از هانو هاونشتاین در گاردین ۷ ژانویه
وقتی ایلان ماسک در پلتفرم ایکس (X) از حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان (AfD) به عنوان تنها حزبی که میتواند «آلمان را نجات دهد» حمایت کرد و سپس مقالهای در روزنامه دی ولت در حمایت از این حزب برای انتخابات آینده منتشر شد، واکنشها شدید بود. ناشر روزنامه لیبرال تاگساشپیگل اظهار داشت: «آلمان نباید تخلفات ماسک را تحمل کند». یک مفسر دیگر پرسید: «چطور تبلیغات انتخاباتی ایلان ماسک برای AfD وارد دی ولت شد؟» و ناشر اکسل اشپرینگر را به خیانت به اصول خود متهم کرد. ستوننویس مجله اشپیگل، مارینا کورمباکی، مداخله ماسک را «شکستن یک تابو» توصیف کرد.
این خشم کاملاً موجه بود. لفاظی فاجعه آمیز ماسک و همسویی او با نیروهایی که اغلب به عنوان افراطی شناخته میشوند، در کشوری که همچنان با بار سنگین جنایات قرن بیستم خود دستوپنجه نرم میکند، بسیار نگرانکننده است. دخالت سیاسی او – از ایالات متحده تا بریتانیا و اکنون آلمان – الگویی نگرانکننده از خودبزرگبینی است که در پوششی از ایدئولوژی خطرناک پنهان شده است.
ثروت عظیم و نفوذ جهانی او، که با خرید پلتفرم اجتماعی ایکس افزایش یافته، و همچنین روابط نزدیک او با شخصیتهای اقتدارگرا از جمله دونالد ترامپ، این دخالت را به یک تعرض آشکار به قلب یکپارچگی دموکراتیک تبدیل کرده است. در آلمان، جایی که دخالت خارجی در سیاست داخلی غیرقابلتحمل است، این جسارت به درستی واکنش تندی برانگیخت. معاون صدر اعظم، روبرت هابک، گفت: «آقای ماسک، دست از دموکراسی ما بردارید!»
در عین حال، دیدگاههای ماسک چندان هم تعجبآور نیست. گرایش او به سمت راست طی سالها شکل گرفته و در نهایت – شاید به طور منطقی – به حمایت از حزبی منجر شده است که برخی از دغدغههای اصلی او را منعکس میکند: توهمات ناسیونالیستی برای نجات، نگرشهای ناتالیستی (تمرکز بر افزایش جمعیت)، و تعهد به ریاضت اقتصادی. حمایت او با تغییری گستردهتر در گفتمان عمومی آلمان همسو است، جایی که روایتهای راست افراطی به تدریج در محافل محافظهکار و لیبرال عادی شدهاند.
استدلال ماسک در مقالهای که منتشر شد آنقدر سادهانگارانه بود که گمانهزنیهایی در مورد اینکه ممکن است توسط هوش مصنوعی نوشته شده باشد، ایجاد کرد. استدلال او بر تحسین «واقعگرایی سیاسی» و برنامههای کاهش مقررات AfD متکی بود، همراه با این ادعا که این حزب نمیتواند واقعاً «راست افراطی» باشد زیرا یکی از رهبران آن، آلیس وایدل، یک شریک همجنسگرا از سریلانکا دارد. منطقی سطحی که از تصویر با دقت ساختهشده ماسک به عنوان یک کارآفرین نابغه، هرچند غیرمعمول، میکاهد.
آنچه کمتر از مواضع ماسک تعجبآور است، تصمیم دی ولت برای در اختیار گذاشتن تریبون به اوست. اکسل اشپرینگر، بزرگترین شرکت انتشاراتی اروپا، مدتهاست که نقش مهمی در عادیسازی ایدههای راست افراطی در آلمان ایفا کرده است. اشپرینگر، که روزنامه بیلد و ولت را منتشر میکند، میلیونها نفر را تحت تأثیر قرار میدهد و بهطور فعال نظر عمومی آلمان را شکل میدهد. در طول سالها، رسانههای آلمانی اشپرینگر به طور مداوم روایتهای ضد مهاجر را تقویت کردهاند که به نوبه خود، به مشروعیتبخشی به راست افراطی کمک کرده است.
