گغتگوی روزنامه خراسان با محمدجواد نظافت، عضو شورای عالی حوزه علمیه خراسان
وی می گوید: برخی مادران باحجاب به دخترشان حق میدهند که بدحجاب باشد؛ این مادران حجاب انتخابشان نیست، به آن عادت کردهاند. الان خیلی از این بدحجابها، مادران باحجابی دارند که به دخترشان حق میدهند بدحجاب باشند. بهانه برخی این است که زیبایی دختر دیده شود و برایش خواستگار بیاید! همین مادر را اگر چادر از سرش بردارید، سکته میکند! چرا؟ چون عادت کرده است و حجاب انتخاب او نیست. ما باید حجاب را تبدیل کنیم به انتخاب؛ دختران جوان ما باید برسند به این انتخاب.
شرایط فعلی ما به گونهای است که اقدام عاجل در موضوع تبیین ضرورت حجاب، اجتنابناپذیر است. فکر میکنید این اقدام باید چه مختصاتی داشته باشد و چگونه انجام شود؟
من هم معتقدم که باید اقدام عاجلی صورت بگیرد، اما اقدامِ عاجلِ معقول و زیبا؛ امر به معروف ارشادی و عملی. نه این که به اسم عجله و سرعتِ عمل کاری کنیم که مخاطبان را بیندازیم روی دنده لج! راه حل فرهنگی دیر جواب میدهد، صبوری میخواهد. دشمن ما هم نیامده با اسلحه دختران و زنان ما را بدحجاب و بیحجاب کند؛ او هم کار فرهنگی – منتها طبق فرهنگ خودش – انجام داده است؛ هرچند که تخریب، همیشه زودتر از اصلاح جواب میدهد و اصلاح کردن، همیشه زمانبر است. باید سعه صدر داشته باشیم و این مسئله را در گفتگو با تکتک افراد رعایت کنیم. متأسفانه ما الان در توجیه کردن مذهبیهایمان هم مشکل داریم؛ نمیتوانیم آنها را درباره برخی از مسائل، درست توجیه کنیم. نباید فضایی بسازیم که فرد خودش را از ما جدا ببیند. هنر مبلغان ما باید این باشد که همه، حتی آن آدمی که خیلی هم پایبند به مسائل مذهبی نیست، زیباییهایی مانند زیبایی زیارت اربعین را بچشد و در آن جَوّی که ابتدای صحبتم عرض کردم، قرار بگیرد. اجازه بدهیم معروف با رفتار ما، با جوّی که درست کردهایم، در قلب و ذهن افراد نهادینه شود و باز، یک آدم ناآگاه نیاید و گیر بدهد به این افراد و بگوید: اگر امام حسین (ع) را قبول داری، برو حجابت را درست کن! مبلغان ما باید بروند داخل مردم؛ منظورم فقط یک قشر خاص نیست. چند سال قبل من طرحی را مطرح کردم که تلبّس به لباس روحانیت را تا حدامکان ببریم بین اقوام و خویشان طلابی که تازه معمّم میشوند؛ ببریم در مسجد محلهای که اینها زندگی میکنند. من تأثیر این اقدام را دیدهام؛ وقتی عهدنامه هنگام تلبّس را میخوانیم، عدهای در جمعیت اشک میریزند. این یعنی چه؟ یعنی بین مبلغان جوان و اطرافیان آنها دارد ارتباط عاطفی برقرار میشود؛ این خیلی مهم است. باید به دنبال ایجاد چنین جوّی باشیم.
برخی افراد، ظاهراً از سر دلسوزی، وقتی میخواهند به مقوله ضرورت رعایت حجاب ورود کنند، موضوع را به علاقه داشتن یا نداشتن به انقلاب اسلامی نسبت میدهند. به زعم این افراد، کسی که حجاب را رعایت نمیکند، در زمره مخالفان انقلاب اسلامی قرار میگیرد. نظر شما درباره این رویکرد و دیدگاه چیست؟
این خیلی نکته مهمی است. ببینید ما در برنامه تبیین و ترویج حجاب اسلامی، نباید عمل خودمان و نتایج به دست آمده را به انقلاب اسلامی گره بزنیم. آن وقت اگر کار شما به نتیجه نرسد یا رفتار و اقدام شما به هنگام، معقول و درست نباشد، فقط یک برنامه تبلیغی و ارشادی زمین نخورده است، شما به حیثیت انقلاب هم ضربه زدهاید. هیچ وقت به کسی که حجاب را درست رعایت نمیکند، برچسب ضدانقلابی بودن نزنید. چرا برخی از دوستان ما چنین رفتاری دارند؟ این رفتارها نتیجه عکس دارد؛ اصلاً باعث میشود که خیلی از این افراد، افرادی که در ظاهر بدحجاب هستند، اما به انقلاب عقیده دارند، از قطار انقلاب اسلامی پیاده شوند؛ دشمن هم که منتظر چنین فرصتی است؛ خب، ما نباید به دشمن فرصت و فضا بدهیم.
