بیش از ۱۳۰۰ نفر از روزنامهنگاران، سینماگران و فعالین و شهروندان ایرانی و افغانستانی در نامهای به جمهوری اسلامی خواستهاند «به برخورد غیر انسانی با افغانستانیها در ایران فورا پایان دهد و از تمامی شهروندان نیز خواستهاند نسبت به این ظلم آشکار ساکت ننشینند و با روشهای انسانی و اقناعی و حمایتی، این سکوت و بیتفاوتی را که به همدستی و «خواست عمومی و ملی» تعبیر میشود، بشکنند. ظلمی که این روزها بر افغانستانیها و اقلیتهای بیصدای دیگر روا داشته میشود، بیش از هر چیز نابودگر ارزشهای مورد اتکای ما یعنی انساندوستی، عدالتخواهی و آزادی است. بیایید نسبت به عادیسازی این ظلم بیتفاوت نباشیم و رنج زندگی را بر انسانیهایی که ایران را وطن خود میدانند، افزون نکنیم».
امضا کنندگان ای نامه نوشتهاند: «شیوههای وحشیانه و غیر انسانی دستگیری، انتقال و نگهداری در اردوگاهها و سپس اخراج مهاجران که برخی از آنها از مدارک قانونی مهاجرت برخوردار هستند، رعب و بیپناهی عظیمی نه فقط در پناهآوردگان سالهای اخیر، که در دل افغانستانیها و افغانستانیتبارهایی ایجاد کرده که در ایران به دنیا آمدهاند و دهههاست ساکن ایرانند و ایران را کشور خود میدانند. در این روزها شاهد خبرها و تصاویری از نحوه برخورد و تفتیش و اخراج این انسانها از سوی حکومت هستیم که واکنشی جز شرم و خشم و فریاد برایش نداریم».
این اقدام بزرگی است توسط بیش از ۱۳۰۰ نفر، که تعدادی از آنها بسیار شناخته شده و تاثیرگذار هستند، و از هر نظر قابل تقدیر است و قابل حمایت. هم از نظر انسانی اهمیت دارد هم سیاسی، و بویژه در شرایط کنونی یک سنگربندی بموقع و مهم در مقابل سیاست فاشیستی جمهوری اسلامی و علیه تلاش حکومت برای ارعاب جامعه است.
هدف من از این نوشته نه در مورد اهمیت این اقدام بلکه تاکید روی جنبه سازماندهی و بزرگ کردن این نوع اقدامات است.از این حرکت باید حمایت کرد. بیانیههای متعدد دیگری نیز از طرف نهادها و فعالین منتشر شده و همچنان در حال انتشار است. همه اینها لازم و مهم و تاثیرگذارند. اما اینجا تاکید من بر حمایت از این نوع حرکات بزرگ، پیوستن به آن، بزرگ کردن آن و یا تکثیر این نوع فعالیتهااست.
به دنبال انقلاب زن زندگی آزادی در سال ۱۴۰۱ طیفهای گستردهای از مردم، اعم از هنرمند و سینماگر، روزنامهنگار، خواننده، نویسنده، وکلا، استادان دانشگاه، پرستار و پزشک،دادخواه و زندانی سیاسی و عادی، رنگین کمان و غیره به موازات کارگران و بازنشستگان، معلمان، دانشجویان و دانشآموزان و … وارد مبارزه رودررو یا جمهوری اسلامی و سیاستهای سرکوبگرانه آن شدند. اینها قبلا هم بودند اما ابعاد حضور آنها و تاثیرگذاری آنها بطور چشمگیری گسترده شد و شبکههای زیادی توسط آنها شکل گرفت که ظرف و محمل بسیاری از اعتراضات به شکل میدانی، تومارها و نامههای جمعی و اعلام همبستگی با اعتراضات جاری و غیره شد. باید روی این نیرو، تاثیرگذاری آن و ظرفیتهای سازمانگرانه آن بیش از گذشته حساب کرد. نهادهای کارگری و بازنشسته و معلمان و زنان و غیره اکنون حیاتی است که روی این نیرو حساب کنند، به فعالیتهای آنها بپیوندند، توجه آنها را به فعالیتهای خود جلب کنندو یا خود مبتکر حرکاتی به مراتب گستردهتر از قبل شوند.
