امثال مثل من را ندارد، حزب الله را هم ندارد، این وسط مانده است. سعی دارد به سمت نیروهای اسلامی تر، معتقد تر و مذهبی تر برود تا شاید پایگاهش حفظ شود. ایشان تمام عمرش را راست و محافظه کار بوده است و هیچ گاه یک اصلاح طلب و اعتدالگرا نبود. لذا فکر می کنم وقت آن رسیده به همان جایی برود که به آن تعلق دارد.به نظرم آقای روحانی به اندازه کافی پل های پشت سرش را خراب کرده و بعید است که به آنجا برگردد.

او در تلاش است به قدرت برگردد اما این بازگشت هم نیروهای مذهبی و حزب اللهی را به ایشان بر نمی گرداند و هم به سرعت حامیان اصلاح طلب خودش را از دست می دهد.

—————–

قسمت اول گفتگو با امیر احمدی برگرفته از نامه نیوز

گفت و گوی تفصیلی «نامه نیوز» با هوشنگ امیر احمدی: من برای رابطه ایران و آمریکا لابی نکرده ام /نایاک آمریکا را تحریک به تحریم دولت احمدی نژاد کرد /نمی توان در آمریکا به نفع ایران لابی کرد / نایاک در آمریکا به نفع برجام فعال شد /امثال تریتا پارسی از دولت آمریکا پول های زیادی گرفته اند/ نمی توانیم به کنگره نزدیک شویم

آن موقع برخی خیلی دوست داشتند که ایرانیان خارج از کشور را جمع کنند و به نفع ایران فعالیت کنند. البته من در همان ابتدا هم اعتقاد داشتم این کار خطرناک است چرا که از نظر من بخشی از ایرانیان خارج از کشور مخالف حکومت هستند و بقیه نیز کاری نمی توانند انجام دهند. بنابراین از ابتدا پروژه اشتباهی بود.

رضا حیدری: هوشنگ امیر احمدی را می توان اولین ایرانی دانست که در خصوص رابطه ایران و امریکا کار کرده است. استادیار دانشگاه رادکرنز ایالت نیوجرسی امریکاست و تالیفات متعددی در حوزه سیاسی و اقتصادی دارد. به گفته خودش به تمامی دولت های پس از انقلاب مشورت داده و رابطه خوبی با آنها دارد. او رئیس شورای«امریکاییان و ایرانیان» در واشنگتن امریکاست. شورایی که افرادی نامداری در آن عضویت داشته اند و روزگاری «سایروس ونس» وزیر امورخارجه کارتر، رئیس هئیت مدیره آن بوده اند. سایروس ونس به خاطر حمله نظامی امریکا به ایران و حادثه طبس استعفا کرد و بخشی از خاطرات او با نام «اشتباه بزرگ» توسط مرکز اسناد ترجمه و چاپ شده است. در این مصاحبه او به مسئله لابی های ایرانی در امریکا می پردازد. اینکه تلقی اشتباهی از لابی در میان سیاست مداران ما وجود دارد و ما هرگز نمی توانیم لابی قدرتمندی در امریکا داشته باشیم.

او در این مصاحبه از چگونگی شکل گیری «نایاک» سخن به میان می آورد .

امیر احمدی معتقد است که احمدی نژاد شانس خوبی برای ریاست جمهوری و بازگشت به قدرت دارد و در مورد گردش به راست روحانی هم تفسیر خاص خود را دارد. آن چه که می خوانید، بخش اول مصاحبه تفصیلی خبرنگار نامه با اوست که بیشتر مربوط است به روابط ایران و آمریکا و مساله مهمی به نام لابی گری میان این دو کشور که همواره حرف و حدیث خای فراوانی داشته است.

آقای دکتر شما از اولین ایرانیانی هستید که در حوزه رابطه ایران و امریکا بعد از انقلاب فعالیت کرده اید. آیا شما جزوی از لابی ایران در امریکا محسوب می شوید؟

لابی معنای مشخصی در امریکا دارد و به معنی حمایت از یک حکومت و دولت نیست. لابی و لابی گری به این معنی است که گروهی و یا سازمانی پولی را از سایر گروه ها، سازمان و کشورها دریافت می کنند تا در خصوص یک سری از مسائل که به نفع آنهاست فعالیت کنند. برای مثال اگر قرار است که تحریمی علیه ایران تصویب شود، آن گروه سعی می کند قانون در کنگره تصویب نشود.

ولی اینکه یک گروه و یا فردی طرفدار ایران است و می خواهد رابطه بین دو کشور درست شود و یا تحریمی اتفاق نیفتد را لابی نمی گویند. چرا که اگر این طور بود تمام مردم دنیا لابی بودند.

ما در امریکا لابی نداریم و من هم هیچ وقت لابی نبوده ام. درک بسیار غلطی در خصوص لابی در این کشور وجود دارد و اصلاً معنی آن را هم نمی دانند و فکر می شود، هر کسی که در امریکا از ایران حمایت کند لابی می شود. از طرفی بیشتر کسانی که در خارج هستند به دنبال لابی برای جیب خودشان هستند.

یک لابی در امریکا به نام «نایاک» وجود دارد که تا چند سال پیش دشمن درجه یک ایران محسوب می شد و تمام تحریم هایی که وضع شد توسط جوانان ایرانی این لابی صورت گرفت. اینها «لابی من» هایی علیه کشور و سپاه و جمهوری اسلامی بودند و هر کسی هم که به آنها پول بدهد به همان سمت می روند و آدم های درست حسابی نیستند.

لذا ما لابی به آن معنایی که اسرائیل دارد نداریم و اساساً جمهوری اسلامی اعتقادی به لابی به آن معنا هم ندارد.

گفت و گوی تفصیلی نامه نیوز با هوشنگ امیر احمدی : من برای رابطه ایران و آمریکا لابی نکرده ام/نایاک آمریکا را تحریک به تحریم دولت احمدی نژاد کرد/نمی توان در آمریکا به نفع ایران لابی کرد/ نایاک در آمریکا به نفع برجام فعال شد/ امثال تریتا پارسی از دولت آمریکا پول های زیادی گرفته اند/ نمی توانیم به کنگره نزدیک شویم

نایاک و پایا هوچی گری می کنند

پس شورای امریکاییان و ایرانیان چه کاری انجام میدهد؟

اولین سازمانی که در امریکا به وجود آمد و در خصوص رابطه ایران و امریکا فعال شد و به دنبال آن بود که رابطه ایران و امریکا را درست کند ، مسائل دو کشور را برای دو طرف توضیح دهد و آنها را قانع کند «شورای امریکائیها و ایرانیان» بود که تقریباً 30 سال است فعال است.

ما در امریکا دو نوع سازمان داریم. یک نوع سازمان هایی هستند که در آن امریکایی ها و ایرانیان حضور دارند، نوع دیگر ایرانیانِ امریکا است. شورای امریکاییها و ایرانیان هرچند اعضای ایرانی دارد اما شورای ایرانیانِ امریکا محسوب نمی شود.

شورای امریکاییها و ایرانیان که حدود 30 سال از تاسیس آن می گذرد با آدم های خیلی بزرگی شروع کرد.چند وزیر امورخارجه، سناتورها، شخصیت های خیلی برجسته اقتصادی دور هم جمع شدند و این شورا را تاسیس کردند.

زمانی رئیس هئیت مدیره آن «سایروس ونس» وزیر امورخارجه آقای کارتر بود و الان هم سناتور «بِنِک جانسون» رئیس هئیت مدیره آن است و من هم از همان سال های تاسیس، رئیس شورا بوده ام.

این شورا به هیچ وجه لابی نبوده است و لابی هم نمی کند اما از حقوق مردم ایران دفاع می کند و به دنبال رابطه ای دوستانه بین دو کشور است. لذا ما خودمان را یک سازمان لابی نمی دانیم و از آن هم فرار می کنیم.

لابی گری شغل پولی است و عده ای لابی انجام داده و در مقابل آن پولی دریافت می کنند. از روی عشق و علاقه نیست یک شغل محسوب می شود. لذا من لابی گر نیستم و دوست هم ندارم من را لابی بدانند. من یک استاد دانشگاه هستم و سایر اعضای حاضر در این شورا هم اساتید دانشگاه، سفرا و وزرا سابق هستند.

