ج- انتخابات پدیدهای بیبدیل است. این نهاد مشخص میکند سرنوشت کشور را باید به دست چه کسانی بدهیم . اوباما در نطق اخیرش از مردم امریکا خواست جواب کسانی را که تلاش دارند مسیر ایالات متحده را تغییر دهند، در انتخابات آتی بدهند. او گفت: “من کف و سوت نمی خواهم. فقط رای بدهید.” اوباما بر اهمیت حضور هموطنانش در انتخابات در حالی تاکید میکند که ما در امریکا شاهد آزادیهای سیاسی و مدنی مانند مطبوعات آزاد، احزاب منتقد، اتحادیههای کارگری و سنت اعتراضات دموکراتیک و حتی نافرمانی مدنی هستیم. دولت کمترین دخالت را در زندگی شخصی شهروندان دارد و بخش خصوصی در اقتصاد حرف اول را میزند. قوه قضائیه مستقل است و حاکمیت قانون برقرار. باوجود این در امریکا هم تنها با انتخابات میتوان امثال بولتون جنگافروز را در جای خود نشاند و صلح را پاس داشت.
من امریکا را مثال زدم به این دلیل که دولتش کوچک است و جامعه و نهادهای مدنی بسیار قدرتمند دارد. در ایران برعکس است. دولت –حکومت- بسیار بزرگ و درعین حال بسیار ثروتمند و مداخلهگر است. در سوی دیگر جامعه و نهادهای مدنی ضعیف هستند. البته جامعه بشدت سیاسی است اما سازمانیافته نیست. مناسبات دموکراتیک نیز هنوز نهادینه نشده است و سنت اعتراضات مردمی اما آرام نداریم. در چنین جامعهای انتخابات نقش بسیار مهمی در هدایت کشور دارد. این که به سوی صلح و دموکراسی و رفاه حرکت کنیم یا شبیه کره شمالی شویم م تن به فقر و استبداد و انزواطلبی بدهیم و فقط پس از مرگ همه با هم برابر شودیم.
این مقدمه را از این جهت گفتم که تاکید کنم هر جریان سیاسی چه در ایران و چه در هر کشور دیگر در دنیا یکی از مهمترین اقدامهایش حضور در انتخابات است. البته نباید همه فعالیتهای خود را منحصر به شرکت در انتخابات بکند چرا که وظایف مهم دیگری نیز دارد.
س – توضیحات شما برای من ابهامی ایجاد کرد ،شما اوباما را مثال زدید و جامعه سیاسی امریکا را ، می دانیم که دو جریان سیاسی امریکا ماحصل دوتفکری هستند که به جد اختلاف نظر و دیدگاه دارند و به طبع همین نگاه وقتی روی کار می ایند مسیری که دولت امریکا در پیش می گیرد متفاوت است ، تفاوتی که برای ما هم محسوس است ، اما در ایران اینطور نیست اصلاحطلبان و اصولگرایان شعارهای متفاوتی می دهند و به ویژه جریان اصلاحات با تابو شکنی و شعارهای مطلوب پشتوانه اجتماعی اش میدان دار انتخابات می شود اما حداقل ما از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم تا کنون شاهد تفاوت آشکاری میان یک دولت برخاسته از جریان اصلاح طلب با یک دولت اصولگرا نبوده ایم ،حالا به نظرتان به رغم این عدم تفاوت که انتظار حامیان جریان اصلاحات بوده آیا پشتوانه اجتماعی اصلاح طلبان در انتخابات اسفندماه این دلخوشی را دارند که در حمایت از جریان متبوعشان پای صندوق رای بیایند؟
ج- انتخابات تنها راه چرخش مسالمتآمیز قدرت است. با هر مسیر غیرانتخاباتی به سمت خشونت میرویم یا کشیده میشویم. چرخش قدرت و سیاستورزی یا از طریق صندوق رای و مسالمتآمیز است یا از طریق خیابان و درگیری و خشونت. مشابه آنچه در بسیاری از کشورهای خاورمیانه میبینیم و دو سه دهه طول میکشد که شاید به توسعه همهجانبه و پایدار برسند.
بنابر این باید همه تلاش خود را بکنیم تا صندوق رای اعتبارش را نزد مردم حفظ کند و تاثیرگذاریش محفوظ بماند. برای روشن شدن موضوع انتخابات ترکیه را مثال می زنم که معمولا مشارکت ۸۵ درصدی دارد. چرا که انتخابات مشخص میکند چه احزابی قدرت را باید در دستگیرند و کدام شعارها و برنامه ها باید دنبال شود. بگذریم از اینکه اخیرا آقای اردوغان و حزب او در صدد تداوم حاکمیت خود با روشهای غیراخلاقی و غیردموکراتیک هستند. اما در ایران جریانی سعی دارد انتخابات را از معنای خود تهی کند. گاه بهصراحت آن را اعلام میکنند مثلا وقتی رئیس جمهوری تغییر میکند، میگویند کسی انتظار نداشته باشد چیزی تغییر کند. سیاستها همان است که بود، درحالی که مردم به امید تغییر رای میدهند.