به عنوان مثال، بیلد، روزنامه مشهور اشپرینگر و پرتیراژترین روزنامه آلمان، در سال ۲۰۲۳ یک بیانیه ۵۰ مادهای منتشر کرد و از مهاجران خواست تا «ارزشهای آلمانی» را رعایت کنند. این روزنامه ادعا کرد: «ما شاهد ابعاد جدیدی از نفرت در کشورمان هستیم – علیه ارزشها، دموکراسی و آلمان.» این متن به شدت بر کلیشههای ضد مسلمانان تکیه داشت و مهاجران را به عنوان افرادی که زنان، آموزش، برهنگی و اجرای قانون را تحقیر میکنند، ترسیم کرد.
1. این روایتها به گفتمان اصلی جامعه نفوذ کردهاند. صدراعظم آلمان، اولاف شولتس، با وعده اخراجهای گسترده شهرت یافت. پس از یک حمله چاقویی مشکوک اسلامگرایانه در زولینگن، چهرههای برجسته سیاسی از حزب سبزها تا حزب سوسیالدموکرات استدلال کردند که اخراجها برای امنیت داخلی ضروری است. این استدلال به طرز نگرانکنندهای شبیه به دستور کار ناسیونالیستی AfD است. رسانههای لیبرالی مانند زایت مقالههایی منتشر کردهاند که این سؤال را مطرح میکنند که آیا مهاجران میتوانند «متمدن شوند». امروز، فرهنگگرایی اساسی AfD فراتر از پایگاه رأیدهندگان این حزب طنینانداز شده است.
نفوذ ماسک به وضوح فراتر از هر مفسر عادی در آلمان است. با این حال، در اکوسیستم اکسل اشپرینگر، مداخله او کمتر به عنوان یک مورد استثنایی دیده شد و بیشتر به عنوان بیانی صریح از چیزی که بسیاری سالها به آن اشاره کرده بودند، به نظر رسید. فقط چند روز پیش از مقاله ماسک، ناشر روزنامه ولت، اولف پاشارت، مقالهای نوشت که در آن از علاقه ماسک به ریچارد واگنر، ارنست یونگر و فرهنگ تکنوی آلمان تمجید کرده بود. پاشارت استدلال کرد که آلمان به شخصیتی مانند ماسک نیاز دارد تا با رکود اقتصادی مقابله کند، در حالی که با دقت از حمایت مستقیم از تبلیغات ماسک برای AfD در ایکس فاصله گرفت. این اقدام حسابشده – نشان دادن تمایل به ایدههای راست افراطی بدون حمایت صریح از احزابی که آشکارا نماینده آنها هستند – به نماد رویکرد اکسل اشپرینگر تبدیل شده است.
ارتباط شخصی ماسک با مدیرعامل اکسل اشپرینگر، ماتیاس دوفنر، بُعد دیگری به این ماجرا اضافه میکند. دوفنر مدتهاست که ماسک را تحسین میکند و در مصاحبهای در سال ۲۰۲۰ او را «بزرگترین آیندهنگر روی سیاره» نامید. به گزارش اشپیگل، دوفنر ماسک را به خرید توییتر تشویق کرده و پیشنهاد داده بود که به تبدیل آن به یک «پلتفرم واقعی برای آزادی بیان» کمک کند. در سال ۲۰۲۳، ماسک یکی از مهمانان برجسته جشن تولد ۶۰ سالگی دوفنر بود، که در آن اوا فلاردینگربروک، تأثیرگذار راست افراطی هلندی که به ترویج نظریههای توطئه مانند «نظریه جایگزینی بزرگ» شناخته میشود، نیز حضور داشت. چنین پیوندهای احتمالی میان الیگارشهای فناوری، بازیگران قدرتمند رسانهای و سیاستمداران، شبکههای بینالمللی در حال رشد را که به ظهور دوباره راست افراطی در سطح جهانی دامن میزنند، برجسته میکند.