این شورا در سال 2000 خانم «آلبرایت» را دعوت کرد و ایشان در خصوص دخالت امریکا در کودتای علیه دکتر مصدق و دخالت های این کشور در جنگ ایران و عراق عذرخواهی کرد. افراد برجسته زیادی همانند آقای «جان کری» وزیر امورخارجه امریکا و آقای «جو بایدن» معاون آقای اوباما برای آن سخنرانی کردند.

کم کم شورا و انجمن هایی به وجود آمد که ایرانیانِ امریکا محسوب می شوند که به آنها iranian America council می گویند. یکی از آنها «نایاک» و دیگری «پایا» است. اگر اغراق نکنم تعداد آنها نزدیک به 500 است. برخی از اینها خیلی بزرگ و معروف هستند و برخی دیگر هم کوچک و منطقه ای محسوب می شوند. برخی هوچی گرند و برخی هم با شخصیت هستند. در این میان هم نایاک و هم پایا با هوچی گری و سر و صدا به دنبال آن هستند که خودشان را لابی بدانند و دخالت های این چنینی انجام بدهند. اما این سازمان ها هم هیچگاه سازمان های واقعی لابی برای ایران نبوده اند، مخصوصاً نایاک که سال ها طرفدار تحریم بوده اند. اگر اغراق نکنم اکثرا تحریم های مربوط به سپاه، نایاک در آن فعال بوده است.

نایاک در آمریکا به نفع برجام فعال شد

نایاک چگونه وچه زمانی شکل گرفت؟

نایاک یک گروه جوان ایرانی امریکایی هستند که بعضی از آنها مثل «تریتا پارسی» فکر کنم حتی به ایران هم نیامده باشند. تریتا پارسی اوایل کارمند خودم در شورا بود و من او را از سوئد آوردم. اما بعد گفت که من می خواهم بروم و سازمانی ایجاد کنم که ایرانیان این کشور [امریکا] را دور هم جمع کند.

آن موقع برخی خیلی دوست داشتند که ایرانیان خارج از کشور را جمع کنند و به نفع ایران فعالیت کنند. البته من در همان ابتدا هم اعتقاد داشتم این کار خطرناک است چرا که از نظر من بخشی از ایرانیان خارج از کشور مخالف حکومت هستند و بقیه نیز کاری نمی توانند انجام دهند. بنابراین از ابتدا پروژه اشتباهی بود.

نایاک وقتی آغاز به کار کرد که آقای احمدی نژاد رئیس جمهور شده بود و زمانی که ایشان رئیس جمهور شدند جریان فرق کرد و نیروهای اصلاح طلب و معتدل داخل و خارج در ضدیت با دولت وی طرفدار تحریم شدند و مستقیم و غیر مستقیم امریکا را تحریک کردند که دولت احمدی نژاد را تحریم کند بخصوص بعد از جنش سبز. این مدارکش موجود است و چیز جدیدی محسوب نمی شود.

از طرفی چون امریکا در ضدیت با احمدی نژاد قرار داشت، هر ایرانی که با او و سپاه و… مخالف بود را به تلویزیون و روزنامه ها و کنگره می آورد و هرچه بیشتر به آنها پر و بال داد. یک دفعه سازمان هایی نظیر نایاک و امثال تریتا پارسی این طرف و آن طرف رفتند و از دولت امریکا(بنیاد ملی دفاع از دموکراسی) کلی پول دریافت کردند؛ بهانه آنها هم حقوق بشر بود که مدارک این هم موجود است.

این ماجرا همینطور ادامه پیدا کرد تا اینکه آقای روحانی رئیس جمهور شد. نایاک پس از ریاست جمهوری حسن روحانی و وزارت امورخارجه ظریف، دوباره به این طرف آمدند و در مسئله برجام خیلی فعال شدند. البته من این را عرض کنم که چون برجام پروژه دولت امریکا بود، به اینها خیلی پر و بال داد و آنها به نفع برجام فعال شدند و در نهایت این فاجعه را به ایران تحمیل کردند و الان هم خیلی چیزی از آن نمانده است.