اگر بخواهیم صندوق رای اعتبارش حفظ شود، باید راه را برای حضور همه گرایشها باز کنیم. تا مثل کشورهای دمکراتیک هر حزب و یا ائتلافی پیروز شد بتواند کادرها و برنامههای خود را دنبال کند. تجربه مردم به ویژه بعد از انتخابات سال ۹۶ این فکر دامنزده که رای دادن مردم تاثیر چشمگیری در بهبود امور ندارد.
من هم باشما موافقم. اگر امروز انتخابات برگزار شود به احتمال زیاد بسیاری از کسانی که در سال ۹۴ رای دادند حاضر به شرکت در انتخابات نیستند. البته این حکم در شهرهای بزرگ صدق میکند و در شهرهای کوچک ظاهرا اینطور نیست و مردم کم و بیش مثل گذشته رای میدهند. ولی میزان حضور مردم درانتخابات پایان سال به عوامل زیادی بستگی دارد و از الان نمیتوانیم بگوییم که چند درصد شرکت میکنند.
س- چه عواملی ؟
ج- مثلا اگر مذاکره با امریکا سر بگیرد و تحریمها لغو شود، این امر بر نگاه و حضور مردم در انتخابات بسیار تاثیر خواهد گذاشت و می گویند رایشان تاثیرگذار بوده و باید همین مسیر را ادامه دهند. اما اگر مشکلات اقتصادی بیشتر شود، مردم دلسردتر می شوند و تمایلشان برای حضور در انتخابات کمتر خواهد بود .
س- ۶ سال از رای مردم به ائتلاف اصلاحطلبان و اعتدالگراها می گذرد در این ۶ سال این ائتلاف چه ثمره ای داشته که مردم دلخوش باشند ،با خودشان بگویند مسیر انتخابات راهگشاست و بازهم پای صندوق رای بیایند؟
ج – ما در دولت اول روحانی دستاوردهای بسیاری داشتیم اما در یکسال گذشته همه آنها زیر سوال رفته است .اقای روحانی در سال ۹۲ با ۱۸ میلیون رای رئیس جمهور شد اما در سال ۹۶ با ۲۴ میلیون رای مجددا انتخاب شد. چرا رای او بیشتر شد؟ چون مردم راضی بودند. برای اینکه میدیدند وقتی روحانی آمد اوضاع اقتصادی کشور آشفته بود اما او در مدت ۴ ساله دولت یازده توانست آرامش خوبی در داخل و خارج کشور ایجاد کند.
س- اما دوقطبی شدن فضای انتخابات ۹۶ تاثیر گذار بود؟
ج- بله، اما وقتی مردم به روحانی رای دادند او را میشناختند، سال ۹۲ میتوان گفت دولت روحانی هندوانه سر بسته بود اما سال ۹۶ مردم او را شناخته بودند و عملکردش معلوم شده بود. مردم دیدند کشور به تنشزایی درعرصه بینالملل پرداخت و به برجام رسید. در زمینه تحول نظام سلامت گامهای بزرگی برداشته شد، تورم و گرانی مهار شده بود و امید می رفت که ما برجام منطقهای داشته باشیم و به حل دیگر مشکلات بپردازیم. اما هم کارشکنیهای داخلی و هم آمدن ترامپ و خروج او از برجام کشور را عملا به قبل از برجام بازگرداند. با این تفاوت که به لحاظ اقتصادی همان فشار دوره احمدینژاد را تحمل میکنیم اما به لحاظ سیاسی امریکا در انزواست و ما با جامعه جهانی همسو هستیم. به این معنا که کشورهای جهان نسبت به عهدشکنیهای متعدد امریکا در دوره ترامپ معترضند و معتقدند او نباید صلح جهانی را به خطر بیندازد و در خاورمیانه ناامنی یا جنگ جدیدی آغاز کند. به هر حال این مردم وقتی در سال ۹۶ به روحانی رای دادند دوره ۴ ساله او را دیده بودند. از ۹۶ به بعد اما اوضاع بد شده است. حالا اگر این وضعیت بد به هر دلیلی ادامه پیدا کند بسیاری رای نخواهند داد، اما اگر فرجی حاصل شود، مردم به اثر رای خود امیدوار میشوند.
