مندرج در ژورنال شماره ۸۸۸ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
سؤال: نظرتان در رابطه با آمدن ترامپ به صحنه بینالمللی چیست؟
آیا ترامپ در سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی میتواند مؤثر باشد؟ مردم در ایران باید چهکار کنند؟ آیا امیدشان به ترامپ و عملکردش باشد؟ یا به تواناییهای خودشان تکیه کنند و مبارزه را گسترش دهند؟
محسن ابراهیمی: سیاست دو حزب رقیب در آمریکا در قبال مسائل جهان و مشخصاً خاورمیانه و جمهوری اسلامی در یک سطح کلان و استراتژیک تفاوت اساسی ندارد. این تشابه استراتژیک حتی در مواضع و سیاستهای علنی و اعلامشدهشان هم مشهود است.
وجه مشترک سیاستشان در قبال جمهوری اسلامی مهار است نه سرنگونی. وادارکردن جمهوری اسلامی به بازی در میدانی است که آمریکا در منطقه تعیین میکند. هر دو حزب برای پیشبردن این سیاست روی دو عرصه تمرکز دارند: اول، ممانعت از اتمی شدن حکومت اسلامی، دوم، محدود و مهارکردن نیروهای نیابتی حکومت اسلامی تا جایی که منافع آمریکا را تهدید نکنند. حشدالشعبی میتواند در سرکوب شهروندان معترض عراق فعال باشد؛ آمریکا کاری به کارش ندارد اگر پایش را از گلیمش دراز نکند و مثلاً فکر راکتپراکنی به این یا آن پایگاه آمریکا را از سرش بیرون کند. حزبالله هم همینطور، میتواند، مثلاً در بعلبک حتی جمهوری اسلامی کوچک خودش را راه بیاندازد اگر پایش را از گلیمش به سمت اسرائیل، متحد آمریکا در منطقه دراز نکند.
اما دو حزب برای تحقق این اهداف منطقهای روشهای متفاوتی دارند. تفاوتهایی که مخصوصاً با حضور ترامپ در کاخ سفید پررنگتر هم شدهاند. مقایسه ساده میانِ دوره ترامپ با دوره اوباما و بایدن تصویر روشنی از این تفاوت و تأثیرش در موقعیت حکومت اسلامی میدهد. در دوره اوباما و بایدن حکومت اسلامی به میلیاردها دلار درآمد از فروش نفت و آزادشدن داراییهای بلوکه شده دستیافت و دستش برای تقویت حماس و حزبالله و حشدالشعبی بازتر شد. در دوره ترامپ، حکومت اسلامی در هر دو عرصه نفت و داراییهای بلوکه شده در موقعیت بسیار بدی قرار گرفت.
مردم از هر اتفاق سیاسی که موقعیت جمهوری اسلامی را در منطقه و ایران تضعیف کند خوشحال میشوند. همینکه ترامپ دستور کشتن قاسم سلیمانی را صادر کرده، او را به تیم بایدن ترجیح میدهند. این یک واکنش روانی طبیعی از طرف مردمی است که جمهوری اسلامی زندگیشان را ویران کرده است. این واکنش فرق میکند با شوق و ذوقی که در محافل نیروهای دست راستی مخصوصاً منتظرالسلطنههای نگران از یک انقلاب زیروروکننده راه افتاده است. آنها تصور میکنند سیاستهای تندتر ترامپ در مقایسه با حزب دمکرات شرایط را برای بندوبست سیاسی از بالا فراهم خواهد کرد و صندلی قدرت در اختیارشان قرار خواهد گرفت.
اما سیاست هیچکدام از دو حزب از جمله ترامپ تغییر رژیم نیست. البته وقتی مردم با انقلابشان حکومت را تا لبه پرتگاه سقوط هل دهند، سیاستشان میتواند عوض شود با این هدف که برای گذار از حکومت در حال سقوط به دوره بعد نقش ایفا کنند و نگذارند انقلاب به دگرگونی همهجانبه و بنیادی در اقتصاد و ساختار سیاسی، به قدرتگیری خود مردم منجر شود.
مردمی که قبلاً با انقلاب منحصربهفرد زن زندگی آزادی جهان را شگفتزده کردند، میدانند که انقلاب هم ممکن و هم تنها راه نجاتشان است و این مردم به امامزاده ترامپ که به موازین دمکراسی و حقوق بشر در خود آمریکا هم لجن میپاشد دخیل نمیبندند. مهم است که هر سطح تضعیف حکومت اسلامی در نتیجه سیاستهای ترامپ را به سکویی برای تعرض به حکومت تبدیل کرد و درعینحال هم در ایران و هم در خارج از کشور در مقابل شکلگرفتن هرگونه مماشات ترامپ با جمهوری اسلامی بایستیم. هر چقدر در ایران اعتراضات بیشتر و گستردهتر جریان داشته باشد، هر چقدر حامیان انقلاب در خارج از کشور دولتها را برای بایکوت سیاسی حکومت اسلامی قدرتمندتر زیر فشار قرار دهند، همانقدر فضا برای بندوبست با حکومت اسلامی تنگتر میشود و برعکس دست مردم در خود ایران برای تعرض نهایی به حکومت اسلامی بازتر میشود.