مندرج در ژورنال شماره ۹۱۶ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
حکم اعدام سامان محمدی خیاره، زندانی سیاسی ۳۴ساله اهل سنندج چهارشنبه ۲۸ آذر متوقف و او به داخل بند بازگشت. خانواده سامان که از شنیدن خبر توقف اجرای حکم اعدام فرزندشان خوشحالاند، همچنان در باره وضعیت فرزندشان در بلاتکلیفی به سر میبرند.
رژیمهای سرکوبگر با صدور حکم اعدام تصور میکنند میتوانند مبارزات حقطلبانه را متوقف و مردم را از مطالبه حقشان منصرف کنند. جمهوری اسلامی یک نمونه مثالزدنی از این نوع حکومتهاست. بندناف این رژیم را با اعدام بریدهاند. اعدامهای اوایل انقلاب روی پشتبام مدرسه رفاه و اعدامهای دهه شصت نمونههای بارزی هستند که در محاکم بینالمللی بپای این رژیم نوشته شده است.
ایجاد ترس در میان مخالفان یکی از مهمترین اهداف سرکوب سازمانیافته از سوی رژیم است. علاوه بر این رژیم تصور میکند که وقتی فردی زندانی میشود عملاً فعالیتش متوقف شده و این خود نوعی اختلال در مبارزات مردم محسوب میشود. البته رژیم این امید واهی را نیز دارد که دیگر فعالین دست از مبارزه بردارند. رژیمی که جز سرکوب پاسخی برای مطالبات مردم ندارد وقتی با تداوم مبارزات مواجه میشود چاره را در تشدید سرکوبها میبیند و در همین راستا از پروندهسازی و صدور احکام طولانیمدت، شکنجههای روانی و جسمی در زندان و نهایتاً حکم اعدام استفاده میکند. اینها اجزای تشکیلدهنده ماشین سرکوب رژیماند.
عدم کارایی ماشین کشتار و سرکوب رژیم برای فعالین در عمل اثبات شده است. اعتراضات و مطالبات مردم در اشکال متنوعتر مبارزه ادامه دارد. مطالبات و اعتصابات کارگری، مبارزه دانشجویان با جو امنیتی در دانشگاهها، مقاومت گسترده زنان علیه حجاب اجباری، اعتراضات و مطالبات معلمان و بازنشستگان همه از عدم کارایی ماشین سرکوب رژیم گواهی میدهند.
مبارزه علیه اعدام با کارزار “سهشنبههای نه به اعدام” درون زندانها، همان جایی که این قتلهای عمد دولتی روی میدهند در جریان است. فریاد حقطلبانه “اعدام نکنید” از سوی خانوادههای زندانیانی که حکم اعدام دریافت کردهاند جلوی مجلس شنیده میشود. کارزار جهانی علیه اعدام گروهها و شخصیتهای مخالف اعدام را گرد هم سازمان داده است. جنبش علیه اعدام هم اکنون یکی از مهمترین عرصههای مبارزه علیه رژیم است.