در این سال موضوع مهم دیگری در ترغیب مردم به رای دادن دخیل خواهد بود و آن این است که آیا انتخابات آزاد برگزار میشود یا استصوابی؟ اگر انتخابات آزاد برگزار شود و هرجریانی نامزدهای خاص خود را داشته باشند، به این معنا که کارگران، معلمان، بازنشستگان و … و نیز اصلاحطلبان و اصولگراها و دیگر جریانهای سیاسی کاندیداهای اصلی خود را داشته باشند، آن وقت درصد قابل توجهی از شهروندان در انتخابات شرکت خواهند کرد.
س- تاکنون ۱۰ دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و دوازده دوره انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد، چنین ایده ای در ظرف فعلی سیاسی کشور خیلی آرمان خواهانه وشعار گونه نیست ؟
ج- چرا اما چارهای نداریم و باید به سمت آن حرکت کنیم.
س- پتانسیلی برای پذیرش این ایده وجود دارد ؟
ج- اگر فشار افکار عمومی زیاد شود بلی. ما بارها دیدهایم وقتی جامعه بی تفاوت بوده، بسیاری ردصلاحیت شدهاند اما زمانی که فشار زیاد شده به همان نسبت موج ردصلاحیتها فروکش کرده است. اگر فشار زیاد باشد اینها – شورای نگهبان – مجبورند آقایان خاتمی و موسوی را هم تایید صلاحیت کنند.
س- این فشار چگونه باید منتقل شود؟
ج- عمدتا از طریق انتقال دو پدیده خطرناک شرایط بد اقتصادی از یک طرف و نارضایتی گسترده مردم از طرف دیگر. یعنی درحالی که ترامپ به جد به دنبال آوردن مردم به خیابانها و عدم شرکت آنان در انتخابات است تا بتواند به نام دفاع از ملت ما بهانه دخالت در امور ایران را به دست آورد و ما را به سوریه یا لیبی و یا یمن و ونزوئلا تبدیل کند، جمهوری اسلامی استراتژی ترامپ را با نمایش وحدت ملی از طریق انتخابات آزاد خنثی کند.
تنها راهی که میشود به وحدت ملی رسید و نشان داد این مردم با همه نارضایتیهای خود با دخالت خارجی مخالفاند، برگزاری انتخابات آزاد است. مردم وقتی بینند نامزدهای واقعی همه قشرها و صنفها ، تشکلها و جریانهای معتمدشان در انتخابات حضور دارند، آنگاه حاضرند برغم همه انتقادات و اعتراضات خود درانتخابات شرکت کنند.
س- نگاهی که شما به حل مسائل دارید خیلی در حلقه مدیریتی ما جایی ندارد مثالش سخنان اخیر خطیب نماز جمعه تهران برای تحمل درد از سوی مردم است ، با این نگاه شما واقعا امیدی به دیده شدن ایده تان برای برگزاری انتخابات با ویژگی هایی که بر شمردید دارید؟
ج- بله، من امیدوارم زیرا در ۴۰ سال گذشته به دلیل اینکه جامعه نیمهباز و نیمه بسته بوده، در بزنگاههای حساس توانستهایم در دقیقه ۹۰ نرمشهای قهرمانانه از خود نشان دهیم. در جنگ، در گروگانگیری دیپلماتها و در قضیه هستهای همین کار را کردیم. اگرچه این انتقاد به حاکمیت وارد است که خیلی زودتر میتوانست نرمش کند، اما به هر حال در دقیقه ۹۰ توافق کرد. فکر میکنم بسیاری از ایرانیان چنین تصوری از جمهوری اسلامی دارند و میگویند نظام در همین شرایط و در دقیقه نود خود را با شرایط تطبیق میدهد و نرمشهایی صورت میگیرد.
من براساس همین مشکلات و نیز نارضایتی عمومی امیدوارم رهبری و شورای نگهبان به سمت برگزاری انتخابات آزاد گام بردارند. از همین حالا هم نشانههایی قابل رویت است. اگر هم نشد و شورای نگهبان برغم همه فشارها تغییر رویه نداد و حتی برخی نمایندگان فعلی مجلس را هم ردصلاحیت کرد، به مردم خواهیم گفت که امکان شرکت در انتخابات را از ما گرفتهاند. اصل برای اصلاحطلبان شرکت در انتخابات است، مگر آنکه مانع حضورشان شوند. پس اصلاحطلبان باید بیایند و کاندیداهای خود را معرفی کنند. چنانچه رد صلاحیت شدند به مردم بگویند ما نامزدی نداریم که به او رای دهیم و مسئولیت عدم شرکت ما در انتخابات با ردصلاحیت کنندگان است.
س- این همان انتخابات مشروطی است که دیگر چهرهای اصلاح طلب مثل سعید حجاریان از آن سخن گفته است ؟
ج- هنوز شروط ایشان اعلام نشده است ولی به نظر من این راهبردی است که میتواند موثر واقع شود. ببینید ما ۴ گزینه در این موضوع داریم .
