انقلاب زن زندگی آزادی شبیه به هیچ انقلاب دیگری نیست تنها شبیه خودش است. تاریخ و معیار خود را دارد. جایگاه حق پایمال شده انسانی ( زن ) را فریاد می زند. ( زندگی ) سعادت، خوشبختی، امنیت، منزلت، کرامت و معیشت انسان را فریاد می زند. ( آزادی ) و همه آزادی که در طول تاریخ به بند کشیده شده است را می خواهد متحقق کند.
رسانه های فارسی زبان خارج از کشور و جریانات راست تلاش زیادی می کنند که نسل جوان و دهه هشتادی های این انقلاب را به “آرمانهای مشروطه، به وطن پرستی، به ملی گرایی، به مرز پرگهر و سرودها و نغمه های حماسی دوران گذشته” آویزان کنند. تاریخ گذشته هر چه هست و بود متعلق به عصر حاضر نیست. این انقلاب از جنس دیگری است.
مفسرین این رسانه ها و گرایشات راست هیچگاه از رهایی انسان و انسانیت تحت حاکمیت جانوران اسلامی حرف نمی زنند. آنان از “پس گرفتن وطن و میسازمت وطن، وکلای شورای گذار ووو ” سخن سرایی می کنند. آنقدر در حسرت آرزوهای گذشته سیر می کنند که قادر نیستند عبارت شهروند را بر زبان بیاورند. این طیف در دهه سوم قرن بیست و یک زندگی می کند اما افکار، باورها، افق و اهدافش یک قرن از دنیای امروز عقب مانده است.
همین رسانه ها، با افق، سیاست و خط فکری بی ربط به معیارهای انقلاب زن زندگی آزادی بیاد پادشاهان زن ستیز که حرمسراهایشان صدها خدمه داشت افتاده اند. به یاد تاریخی افتاده اند که شاهان، ملاکین و آخوندها در کنار هم روزگار نیمی از جامعه، زنان را تباه کرده بودند. بیاد ساختاری که زندگی را برای مردم به جهنم تبدیل کرده بودند و حلبی آبادها را برای آنان به ارمغان آوردنده بودند افتاده اند، بخشی بیاد ملی شدن صنعت نفت و برخی بیاد اختناق آریامهری افتاده اند که آزادی در آن فقط مختص حزب رستاخیز و اعدام مخالفین جزو قوانین شان بود. ذره ای هم به روی خود نمی آورند که زن زندگی آزادی با تمامی آرمانهای ادور تاریخ ایران متفاوت است و نه تنها متفاوت بلکه مدرن، پیشرو، سکولار و انسانی و متعلق به دهه سوم قرن بیست و یک است. به عمد و آگاهانه نمی خواهند از هویت واقعی این انقلاب سخن بگویند.
دهه هشتادی ها در سایه وحشی ترین پدیده تاریخ بشری یعنی جمهوری اسلامی بدنیا آمده اند. دختر بچه ها را با زور و تهدید وادار کردند در جشن تکلیف ۹ سالگی شرکت کنند. به زور بر سرشان حجاب کشیدند. با تهدید مجبورشان کردند نماز بخوانند و روزه بگیرند. کل این پدیده شوم اسلامی دستگاه تبلیغاتی اش هزینه ها کرد تا این نسل و کل جامعه را در قالب خود عرضه کند اما نتوانست و شکست خورد. این نسل همچون غولی خفته بپا خاست، در مقابل هیولای اسلامی به میدان آمد و دنیا را متحیر ساخت.
بله این نسل را دیگر نمی توان با “مرز پرگهر، با تاریخ سپری شده و دیگر ترم های عقب مانده سرش شیره مالید. اگر ریگی به کفش ندارید انقلاب زن زندگی آزادی را با اسم کامل خود بیان کنید و معنا و مفهوم آنرا آنگونه که هست توضیح دهید. لباس وطن خواهی، خاک و مرز پرگهر و تاریخ امپراطوری همانقدر بی ربط به انقلاب و آرمانهای زن زندگی آزادی است که موجودیت بیش از چهار دهه بختک کپک زده اسلامی به جامعه و مردم ایران بی ربط بود. اگر ریگی به کفش ندارید از انسان و انسانیت، از شهروند برابر و متساوی الحقوق، سخن بگویید. افغانسانی ساکن در ایران را به عنوان شهروند برسمیت بشناسید. با در بوق کردن ” هم وطن” آن شهروند افغانی کمترین موقعیت و جایگاه انسانی در آن جامعه نخواهد داشت چرا که از “وطن و سرزمین ” دیگری آمده است.
انقلاب زن زندگی آزادی ناچار است فرهنگ و ادبیات مختص به خود را تولید و عرضه کند. تا همینجا شروین حاجی پورها، طوماج صالحی ها و جوانان انقلابی متشکل در محلات تمامی شهرهای ایران این رسالت را بر عهده دارند. این نسل زبان حال، آوا، نغمه و بازتاب صدای انقلاب زن زندگی آزادی را عرضه کرده است و دارد رشد می کند.
به این مبلیغین باید گفت بیش از این خودتان را خراب نکنید انقلاب زن زندگی آزادی را نمی توان با روایت جعلی عرضه کرد.
عبدل گلپریان
۲۱ دسامبر
اینرا هم بخوانید
دستمزد ما در دستان ماست- حمید دائمی- کارگر کارگاهی
کارگر کمونیست ۸۶۲ با نزدیک شدن به پایان سال یکی از مسائلی که همواره ذهن …