نشریه ژورنال شماره ۱۰۷۵ – فایل پی دی اف – ویژه تلفن همراه
یک شهروندان در مدیای اجتماعی میگوید: “جنگ تمام شد و برگشتیم به وضعیت عادی؛ یعنی قطعیهای برق و آب و گاز.”
جمهوری اسلامی خواهد اینطور وانمود که جنگ ادامه دارد. حالا نوبت دستگیری “جاسوسان موساد” است و زنده نگهداشتن فضای جنگی. جنگی که طی ۱۲ روز رژیم اسلامی را آنچنان به خفت و خواری کشاند که دیگر نمیتواند سری در میان دوستان و دشمنان داخلی و منطقهای خود بلند کند.
هنوز اینجا و آنجا میشنویم که پدافندهای جمهوری اسلامی در نیمههای شب فعال میشوند تا بقای حکومت اسلامی را به رخ بکشند. – پدافندهایی که طی جنگ ۱۲ روزه تماشاچیان تسلط هواپیماهای اسرائیلی بر آسمان ایران بودند.-
این رژیم نمیتواند برق و گاز و آب مردم را تأمین کند. قطع سهگانه فوق از روی میل و رضایت یا خواست با برنامه نظام اسلامی نبود و نیست. جمهوری اسلامی در بزرگترین بحران اقتصادی دست و پا میزند. این وضعیت بحرانزده اقتصادی بعد از شکست حقارتبار نظامی فعلی صدچندان وسیعتر خواهد شد. در آیندهای نهچندان دور بر ابعاد شکستهای سهمگین سیاسی نیز افزوده میشود. در درون نظام اسلامی یک جهتگیری وسیعتر شکل خواهد گرفت که چارهای جز عبور از خامنهای نمیتواند باشد. این فقط مربوط به جریان “اصلاح طلب” داخل حکومت نیست. شاید نزدیکترین یاران خامنهای که حالا به عینه میبینند عمر این حکومت به تار مویی بسته است. شاید امید آخری داشته باشند که بعد از گذر از خامنهای سازش با غرب را وسیعاً در دستور بگذارند تا شاید از بیرون کمتر مورد تهاجم قرار بگیرند.
اینها میتواند فرضیاتی بر اساس موقعیت فعلی حکومت باشد. بحران حکومتی همراه با بزرگترین موج انزجار اجتماعی از رژیم اسلامی و تک و تنها افتادن جمهوری اسلامی در عرصه بینالمللی و منطقهای میتوان جمهوری اسلامی را از درون منفجر کند. به حرف آن شهروند که در ابتدا پیامش را خواندید برگردیم. بازگشت به قطع آب و گاز و برق. موج بعدی خیزش در ایران میتواند سازمانیافتهتر و با افق و جهتگیری روشنتر همراه باشد. همراه با یک انتخاب سیاسی روشن. انتخاب یک حزب انقلابی سرنگونیطلب که آزادی و برابری محور فعالیت سیاسیاش است. انتخاب حزب کمونیست کارگری