اول، شرکت در انتخابات به هر قیمت است که از نظر من منتفی است اما برخی اصلاحطلبان به آن معتقدند و می گویند ما باید به هر قیمتی در انتخابات شرکت کنیم. اگر لیست اول ما را زدند سراغ لیست دوم برویم و اگر دومی را هم زدند سراغ لیست سوم و چهارم برویم. به نظر من این روش تا سال ۹۶ جواب میداد. اکنون نمیدهد.
دوم، واگذاری انتخابات است به این معنا که شرکت در انتخابات دیگر فایده ندارد. اصلاحطلبان از همین حالا خود را کنار بکشند و بگویند در انتخابات آتی شرکت نمیکنند حتی اگر انتخابات صددرصد آزاد برگزار شود. من این راه را نیز نمیپسندم زیرا جایگزین تحریم در شرایط کنونی از نظر حامیان آن، انفعال است که زیانش بیش از سود آن است.
سوم، تحریم انتخابات است و این که ما بعد از این در انتخابات شرکت نمیکنیم بلکه به خیابانها میآییم و خواستههایمان را در خیابان دنبال کنیم. این شیوه در حال حاضر ، البته به نظر من پایان اصلاحات است و نتیجه آن ایجاد هرج و مرج در کشور.
چهارم، حضور مشروط در انتخابات است، به این معنا که اصل بر شرکت در انتخابات است مگر اینکه خلافش ثابت شود.
س- این شروط کدامند؟
ج- هنوز شروط به طور کامل مورد توافق مدافعان این گزینه قرار نگرفته است. اصلاحطلبان باید حول آن شروط بحث کنند تا به توافق برسند، از نظر من مهمترین شرط ردصلاحیت نامزدهای اصلی در هر شهر و نه لزوما در سراسر کشور است، چون ممکن است در یک شهر نامزد اصلی ما را بزنند اما در شهر دیگری تاییدصلاحیت کنند. ما باید در هر شهری که کاندیدا داریم وارد رقابت شویم و در انتخابات شرکت کنیم. من موافق عدم شرکت در آن شهرها نیستم چون ما باید یک فراکسیون ولو بسیار حداقلی در مجلس داشته باشیم. اما اگر در تهران نامزدهای اصلی ما را ردصلاحیت کردند باید بگوییم در انتخابات شرکت نمیکنیم چون کاندیدایی نداریم و نگذاشتند ما شرکت کنیم.
س- در انتخابات اسفند ۹۴ – دهمین دوره مجلس شورای اسلامی – استراتژی اصلاح طلبان حضور به هر قیمتی بود؟
ج- بله
س- چه شد از آن نگاه به این نگاه رسیدید؟
ج- برای اینکه آن راهبرد الان جواب نمیدهد و اصلاحطلبان نه در حکومت منشا اثر جدی هستند و نه درصد عظیمی از رایدهندگان حضور آنها را موثر ارزیابی میکنند. بعد از انتخابات سال ۸۸ اقتدارگراها میگفتند اصلاحطلبان مردند.
ما در سال ۹۲ هم کشور را از بلبشوی آن سال نجات دادیم و هم میخواستیم نشان دهیم اصلاحات زنده است و اتفاقا جریانهای دیگر رو به موت هستند .
ما آن زمان برای بقا میجنگیدیم، که هم ثبات سیاسی و آرامش اقتصادی تامین شود و هم ثابت شود اوضاع آنطور که بازجوها میگفتند نیست که دوره اصلاحطلبان تمام شده است. میخواستیم ثابت کنیم اصلاحات قویترین جریان سیاسی کشور است .
س- هنوز هم هستید؟
ج- اگر درست عمل کنیم و از مردم فاصله نگیریم، خواهیم بود اگر نه جریانی دیگر جایگزین ما خواهد شد.
س- مثلا همان مجلس دهم که شما به قیمت بقا برایش ورود کردید الان ثمره اش ابرویی برای اصلاح طلبان دارد؟
ج- مردم به گذشته نگاه میکنند، ولی به آینده رای میدهند.
