مندرج در ژورنال شماره ۸۴۵ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
در آستانه بازگشائی مدارس و شروع شوروشوق نونهالانمان برای ورود به مرحله جدیدی از زندگیشان، خبر دردناک معدن ایرانجوی طبس قلبهای انسانهای بیشماری را بدرد آورد و نفسها را در سینه حبس کرد.
این روزها شروع یادگیری خواندن و نوشتن بابا آب داد، بابا نان دادنهاست! آموزش کودکانی که با جست و خیزهای بچگانه با خوشحالی دست در دست پدر و مادرانشان راهی کلاسهای درس میشوند و به مرحله جدیدی از زندگیشان پا میگذارند. دراینبین شاهد باز ماندن از تحصیل هزاران کودکی هستیم که در همین ایام راهی بازار کار میشوند. نانآوران خردسالی که در کودکی بزرگ شدهاند. به گزارش روزنامه شرق امسال یک میلیون و ششصد هزار کودک به دلایل معیشتی و تهیه نان شب از تحصیل بازماندهاند.
کودکانی هم هستند که این روزها شاهد ضجهزدن و شیون مادرانشاناند، همسران کارگرانی که در عمق معدنهای مرگ در جستجوی یکلقمهنان جان عزیزشان را از دست دادند و کودکانی که ناباورانه از وقوع فاجعه، در انتظار بازگشت پدرانشان، تا شادی روز اول مدرسه را با هم تقسیم کنند. فرزند یکی از همین کارگران به خبرنگار روزنامه شرق میگوید ” قرار بود همین هفته برای خرید لوازمالتحریر با پدرم راهی بازار شویم اما نشد! اگر بابا برنگردد باید بهجای او کار کنم قرار بود حقوق که گرفت برویم با هم دفتر و مداد اول مهرم را بگیریم، گفته بود پنجم مهر میرویم خرید”!
کیست که عاملین اصلی جنایت هولناک معدن طبس را نشناسد، کیست که نداند کلیه سران ریزودرشت جمهوری اسلامی در این جنایت شریکاند. بیایید خانوادههای داغدار این عزیزان را تنها نگذاریم، در کنار آنها و کودکان منتظرشان بمانیم، غممان را به عزمی راسخ برای سرنگونی حکومت قاتلین تبدیل کنیم. با اعتراضات گسترده، با اعتصابات سراسری، با اتحاد و همبستگی و بهر شکل ممکن به حکومتی که جان انسانها را به اشکال مختلف میگیرد باید اعتراض کرد. باید از فراخوان اسماعیل بخشی، یکی از رهبران کارگران هفتتپه وسیعاً حمایت کرد و به گفتمان
” ایرانم – اعتصاب” وسیعاً دامن زد
اما فردا معلم بر تختهسیاه خواهد نوشت بابا نان داد، بابا آب داد و کودک معصوم ما در دفتر مشقش خواهد نوشت بابا دیگر نیست که نان بدهد، بابا دیگر نیست که آب بدهد، بابا برای بهدستآوردن یکلقمهنان جان داد!