ما در جامعه با خانوادههایی روبهرو هستیم که در آنها مادر اهل حجاب و رعایت کامل آن است، اما دختر او چنین وضعیتی ندارد و حتی گاهی بیحجاب است. دلیل به وجود آمدن چنین وضعیتی چیست؟ و برای درمان آن چه باید کرد؟
یکی از مسائل حساس در بحث تبیین حجاب، مسئله عادت بودن این فریضه نزد بعضیهاست. همانطور که اشاره کردید، الان خیلی از این بدحجابها، مادران باحجابی دارند که به دخترشان حق میدهند بدحجاب باشند. بهانه برخی این است که زیبایی دختر دیده شود و برایش خواستگار بیاید! همین مادر را اگر چادر از سرش بردارید، سکته میکند! چرا؟ چون عادت کرده است و حجاب انتخاب او نیست. ما باید حجاب را تبدیل کنیم به انتخاب؛ دختران جوان ما باید برسند به این انتخاب. خب این تبیین میخواهد. وقتی کسی حتی حاضر نیست به حرف تو گوش بدهد، چه تبیینی؟! اینکه میگویم کار میخواهد، روحیه عملیاتی میخواهد، برای همین است. آدمسازی و تربیت انسان، اصلاً کار سادهای نیست. معلمان ما، عموماً قشر زحمت کش و پرتلاشی هستند، اما در بین همینها، ما افرادی را داریم که بحث تربیت دانشآموزان ما را بردهاند روی هوا! یکی از مسئولان آموزش و پرورش به من میگفت که معلم داریم سگ به بغل آمده به کلاس درس، ما هم، چون او رسمی است نمیتوانیم کاری بکنیم؛ یا باید بفرستیمش مدرسه دیگر یا برود خانهاش بنشیند و حقوقش را بگیرد! ببینید، شرایط خوب نیست و در همان حال، اهل عمل کم داریم. مبلغان ما باید مرد میدان باشند. این که بروند در فلان فضای مجازی نظریهپردازی کنند و تحلیل ارائه بدهند، بد نیست، اما آیا از این بحران، دردی را دوا میکند؟ همه میگوییم یک کسی باید بیاید و کار را انجام بدهد، ولی افراد اهل عملیات، خیلی کم هستند و این یک درد است. همه میگوییم باید جهاد تبیین عملی شود، اما وقتی وارد معرکه میشویم، نیروهای عملیاتی زیاد نیستند.
برخی معتقدند که در فرایند تبیین ضرورت رعایت حجاب، گام نخست را باید برای نهادینه کردن اصل امر به معروف و نهی از منکر برداشت. نظر شما در این باره چیست؟
این خیلی نکته مهمی است؛ تبیین ضرورت حجاب و اثبات آن به عنوان یک فریضه، بخشی از یک اصل کلیتر و اساسیتر به نام امر به معروف است. یعنی اگر قرار باشد ما، چه به صورت لسانی و چه در قالب عملی، درباره حجاب و تبیین آن کاری انجام بدهیم، اول باید اصل امر به معروف و نهی از منکر را در جامعه جا بیندازیم؛ در کجا؟ در فضاهایی که حساسیت عمومیتر است؛ همه به مسئله حساس شدهاند، مثل مسائل مربوط به سلامتی، کیفیت نان و … وقتی در این مسائل که جنبه عمومی دارد، همه بر سر آن اتفاق نظر دارند، امر به معروف و نهی از منکر را جا انداختی، دیگر کسی نمیتواند امر به معروف و نهی از منکر تو را درباره بدحجابی و بیحجابی ببرد زیر سوال و بگوید به تو مربوط نیست! نکته دیگر این که قرآن میگوید: «وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (آلعمران-۱۰۴) باید آمران به معروف، آمران ارشادی و عملی، تبدیل به امت بشوند، دستهجمعی کار کنند. تک نفری نمیشود یا خیلی سخت میشود کاری کرد، کار دستهجمعی اثرش بهتر و بیشتر است.