س- فکر میکنید تجربه گذشته روی انتخاب آینده مردم تاثیری ندارد؟
ج- دارد، اما نگاه مردم هنگام تصمیمگرفتن درمورد رای دادن یا ندادن، به اوضاع در همان زمان است و اینکه کدام اقدام به سود حال و آینده آنان است؛ از دورکردن شبح جنگ از آسمان میهن و تعامل با جهانیان تا تامین رفاه و آزادی و کرامت شهروندان. البته به نامزدهای هر جناح نیز نگاه میکنند و اینکه آیا مرد تحقق وعدهها هستند یا نه و از گذشته درس گرفتهاند یا نه؟ من هنوز هم از استراتژی اصلاحطلبان در انتخابات ۹۴ دفاع میکنم، با اینکه آن زمان زندان بودم و در تهیه لیست هیچ نقشی نداشتم. اما امروز چون شرایط عوض شده است راهبرد ما هم باید عوض شود. مثلا اگر در این دوره نمایندگان واقعی صنفها و قشرهای مختلف را در لیست نامزدهای خود قرار دهیم، مردم خواهند دید راهبرد ما تغییر کرده است پس رای میدهند چون میبینند آن نامزدها میتوانند به مطالبات آنان جامه عمل بپوشانند اما اگر همان ۳۰ نفر فعلی را معرفی کنیم بسیاری از کسانی که دور قبل رای دادند این بار رای نخواهند داد. نه اینکه اینها آدمهای خوبی نیستند، بلکه دیگر در این شرایط نمیتوانند کاری از پیش ببرند .برای اینکه ما الان نمایندهای میخواهیم که برود در مجلس و محکم بگوید نظامیها باید به پادگان برگردند. محکم بایستد و بگوید سپاه قدس باید سیاست خارجی کشور در منطقه را به وزارت خارجه واگذار کند و در آن دخالت نکند. طرح لغو نظارت استصوابی را بهتصویب برساند. طرح شفافیت مالی را برای تمام قوا و ارگانهای کشور تصویب کند و…. اگر مردم بیینند ما چهرههایی را با برنامههای مشخصی معرفی کردهایم که میتوانند آنها را محقق کنند، در انتخابات شرکت میکنند و تصور میکنم انتخابات پر شور خواهد شد.
س- در انتخابات مجلس دهم هم شعارهایی مطرح کردید که در واقع همین موارد در دل آنها بود ،اما خروجی فراکسیون امیددر مجلس دهم با آن معیارها تفاوت بسیار دارد
ج- آن انتخابات برای بقا بود. از مردم خواستیم به لیست امید رای دهند تا لیست حزب پادگانی و جبهه طالبانی رای نیاورد. در آن رقابت با آن شعار پیروز شدیم ،الان شرایط کشور بگونهای حاد شده و در عرصه بینالمللی اتفاقاتی افتاده است که آن لیست دیگر پاسخگوی نیازهای امروز نیست اما در سال ۹۴ بود، درست مثل انتخاب روحانی در انتخابات ۹۶.
س- یعنی همان زمان هم میدانستید ظرفیت لیست امید همین قدر است ؟
ج- آن زمان که نمیدانستیم ترامپ میآید و از برجام خارج می شود. از میزان دخالت دولت پنهان نیز به اندازه امروز آگاهی نداشتیم. شرایط با سال ۷۶ کاملا فرق کرده است. ضمنا مجلسی میخواستیم حامی دولت و برجام باشد. اکنون اوضاع بد اقتصادی بهدلیل تحریم های ترامپ به ما تحمیل شده است.
س- اما مجلس و دولت به غیر از مشکلات اقتصادی در خیلی دیگر از امور هم منفعل عمل کرده اند !
ج- بله اما آنها موضوعاتی نیستند که مردم را ناراضی یا ناامید کرده باشند. مردم امروز از این ناراحتند که قیمت اجناس مثل چهارسال اول روحانی رشد معقول ندارد و گاه چند برابر شده است. میگویند دلار ۴ هزار تومانی ۱۴هزار تومان شده و طلا هم ۴ برابر شده است. بیش از ۹۰درصد نارضایتی مردم از اوضاع اقتصادی است. اگر مشکلات اقتصادی نبود ناامیدی در کشور به این میزان نبود. شاید انتقاد میکردند چرا اعضای فراکسیون امید لباس سپاه بر تن کردند؟ که به عقیده من هم نباید میپوشیدند. اما این انتقادها در حدی نیست که مردم بخاطر آنها رای ندهند.
س-چرا شما مخالف لباس پاسدار پوشیدن فراکسیون امید هستید؟
ج- اول اینکه لزومی به این کار نبود. دوم اینکه ما در دفاع از سپاه باید مشروط عمل کنیم. سپاه در سالیان گذشته خطاهای زیادی داشته، نباید اقدام غیرقانونی و غلط ترامپ باعث شود که ما خطاهای سپاه را نادیده بگیریم. باید تصمیم ترامپ را در تروریست خواندن سپاه قاطعانه محکوم کنیم چون میتواند مقدمه جنگ باشد اما بگوییم انتقادهای ما به برخی عملکردهای سپاه باقی است و ما بخش مهمی از مشکلات کشور را به دلیل دخالتهای سپاه در اقتصاد و سیاست داخلی و خارجی میهن است .
