باز هم “شاهزاده”

چرا او را رضا پهلوی خطاب نمیکنم؟ به این خاطر که هیچگاه اعتراضی به این لقب نداشته و علاقه وافری به رگه ژنتیکی بابا دارد. اگر روی پاهای خودش با اسم و رسم خود بعنوان یک فرد و یک شهروند متکی میبود لابد رسما اعلام میکرد که او را شاهزاده خطاب نکنند. از این رو او را از این علاقه عشیره ای و طایفه ای محروم نمیکنم و اجازه بدهید او را زاده شاه آنهم از دنده نرینگی پدر خطاب کنم که الحق تنها برازنده شاهان، سنتهای مردسالار، اسلام و امام زاده ها است. ملکه زاده نزد طوایف شاهانه مردسالار و بطریق اولی نزد دسته جات اسلامی قدغن است. این هم متاثر از نگاه آنان نسبت به نقش و جایگاه زن در جامعه است.

در ماههای اخیر شاهزاده متوجه فضای سیاسی چپ و سوسیالیسم خواهی کارگر، زن، جوان، بازنشسته، معلم و همه بستوه آمده ها در جامعه ایران شده است.
او هم همانند پدر صدای انقلاب مردم ایران را از دی ماه ۹۶ به این سو شنیده است با این تفاوت که پدر چهل سال قبل صدای انقلاب مردم را شنید و در هراس از عروج کمونیسم و سوسیالیسم سکان امور را به پدیده ای بنام خمینی و دارو دسته اش که برای مزاحمت در مقابل کمونیسم سالها در پستوهای مساجد و حسینیه ها خابانده بود تحویل داد.
اما شاهزاده از یک سال قبل بویژه در ماههای اخیر صدای پای انقلاب دوم را شنیده است.

گویا در هر خیزشی از پایین توسط کارگر و مردم ستم دیده برای یک زندگی انسانی باید هر بار بازماندگان ژنهای سلطنت و اسلام کدورتهایشان را با به خون کشیدن انقلاب مردم برای حفظ وضع کهنه از خود بروز دهند.
هنوز هیچی نشده شاهزاده دارد علیه کمونیسم خط و نشان میکشد. عجیب هم نیست چون خط و نشان کشیدن علیه کمونیسم و کارگر هم در دنیای آنان امری ژنتیکی است. اسلام و سلطنت قبل و بعد از مشروطیت تا به امروز این وجه مشترک علیه کمونیسم و کارگر را در خود نهفته داشته و دارند. او به اعتبار یک فرد که بخواهد به وجود حکومت اسلامی در تباهی زندگی مردم معترض باشد نیست بلکه با یدک کشیدن بند ناف خود که گویا از پدر زاده شده میخواهد بار دیگر تباهی را برای مردم به ارمغان بیاورد.
اما شاهزاده اینبار از این اقبال برخوردار نخواهد بود. بی بی سی، س ان ان و دیگر رسانه های مهندسی افکار دهه ۵۰ و ۶۰ جای خود را به ارتباطات جهانی، اینترنت، میدیای متعدد و متنوع اجتماعی داده اند. به این سادگی نمیتوان نوفل لوشاتو نوع دوم و اینبار توسط سرنگون شده ها راه اندازی کرد.

شاهزاده که از نوجوانی “تحصیل کرده” فرنگستان بوده است باید بداند که عصر فئودالی و ارباب و رعیتی شاهانه و سلطنت نزدیک به یک قرن است که دوره اش تمام شده و تعلقی به مدنیت و مدرنیسم دنیای امروز ندارد. از آنسو اسلام و اسلام سیاسی با مافیای اقتصادی اش هم آبروباخته تر از هر دورانی توسط خیزش انقلابی در ایران دارد شرش از سر کارگر، کمونیستها و کل جامعه کنده میشود و به تاریخ میپیوندد.
شاهزاده میداند که ۳۴ سال نه زیر سایه درخت سیب بلکه در سایه باغهای انگور صبر و تحمل پیشه کرد تا بلکه اطرافیان دور و نزدیک با اسامی مختلف بتوانند در یک سربزنگا و یک تحول سیاسی او را روی شانه هایشان وارد کاخ پدری اش کنند اما نه تنها نتوانستند کاری از پیش ببرند بلکه عطف توجه اطرافیان و پیروانش به رونق تجاری و کسب سود و سرمایه در غربت مجالی برای این مجاهدت را باقی نگذاشت و آرزوی او برآورده نشد. حال شال و کلاه کرده اند تا با سرهم بندی کردن “فرشگرد” کلاغی را به نرخ طوطی به بازار عرضه کنند.

نظام سلطنت و ارباب و رعیتی با ساواک، و شکوفایی رونق سرمایه داری ورژن شاهی برای کشیدن تسمه از گرده کارگر از یک سو و از سوی دیگر به قهقرا بردن جامعه ای هشتاد میلیونی توسط مافیای وحش اسلامی، خارج از اندازه و قواره خود امتحانشان را پس داده اند تا جاییکه که بوی گند هر دو نظام مشام هر انسان آزاده و شرافتمندی را می آزارد. چهل سال قبل مردم انقلابی به امید یک زندگی بهتر یکبار نظام شاهی را بر زمین کوبیدند. علیرغم اینکه خمینی و دارودسته اش سایه شوم خود را بر انقلاب مردم پهن کردند اما در فردای پایان دادن به این سایه شوم و متعفن اسلامی، کسی در آرزوی دست یابی به کالای دورانداخته شده نیم قرن گذشته نخواهد بود چرا که کارگر، زن، جوان، کودک و کل جامعه ایران عمیقا شایسته بهترینها هستند.
انقلاب پیش رو مهر کارگر و کمونیسم را بر خود خواهد داشت و با لغو استثمار، میخواهد آزادی و برابری را بیاورد و حرمت و کرامت انسانی را را به جامعه بازگرداند.
عبدل گلپریان
۱۱ بهمن ۹۷
۳۱ ژانویه ۲۰۱۹

اینرا هم بخوانید

“خلیج فارس” یا ” خلیج عرب” و ظرفیت خون پاشی به جامعه- عبدل گلپریان

ترامپ یا هر مهره دیگری در قدرت با بیان یک جمله می تواند زندگی مردم …