شما اینکه برخی مدعی هستند نایاک در مسئله برجام از ایران پولی دریافت کرده را قبول دارید؟

نمی دانم و نمی خواهم در این باره صحبت کنم. به این سوال خود دولت باید پاسخ دهد. ولی یک چیزی را می دانم و آن این ست که نایاک بعد از دولت آقای روحانی و مسئله برجام سازمان جدیدی به نام nayak action (نایاک در عمل) تاسیس کرد و خودش را به عنوان سازمان لابی ثبت کرد. این حرکتِ غیر معمولی بود که انجام دادند. حتما باید از جایی پشتیبانی شده باشد.

بنابراین صادقانه نمی دانم چرا که اطلاع دقیق ندارم و از طرفی این مسئله خیلی حساس است، چرا که پول گرفتن سازمان های ایرانی خارج از کشور خطر مرگ دارد و آسان نیست که به همین سادگی از ایران پول بگیرند.

نایاک تمام هشت سال احمدی نژاد را طرفدار تحریم بود

ما این پتانسیل و توان را داریم که مانند عربستان در امریکا لابی فعالی داشته باشیم؟

ما پتانسیل عکس آن را داریم. ما تصادفاً پتانسیل لابی ضد ایرانی را داریم. میخواهم یک قاعده کلی را در مورد توفیق و یا عدم توفیق در مورد لابی به شما بگویم. لابی برای کشوری که دوست امریکاست موفق است. مثل اسرائیل و عربستان. شما نمی توانید برای کشوری که با امریکا مسئله دارد لابی کنید. شما به هیچ وجه نمی توانید در امریکا به نفع ایران لابی کنید و هر کسی که این را بگوید دروغ گو و شارلاتان است.

اما اگر یک موضوع را خود امریکا بخواهد، لابی در آن موفق است. مثل برجام. مثلاً دولت اقای اوباما برجام را به هر قیمتی می خواست و خود کاخ سفید هم لابی می کرد که این توافق صورت بگیرد. در چنین وضعیتی هر کسی که بخواهد برای برجام لابی کند موفق خواهد شد. چرا؟ چون در جهت سیاست روز امریکاست. لذا شما اگر در جهت سیاست روز امریکا لابی کنید موفق خواهید شد. پس شما نمی توانید برای سایر موضوعات که با سیاست روز امریکا همراه نیست و برای کشوری که دوست امریکا نیست لابی کنید.

مثلاً نایاک در مسئله برجام ادعا می کرد که موفق است. خب این مسئله را هم ایران می خواست و هم امریکا به آن مایل بود. چون همه می خواستند موفق بود. اما نایاک در سایر مسائل و تحریم هایی که در این 5 ساله و در دوره آقای روحانی و ظریف رخ داد توفیقش صفر و زیر صفر بوده است. پس این یک قاعده کلی است.

از طرف دیگر نایاک در این روزها که مسئله تحریم های سپاه است اصلاً فعال نیست، چرا که اکثرا آنها در قلب خودشان خوشحال هستند. بنابراین یک درک بسیار غلطی در خصوص لابی در کشور وجود دارد. چرا که نه به معنی آن دقت می کنند و نه نگاه دقیقی به تاریخ سازمان هایی که لابی هستند دارند. متاسفانه ما ایرانی ها خیلی زود تاریخ را فراموش می کنیم. همین نایاک تمام هشت سال احمدی نژاد را طرفدار تحریم بود.

بر اساس توضیحات شما ما نمی توانیم به مراکز رسمی قدرت، مثل کنگره نزدیک شویم، آیا می توانیم افکار عمومی امریکا را با خودمان همراه کنیم؟

جواب خیر است. چرا که اکثر امریکایی ها نظر مثبتی راجع به ایران ندارند.

اینرا هم بخوانید

تقویت بودجه دفاعی و”رصد کاستی‌های احتمالی بودجه‌ای جنگ” در کمیسیون بودجه مجلس. آغاز بازسازی به شیوه رژیم

مهرداد گودروزند چگینی عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در گفت و گو با خبرنگار …