بگوییم سپاه باید این رفتارهای غلط را اصلاح کند، نه اینکه به صورت مطلق از سپاه دفاع کنیم و جامعه از ما بپرسد پس انتقادهای شما به دولت پنهان چه شد؟ باید برای مردم پاسخ قانعکننده داشته باشیم. ما از سپاهی حمایت میکنیم که مثل ارتش به وظیفه ذاتی قانونی خود عمل میکند.
س- مسئولیت این تصمیم متوجه چه کسی است؟
ج- تصمیم را هر که گرفته، کار درستی نبود.
س- بعد از نقدهایی که به اصلاح طلبان وارد شد محمدرضا خاتمی در گفتگوی اخیرش با روزنامه همشهری عنوان کرد که اصلاح طلبان سوپاپ نظام هستند، شما با این نگاه موافقید؟
سوپاپ واژه مناسب و رسایی نیست. نقش مهم اصلاحطلبان در شرایط فعلی منطقه این است که اجازه ندهند کشور دچار آشوب داخلی و جنگ خارجی شود، دو مصیبتی که بر برخی کشورهای خاورمیانه مثل سوریه، یمن، افغاستان، عراق و لیبی وارد شده است. یکی از علل عمده وضعیت مخرب مزبور این است که جریان اصلاحطلب زنده و پویا نداشتند که از یک طرف با مردم در ارتباط باشند و صدای هموطنان خود را بشنوند و از طرف دیگر با حاکمیت در ارتباط باشد و مهارش کنند. اگر شما تبلیغات طرفداران دخالت امریکا در ایران را بررسی کنید، میببینید هدفشان تخریب و تضعیف اصلاحطلبان است، چرا؟ چون میدانند تا وقتی اصلاحطلبان حضور و نفوذ داشته باشند، نه جنگ داخلی صورت میگیرد نه جنگ خارجی به راه میافتد. آنها میدانند ترامپ به راحتی نمیتواند با کشوری در بیفتد که وزیر خارجه آن ظریف است، که چندین دوره نامزده جایزه نوبل شد، یا رئیسجمهور سابق آن منادی گفتگوی تمدن است و از دولت فعلی دفاع میکند. بههمین دلیل نباید طوری عمل کنیم که گویا کل کشور معادل سپاه است. باید بگونهای عمل کنیم که مسیر کشور تنها از راه انتخابات تعیین میشود. بنابراین اصلاحطلبان نقش تاریخی دارند که ایران سوریه یا لیبی نشود.
شما میزان خشونت در جامعه از جمله در ورزشگاهها و قتلهای اخیر ببینید، به دلایل مختلف بسیار بالاست که اگر مجال بروز یابد و فعال شود، یک وقت چشم باز میکنیم میبینیم مثل برخی کشورهای منطقه شدهایم. نقش اصلاحات کنترل حکومت است تا نظم سیاسی حفظ شود. بههمین دلیل به ما میگویند استمرارطلب! منظورشان این است که ما استبداد را استمرار میدهیم. بدون توجه به اینکه ما ثبات سیاسی را استمرار میدهیم چون باور داریم راه نجات کشور در شرایط فعلی این است و این استمرار را به نفع ایران و مردم میدانیم. با این ثبات میتوانیم به سمت انتخابات آزاد و تحقق حقوق شهروندی و… گام برداریم.
س- در دعوای براندازها با اصلاح طلب ها ، آیا نقدهای آنها به اصلاحات توانسته روی نگاه پشتوانه ای اجتماعی شما به جریان اصلاحات تاثیر گذار باشد ؟
ج- بله، بخاطر کارشکنیها در مسیر انتخابات آزاد و در راه منتخبان مردم، آنها میگویند از طریق انتخابات کاری از پیش نمیرود ، اما من معتقدم اگر چند کار اساسی صورت بگیرد، بسیاری از مخالفان جمهوری اسلامی مجددا به اصلاحات باز میگردند و امیدوار میشوند. به شرط آنکه از اصلاحطلبان برنامه عملی همراه با عزم و انسجام و صراحت ببینند. البته نمی توانیم انصار حزبالله یا جریان آقای مصباح را که ۱۰ تا ۱۵ درصد جامعه با آنها هفکر است، نادیده بگیریم. این جریان ۱۰ تا ۱۵ میلیون رای دارند. اصلاحطلبان را نیز کسی نمیتواند نادیده بگیرد.
