بیستون بیگ زاده: کارگران مرزی

بابا رفت، پسر رفت، برادر رفت

آمدند، نان سر سفره آمد هر چند لقمه ای،

بابا رفت، پسر رفت، برادر رفت

این بار خود برنگشتند

جسد بی جانشان بر دوش همقطارنشان بود

دیگری نان و نان آوری سر سفره نیست

برف بارید که بهاری زیبا در راه باشد

اما بهار زندگی از چشم های چشم به راه برای همیشه گرفته شد

این جا زندگی ارزانتر از نان است.

 

شرایط سخت زندگی برای کارگران مرزی در ایران همچون دیگر کارگران قدم رو به شرایط سخت تری می گذارد. اما با توجه به موقعیت کاری کارگران مرزی در فصول بارندگی به خصوص فصل زمستان شرایط را برای این قشر سخت تر می کند. آنان در این فصول به جز مقابله با گلوله های جانیان اسلامی این کارگران باید خود را برابر حوادث طبیعی نیز محفوظ نگه دارند. اما متاسفانه هر سال تعدادی از این انسان های زحمت کش قربانی حوادث طبیعی می شوند و زمانی که من در حال نوشتن این نوشته کوتاه هستم تعدادی از این کارگران مرزی در سردشت بر اثر ریزش بهمن زیر بهمن گرفتار شده اند.

 

یاد این عزیزان زحمتکش گرامی باد.

بیستون بیگ زاده

اینرا هم بخوانید

«آیا انسان خداست»- شمی صلواتی

به نظر من هیچ پیامبری و هیچ فیلسوف مذهبی، هیچ خدا پرستی نتوانستنه تا بحال …