بیانیه شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان نسبت به عوارض حضور روحانیون در مدارس و تداوم سیاست آموزش ایدئولوژیک
در طی چهل و پنج سال گذشته ، سیستم آموزشی در سطوح مختلف و از جمله مدارس همواره ابزار بازنمایی ارزشهای رسمی حاکمیتی و بازتولید نظام آموزشی ایدیولوژیک بوده است . چارچوبی گزینشی و نگاهی ابزاری به مدرسه و ساختار آموزش و پرورش که در آن ، نگاهی انسانی به مقوله آموزش غایب است . به عبارت دیگر ، ساختار آموزشی برای حکومت مستقر ، صرفا تا جایی محل توجه است که سربازانی برای پیشبرد اهداف سیاسی/ ایدئولوژیک حکومت تربیت کند . با این همه نگاهی به وضعیت مدارس در کشور و توجه به خواسته ها ، مطالبات و رویاهای نسل نوجوان و جوان در ایران نشان می دهد که نه تنها ، حکومت در پیشبرد چنین سیاستی در ساختار آموزشی ناتوان بوده است که ، میان هنجارها و ارزش های رسمی و ارزش های فرهنگی نسل جدید ، فرسنگها فاصله وجود دارد . شکست سیاست های حاکمیتی در ساختار آموزشی، در پیشبرد آموزش ایدیولوژیک ، در بزنگاه جنبش ژینا/مهسا بیش از پیش نمایان شد . همراهی گسترده دانش آموزان و معلمان با معترضان به شکل های مختلف نمادی از این تلاش های ناکام بیش از چهار دهه ای حکومت در یکسان سازی ساختار آموزشی با آموزه های اسلام سیاسی بود . در طول جنبش و بعد از آن ، حاکمیت تلاش کرد با بازداشت دانش آموزان و معلمان و پس از آن با اخراج و تعدیل و جابجایی های گسترده نیروی آموزشی در سطح مدارس ، به گونه ای شرایط پیش آمده را مدیریت کند .
در طول یک سال گذشته نیز یکی از سیاست های اعلامی و تبلیغاتی ، استخدام طلاب و روحانیون در آموزش و پرورش و به کارگیری آنها در مدارس به عنوان نیروی آموزشی بوده است . به عبارت دیگر هدف ترسیم شده، پاکسازی مدارس از نیروی آموزشی متخصص و جایگزینی آن با طلبه ای است که کمترین تخصصی در حوزه آموزش کودکان و نوجوانان ندارد . سیاستی که به شکل های مختلف در طول بیش از چهار دهه دنبال شده است و نگاهی به ساحت اجتماعی و سیاسی بیانگر این مدعا است که نهاد روحانیت در همه حوزه های سیاسی ، اقتصادی ،اجتماعی ، امنیتی ، نظامی و حتی صنعتی حضور چشمگیری دارد . آموزش و پرورش نیز از چنین گزندی دور نبوده است ، چرا که همواره در این سالها در راس مجموعه تدوین کتاب های درسی یک روحانی ریاست داشته است ، بی آنکه کسی بداند که کدام ضرورت حضور دایمی یک روحانی را در راس این مجموعه ایجاب می کند . با این همه حضور کمرنگ روحانیون در مدارس در این سالها نه از سر علاقمندی ساختار به تخصص، که بیشتر به عدم وجود منافع کافی و وافی در این بخش برای روحانیون است .چرا که نمایندگان آنها به نام حوزه های پرورشی و تربیتی تلاش داشته اند که اجرا کننده سیاست های تدوین شده نهاد روحانیت به عنوان بخش مهمی از طبقه حاکم در مدارس باشند .
با این همه جنبش ژینا/مهسا نگرانی های عمده ای را برای سیستم مستقر بدنبال داشته است ، به گونه ای که حاضر شده است که به این حضور نمادین ، شکلی واقعی ببخشد . استخدام گسترده روحانیون در اموزش و پرورش و سیاست جایگزینی آخوند به جای معلم در مدارس یک حرکت ارتجاعی به مکتب خانه های دهه سی می باشد که همه دست آوردهای آموزش و پرورش در صد سال اخیر را به باد می دهد . سیاستی که بیش از هر چیز ناشی از عدم شناخت صحیح از کودکان و نوجوان ایرانی و عادت چهل و چهار ساله به سیاست های تجویزی/ دستوری است .
از آنجا که برای ما روشن است که ساختار سیاسی حاکم ، کمترین علاقه ای به تحول بهینه در ساختار آموزشی کشور ندارد ، و نشانه روشن آن قرار گرفتن فردی با سابقه امنیتی در راس آموزش و پرورش کشور است ، ما به عنوان شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران ، با مخاطب قرار دادن خانواده های ایرانی نسبت به عواقب حضور سیستماتیک روحانیون در مدارس و خطرات آن برای کودکانشان هشدار می دهیم :
یک . می دانیم که در سالهای اخیر کیفیت آموزش در مدارس ایران بدلایل مختلف از جمله بی کفایتی مدیران و تصمیم گیران آموزشی به شدت افت داشته است .حضور افراد غیر متخصص همچون روحانیون در مدارس می تواند وضعیت را به مراتب اسفناک تر سازد .چرا که حضور آنها در مدارس صرفا محدود به امور پرورشی و دروس دینی نیست .در ماه های اخیر مواردی از حضور روحانیون در مدیریت یا معاونت های آموزشی و حتی دروس تخصصی در برخی مدارس مشاهده است .
دو .تضاد میان ارزش ها و هنجار های مورد قبول کودکان و نوجوانان و ارزش های تجویزی روحانیون ، می تواند به تقابل در محیط مدارس منجر شود .به عبارت دیگر مدرسه به عنوان محیطی برای آرامش و آموزش می تواند به صحنه جدال های ایدیولوژیک تغییر شکل دهد .چنین تجاربی برای کودکان و نوجوانان آثار مخربی بدنبال خواهد داشت .