در خود اپوزسیون هم که چند طیف هستند، علیه هم افشاگری کرده و نقاط ضعف یکدیگر را به رخ هم کشاندهاند و بسیاری را متوجه کردهاند که امیدی به خارج نیست. از این طرف هم اصلاحطلبان از خواب خرگوشی بیدار شده و فهمیدهاند تلاش فعلی و روند گذشته جوابگو نیست و باید برنامهی مناسب و حرف به روز ارائه کنند. بر این اساس اصلاحطلبان در دفاع از حقوق شهروندی، در زمینه دفاع از صلح و ضرورت مذاکره مشروط با امریکا باید به میدان بیایند و صریحتر از همیشه با مردم و حاکمیت حرف بزنند.
س- ایامی است خیلی از اصلاح طلبان روزه سکوت گرفته اند و درمقابل اوضاع منفعل عمل می کنند، این سکوت پایگاه اجتماعی اصلاحات را تهدید نمی کند؟
ج- من به موازنه مثبت معتقدم. باید استدلایی و دلسوزانه تبیین کرد ریشه مشکلات کجاست؟ توضیح دهیم سیاست خارجی چه تاثیر مستقیمی بر اقتصاد کشور دارد و اینکه برای سامان دادن به اقتصاد کشور باید در سیاست خارجی تجدید نظر کرد.
هرکس شعار میدهد از جیب خودش هزینه آن را بپردازد ، چرا از جیب ملت؟ اگر هم نمیتوانند تصمیم بگیرند موضوع را به رفراندوم بگذارند و نظر ملت را جویا شوند. اگر اصلاحطلبان حرف دل مردم را بزنند و راه حل مناسب برای درمان دردها عرضه کنند، آن وقت مردم امیدوار میشوند و امید به اصلاح سیستم افزایش مییابد.
س- به نظرتان اصلاح طلبان بر سر چگونگی حضورشان درانتخابات به تفاهم میرسند و می توانند همه باهم باشند؟
معلوم نیست ولی امیدوارم برسند. البته در هیچ زمانی همه با هم نبودیم . در همین دو دوره اخیر که آقای خاتمی از لیست خاصی حمایت کرد، بازهم عدهای لیست موازی دادند. باوجود این خواهیم کوشید اصلاحطلبان درمورد چگونگی مشارکت در انتخابات به توافق برسند. اگر هم نرسند ممکن است به بحرانیترین موقعیت خود در ۲۰ سال گذشته برسند و موقعیتی شبیه سال ۸۴ برسیم که اختلافات به ما ضربه زد.
س- برخلاف نگاه مشروط شما همین الان جمعی می گویند بعد از ۸۸ به زحمت به گردونه سیاست برگشته اند ودیگر حاضر نیستند به خانه برگردند؟
ج- قرار نیست اگر رای ندهیم در خانه بنشینیم. بلکه در جامعه مدنی فعال خواهیم بود.
س- به نظرتان شورای عالی اصلاح طلبان می تواند مسیر برای حصول توافق حداکثری چگونگی حضور جریان اصلاحات در انتخابات ۹۸ شود؟
ج- من بیشتر از تغییر آدمها به اصلاح سیاستها و برنامهها اعتقاد دارم . اگر سیاستها درست تدوین شوند، مشکلات کشور کاهش مییابد. تغییر آدمها با تنش بیشتری همراه است. به همین دلیل حتی اگر همین آقای جنتی رییس شورای نگهبان بماند اما نظارت استصوابی لغو شود با حضور او مشکلی ندارم.
س- تغییر سیاست ها چگونه تعیین می شود؟
ج- شاید لازم شود پارلمان یا کنگره بزرگ اصلاحطلبان را تشکیل دهیم، یا از مردم نظرسنجی کنیم. در ضمن راههای زیادی برای اتخاذ سیاست درست در انتخابات مجلس وجود دارد که باید در مورد آنها بحث شود. مثلا آیا ما در شهرهای بزرگ یکپارچه عمل کنیم یا چگونگی ورود هر شهر به انتخابات را به خود آن شهر بسپاریم.
خوشبختانه اصلاحطلبان از این جهت هنوز ارتباطشان با جامعه کاملا قطع نشده است که مردم چیزی بخواهند و اصلاح طلبان آن را متوجه نشوند. ولی اگر خدای ناکرده تصمیم اشتباه بگیرند به این معنا که بدنه چیز دیگری بخواهد و راس چیز دیگری، جریان اصلاحات در کوتاه مدت شکست خواهد خورد.
س- اصلاح طلبان رسما به بحث انتخابات ورود کرده است ؟
ج- بله – ما در باره چگونگی حضور در انتخابات امسال در حال بحث و رایزنی هستیم.
س- بصورت رسانه ای نه ، به صورت جدی و هدفمند ؟
ج- بحث در مورد انتخابات در درون جریان شروع و جرقههای تغییر سیاستها بعد از دی ماه ۹۶ زده شده است.
بعضی در جریان اصلاحات مثل من معتقدند جامعه بعد از اعتراضات ۹۶ پوستانداخته و تغییر کرده است اما گروهی نیز اعتراضات دی۹۶ را مثل دیگر اعتراضاتی میدانند که رخ داده و سپری شده است. قدر مسلم آنکه بعد از این اعتراضات ما ریزش نیرو داشتهایم و تردید نسبت به بهبود اوضاع و امور کشور با روند جاری به حدی بالا رفته است که آقای خاتمی میگوید “من اگر تکرار هم کنم دیگر مردم رای نمیدهند.”
س- این ریزش نیرو به دلیل همان مسائل اقتصادی است؟
ج- اصل مشکل فعلی مردم اقتصادی است اما مسائلی مانند آزادیهای سیاسی و اجتماعی، محدودیتهای زنان و حقوق شهروندی هم در نگاه مردم به اوضاع تاثیرگذارند. ببینید ۷۰درصد منازعات کنونی جهانی در خاورمیانه است. در چنین منطقهای، امنیت، رفاه و آزادی سه خواست مهم ایرانیان است. اندیشه و جریانی که بتواند این سه مطالبه را نمایندگی کند، میتواند امیدوار باشد در عرصه سیاست کشور حرف اول را بزند.
اصلاحات بالقوه چنین موقعیتی را دارد چون کادر ، تجربه و پشتوانه اجتماعی دارد ولی اگر نجنبیم، هم فرصت نجات کشور را از دست میدهیم و هم پشتوانه اجتماعیمان ریزش بیشتری خواهد کرد.
س- نگاه رهبر اصلاحات به استراتژی انتخاباتی این جریان چگونه است ؟
ج- اگر مبنا را صحبت اخیر ایشان بگذاریم باید تحولات جدی انجام دهیم، چون اگر مردم احساس تغییر نکنند، “تکرار میکنم” دیگر جواب نمیدهد. معنای سخن من این نیست که راهبرد قبلی اشتباه بود، بلکه مردم خواهان تغییرند و اگر تحولی صورت نگیرد بسیاری از آنان رای نخواهند داد. حتی امثال من نیز به احتمال زیاد رای نخواهیم داد. چر اکه هر که انتخاب شود، نمیتواند کاری از پیش ببرد.
س- چند درصد اصلاح طلبان مثل شما فکر می کنند؟
ج- نمیدانم اما این نگاه رو به رشد است. هر چه زمان بیشتر میگذرد درصد بیشتری از لزوم تحول دفاع میکنند چرا که میبینند این روند دیگر جواب نمیدهد. بیشتر از اصلاحطلبان باسابقه، حامیان آنها به این نتیجه رسیدهاند که اگر متناسب با تحولات اجتماعی و خواست جامعه عمل نکنیم راه خود را جدا کنند.
س- نقش تاثیرگذار رهبر جریان اصلاحات در این بین چه خواهد بود؟
یک پیام به تنهایی نمیتواند نتیجه آرا را تعیین کند مگر آنکه زمینه اجتماعی از قبل فراهم شده باشد. البته فضای مجازی را نباید مبنا قرار گیرد، زیرا با فضای واقعی خیلی نزدیک نیست. مهم این است که وجدان عمومی احساس کند شرکت در انتخابات مفید و تعیینکننده است؟ من موقعی رای میدهم که تغییر معنادار احساس کنم. اگر ببینم نتیجه انتخاب این لیست با آن لیست فرق نمیکند، در انتخابات شرکت نمیکنم و مسئولیت شرکت نکردن هم با کسانی است که در انتخابات حاضر شدهاند. بنابراین تکلیف من و خیلی از اصلاحطلبان درباره چگونگی حضور در انتخابات روشن است.
البته این بدان معنا نیست که بنشینیم ببینیم شورای نگهبان چگونه عمل میکند. باید همه زورمان را بزنیم و کمپین نه به نظارت استصوابی به راه اندازیم. یا موفق میشویم یا نه، اگر انتخابات آزاد برگزار شود، حتی اگر رای نیاوریم، بردهایم چرا که اولین و بزرگترین گام اصلاحات آزاد شدن انتخابات است.
بنابراین باید تلاش کنیم انتخابات غیراستصوابی و آزاد برگزار شود. اما اگر نشد، به مردم خواهیم گفت مسئولیت رای ندادن ما با کسانی است که مانع حضور ما شدند. البته چون مخالف خشونتیم به خانه تیمی نمیرویم. از آن طرف هم انتخابات غیرآزاد را تایید نمیکنیم. چون همان یک ذره آبرویی هم که نزد مردم داریم از بین می رود و فردا روز دیگر نمیتوانیم به ویژه در شرایط سخت منشا اثر در جامعه باشیم.