ایران پنج سال پس از خیزش آبان– اصغر کریمی

مندرج در ژورنال شماره ۸۷۹ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)

سوسن صابری: پنج سال از خیزش آبان خونین ۹۸ می‌گذرد. در این سال‌ها جامعه ایران شاهد تحولات بسیار مهمی بوده است. امروز فضای سیاسی و توازن قوای میان مردم و جمهوری اسلامی را چطور ارزیابی می‌کنید؟

اصغر کریمی: اینکه اقدام دختر علوم تحقیقات این‌چنین در جامعه ولوله می‌اندازد، سر تیتر رسانه‌های حکومتی می‌شود و بلافاصله در سطح جهان انعکاس پیدا می‌کند، نشان می‌دهد که در عرض پنج سال گذشته چه زلزله سیاسی‌ای در ایران اتفاق افتاده و چه توازن قوای متفاوتی در جریان است.

خیزش آبان ۹۸ و قبل از آن خیزش‌های دی ۹۶ و تابستان ۸۸ همه حلقه‌های زنجیری هستند که جامعه را از مراحل مهمی عبور دادند و زمینه را برای انقلاب زن زندگی آزادی آماده کردند. انقلابی که دستاوردهایش چنان عمیق و ماندگار است که به هیچ قیمتی آن را نمی‌توان پس گرفت.

اینکه امروز تظاهرات‌های توده‌ای با شعارهای سرنگونی در خیابان نمی‌بینیم ممکن است این تصور ایجاد شود که گویی این انقلاب نیز به جایی نرسید و رژیم دارد به حیات قبلی‌اش ادامه می‌دهد. اما این‌طور نیست. این انقلاب به اشکال مختلف دارد خشت‌خشت بنای حکومت را از جا می‌کند. نه مردم، مردم قبل از شهریور دو سال قبل هستند، نه حکومت، حکومت دو سال قبل. دستاوردهای این انقلاب را مطلقاً نمی‌توان با میزان تظاهرات در خیابان سنجید. قهرمانی بی‌حجابی توده‌ای نهادینه شد. شوینیسم و مردسالاری ضربه مهلکی خورد و موقعیت زن در جامعه زیرورو شد. اینها بنیادهای اسلام و حکومت است که جلو چشمان آیت‌الله‌ها و نیروهای سرکوب و مردم ایران و جهان درهم‌شکسته شده است. و موقعیت زن در جامعه ایران تحت حکومت اسلام که عوض شود یعنی همه چیز عوض شده است.

تداوم انقلاب زن زندگی آزادی محصول خیزش‌های قبلی بود و منشأ اثرات بسیار مهمی شد. فرصت داد که قشرهای مختلف جامعه از سینماگران و خوانندگان تا ورزشکاران و وکلا به میدان بیایند و به سهم خود توازن قوای دیگری ایجاد کنند. اعتصابات پرقدرت و عمومی در کردستان شکل گرفت، سیستان و بلوچستان روی نقشه مبارزاتی جامعه آمد، خارج کشور به یک رکن قدرتمند مبارزه مردم تبدیل شد و همسویی و همراهی عمیقی در میان مردم در سراسر کشور و میان داخل و خارج شکل گرفت. جنبش‌های مهمی مانند دادخواهان پا به میدان گذاشت. جنبش‌های موجود نیز کیفیت تازه‌ای پیدا کردند. اعتصابات و تجمعات قدرتمند پرستاران محصول توازن قوای جدید است. جنبش وسیع علیه اعدام و سه‌شنبه‌های اعتراض به اعدام، حضور قدرتمند زنان زندانی، شعارهای رزمنده و سیاسی جنبش کارگری و سربلند کردن تشکل‌های مختلف کارگری، شکل‌گیری شبکه‌های سراسری جوانان، دانشجویان و زنان، شعارنویسی‌ها که به یک جنگ روانی مهم برای حکومت تبدیل شده، اینها همه محصول شرایط تازه‌اند.

چه کسی فکر می‌کند که اگر این تحولات در جامعه اتفاق نیفتاده بود، کنسولگری‌های جمهوری اسلامی در آلمان و مرکز اسلامی آن بسته می‌شد و لحن نهادهای بین‌المللی و حکومت‌های غربی با جمهوری اسلامی این‌چنین تحقیرآمیز می‌شد.

یک نکته مهم دیگر وضعیت حکومت در منطقه و تصویر خوار و حقیر آن است. نقطه‌ضعف اصلی حکومت در منطقه نیز نه توان نظامی آن بلکه ترس و وحشت از مردمی است که شعارشان این است: «نه جنگ میخوایم نه کشتار» و «دشمن ما همین جاست». خیلی نکات هست که توازن قوای جدید و کاملاً متفاوت میان مردم و حکومت را نشان می‌دهد که اینجا فرصت پرداختن به همه آنها نیست.

اما اجازه بدهید به یک نکته مهم اشاره کنم و آن وضعیت نیروهای سرکوب است. انقلاب زن زندگی آزادی روحیه و تفکر نیروی سرکوب را نیز دگرگون کرد. بخشی از خانواده‌های سرکوبگران در تجمعات شرکت می‌کردند، تعداد قابل‌توجهی از همسران و دختران آنها از حجاب و فرهنگ اسلامی و حکومتی بریده‌اند و مشاهدات خود سرکوبگران از جامعه، از فساد و فقر و ابعاد جنایت و حتی فقر در بدنه نیروی سرکوب، باعث شد که فرماندهان سپاه اقرار کنند که نیروهایشان از حکومت عبور کرده‌اند. این فاکتور بی‌اندازه مهم و اساسی از ناتوانی حکومت در مقابل مردم است. حاصل این وضعیت نه ارعاب که امید عمیق در جامعه به سرنگونی حکومت است.

اینرا هم بخوانید

گسترش اعتراضات معیشتی، اعتراض علیه جنگ‌افروزی – اصغر کریمی

مندرج در ژورنال شماره ۸۷۳ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده …