یادداشت روز:
زندگی کردن در جمهوری گل و بلبل اسلامی یک طرف و مردن هم یک طرف !
تمام هزینه های مردن، یک طرف و هزینه های کفن و دفن هم یک طرف!
مطابق آن چه که روزنامه ها می نویسند؛ قبر فروشی و دلالی قبر، به یکی از کسب و کارهای نان و آب دار برای عده ای از حکومتیان تبدیل شده است. با توجه به آگهی هایی که در روزنامه ها منتشر می شود، قبر خواری هم به مفاسد اقتصادی دیگر اضافه شده است.
سازمان بهشت زهرا در تهران، یکی از عریض و طویل ترین سازمان های اقتصادی است. تعرفه های این سازمان نشان می دهد که قبرهای ۱۰ تا ۳۰ میلیون تومانی وجود دارند.
در فضای مجازی و فروشگاه های اینترنتی که با مافیای سازمان بهشت زهرا بی ارتباط نیستند، یک قبر دو نبش در قطعه ی ۶ به مبلغ ۴۰۰میلیون تومان و یک قبر قدیمی دست اول! واقع در بر اصلی نزدیک به ایستگاه مترو به مبلغ ۱۰۰میلیون تومان به فروش گذاشته شده است.
بازار تجارت قبرها به همینجا ختم نمی شود. یک مقبره ی خانوادگی با گنجایش ۲۵ قبر ، ۲۵ میلیارد تومان قیمت گذاری شده است!
حالا حساب کنید که با این مبلغ ها چند عدد کانکس و چند تخته چادر می توان برای زلزله زدگان سرپل زهاب خرید که بعد از ۴ماه هنوز بی سر پناه زیر باد و باران و برف مانده اند و کشته کم نداده اند؟
تازه می فهمم که چرا پارسال با تیر و تفنگ ریخته بودند و گورخوابان را از گورستان اخراج میکردند!
در جمهوری اسلامی، اگر ژن برتر داشته باشی، مرده ات در یک نقطه ی خوش آب و هوا و با کلاس و میلیاردی دفن می شود و گرنه باید به قبرهای معمولی و پرساله و کلنگی در قبرستان ها و نقاط پرت رضایت بدهی.
در نظام طبقاتی با مهر و نشان اسلامی، زنده و مرده هم با متر و خط کش طبقاتی، اندازه گیری می شود.
از مرده ها که کاری بر نمی آید، زنده ها اراده کرده اند سایه فقر و رنج و ستم و تبعیض و تباهی را از سر مردم دور کنند.
۱ اسفند ۱۳۹۶