به این نامه مشخص هم میتوان پیوست و مهم است که بپیوندیم. یک حرکت بجا و بموقع و موثر در مقابل سیاست فاشیستی و سرکوبگرانه حکومت است در واقع یکی از مهمترین حرکتها علیه این سیاست حکومت و در جهت همبستگی با میلیونها انسان ستمدیده است. مهم نیست که شکل طومار برای امضای بیشتر ندارد. میتوان به آن پیوست و هزاران امضای دیگر زیر نامه به آن اضافه کرد. چنین تلاشی از جانب تشکلها، نهادها و فعالین در داخل و خارج کشور و همچنین در افغانستان به این حرکت ابعاد بسیار بزرگتری میدهد، اتحاد گستردهتری میان فعالین عرصههای مختلف شکل میدهد، زمینه رسانهای شدن آنرا بیشتر میکند و حتی بدلیل وسیع بودن آن حاشیه امنیتی بیشتری برای امضاکنندگان آن ایجاد میکند.
شرایط ایجاب میکند که دست به حرکتهای بزرگ بزنیم. کمیتها در شرایط امروز تعیینکنندهاند. با پیوستن به این حرکت سنگر بزرگی علیه حکومت مستاصل جمهوری اسلامی ایجاد کنیم.
متن بیانیه بیش از ۱۳۰۰ نفر از روزنامهنگاران، سینماگران و فعالین و شهروندان ایرانی و افغانستانی
به رفتار غیر انسانی با افغانستانیها پایان دهید!
موج افغانستانیستیزی در ایران که در ماههای گذشته با سرعتی بیش از پیش رو به گسترش بود، در این روزها از سوی حکومت جمهوری اسلامی به بالاترین حد خود رسیده است. اخراج مهاجران که تا دیروز با توجیهات غیرقابل اثبات «تغییر ترکیب جمعیتی»، «بالا بردن نرخ بیکاری و افزایش مشکلات اقتصادی در جامعهی ایران»، «افزایش جرم و بزه» و دلایل ستیزهجویانهی دیگر انجام میگرفت حالا و پس از آغاز جنگ ۱۲ روزه، با اتهام تازه و بیسند «عناصر اصلی جاسوسی و شبکهی نفوذ» روبرو شده تا انتقام حملهی جنایتکارانهی اسرائیل را از بیصداترین و تحتظلمترین اقلیت مهاجر بگیرد. اتهامی که نه به چند نفر یا چند دسته و گروه از این جمعیت میلیونی، که به تمام افغانستانیها نسبت داده میشود.
به خوبی میدانیم که «اخراج مهاجران غیر قانونی»، عبارتی بزکشده برای برخورد غیر انسانی با تمام مهاجران چه قانونی و چه غیر قانونی است. شیوههای وحشیانه و غیر انسانی دستگیری، انتقال و نگهداری در اردوگاهها و سپس اخراج مهاجران که برخی از آنها از مدارک قانونی مهاجرت برخوردار هستند، رعب و بیپناهی عظیمی نه فقط در پناهآوردگان سالهای اخیر، که در دل افغانستانیها و افغانستانیتبارهایی ایجاد کرده که در ایران به دنیا آمدهاند و دهههاست ساکن ایرانند و ایران را کشور خود میدانند. در این روزها شاهد خبرها و تصاویری از نحوهی برخورد و تفتیش و اخراج این انسانها از سوی حکومت هستیم که واکنشی جز شرم و خشم و فریاد برایش نداریم.
ما امضاکنندگان این نامه از حکومت جمهوری اسلامی میخواهیم به برخورد غیر انسانی با افغانستانیها در ایران فورا پایان دهد و از تمامی شهروندان میخواهیم نسبت به این ظلم آشکار ساکت ننشینند و با روشهای انسانی و اقناعی و حمایتی، این سکوت و بیتفاوتی را که به همدستی و «خواست عمومی و ملی» تعبیر میشود، بشکنند. ظلمی که این روزها بر افغانستانیها و اقلیتهای بیصدای دیگر روا داشته میشود، بیش از هر چیز نابودگر ارزشهای مورد اتکای ما یعنی انساندوستی، عدالتخواهی و آزادی است. بیایید نسبت به عادیسازی این ظلم بیتفاوت نباشیم و رنج زندگی را بر انسانیهایی که ایران را وطن خود میدانند، افزون نکنیم.