مقاله ماسک همچنین موجب اختلاف در روزنامه ولت شد. چندین روزنامهنگار به طور علنی تصمیم به انتشار آن را نقد کردند و اوا ماری کوگل، سردبیر بخش دیدگاه ولت، در اعتراض استعفا داد. این حرکت شایسته ستایش است، اما همچنین این سؤال را مطرح میکند: چرا چنین مقاومتی زمانی که ولت به ستوننویسهایی تریبون داد که دریافتکنندگان کمکهای اجتماعی را تنبل توصیف کردند یا به سد دفاعی آلمان در برابر AfD شک کردند، دیده نشد؟ چرا برای به صدا درآمدن زنگ خطر، باید نام ماسک مطرح میشد؟
1. این ماجرا نشاندهنده این است که رسانهها و سیاستهای متمایل به راست تا چه حد در آلمان هماهنگ عمل میکنند. در ماه مه ۲۰۲۴، پس از آنکه پلیس ضدشورش با خشونت یک اردوگاه دانشجویی حامی فلسطین را در برلین برچید، روزنامه بیلد بیش از ۱۰۰ دانشگاهی را که نامهای در حمایت از عدم خشونت امضا کرده بودند، بدنام کرد و آنها را با عبارت توهینآمیز «Universitäter» (ترکیبی از واژههای «دانشگاه» و «مجرمان») خطاب کرد. وزیر وقت آموزشوپرورش، بتینا اشتارک-واتسینگر، بلافاصله این محکومیت تند بیلد را تکرار کرد.
این الگو – دامن زدن به خشم از طریق برنامههای راستگرایانه – نشاندهنده این است که چگونه دستگاههای قدرت آلمان به طور فزایندهای از لفاظیهای راست افراطی برای کاهش جذابیت آنها استفاده میکنند. اما به جای محدود کردن AfD، این استراتژی ایدههای آن را مشروعیت بیشتری بخشیده و موفقیتهای تاریخیاش را در ایالتهایی مانند زاکسن و تورینگن تقویت کرده است.
اکنون ماسک و وایدل در آستانه برگزاری یک گفتگوی زنده در ایکس قرار دارند که به عنوان بحثی درباره «آزادی بیان و ایدههای AfD برای یک آلمان پایدار» تبلیغ شده است. با توجه به اینکه AfD در نظرسنجیها در جایگاه دوم قرار دارد و حدود ۲۰ درصد آرا را هدف قرار داده، نفوذ آن بر گفتمان عمومی همچنان در حال افزایش است. در حالی که احزاب سنتی آلمان همچنان به صورت رسمی همکاری با AfD را رد میکنند، پذیرش فزاینده لفاظیهای مشابه با AfD از سوی آنها، روایت دیگری را نشان میدهد.
در این شرایط، تمرکز صرف بر حمایت ماسک به نظر میرسد که نوعی انحراف از موضوع اصلی باشد. درست است که همراستایی او با AfD نگرانکننده است، همانطور که تبلیغ چهرههایی چون نائومی زایبت، تأثیرگذار راستگرای آلمانی، که مواضع او بارها مورد تأیید ماسک قرار گرفته، نیز نگرانکننده است. اما مسئله عمیقتر این است که بسیاری از ایدههای اصلی AfD – از جنگهای فرهنگی ضد مهاجرت گرفته تا ائتلافهای قومگرایانه – پیشتر در جریان اصلی سیاست آلمان جا افتاده است.
اجازه دادن به ماسک برای استفاده از نفوذ و منابع بیحدوحصرش برای دخالت در انتخابات آلمان یا اروپا اشتباهی بزرگ خواهد بود. اما تمرکز بر ماسک به عنوان یک پدیده استثنایی نوعی ریاکاری است. این امر به دستگاه لیبرال آلمان اجازه میدهد تا از مواجهه با نقش خود در عادیسازی ایدههای واکنشی طفره برود. با نزدیک شدن به انتخابات که فقط چند هفته دیگر باقی مانده، آلمان باید با این چالش به طور جدی روبهرو شود. اهمیت این مسئله نمیتواند بیشتر از این باشد.
هانو هاونشتاین، روزنامهنگار و نویسنده مستقر در برلین است.