کارگر کمونیست ۸۰۹
گفتگو با کاظم نیکخواه در برنامه سازمانده در تلویزیون کانال جدید
شهلا دانشفر: تشکل، اعتراض حق مسلم ماست شعاری است که از سوی کارگران، بازنشستگان و بخش های مختلف کارگران در تجمع های اعتراضی در کف خیابان و یا در قطعنامه ها و بیانیه ها فریاد زده میشود و در برابر سرکوبگریهای حکومت امروز بیشتر در اعترضات کارگری سرداده میشود در مورد این شعار و دیگر شعارهای اعتراضات اخیر کارگری با کاظم نیکخواه گفتگو میکنیم.
کاظم نیکخواه همانطور که دنبال کرده اید شعار “تجمع ، اعتراض،حق مسلم ماست” یک شعار مهم و کلیدی است که همواره بندی از قطعنامه های کارگری بوده است. اما امروز این شعار در اعتراضات کارگری بیشتر شنیده میشود. از جمله در تجمعات اخیر بازنشستگان و یا کارگران نفت و نیز در بیانیه کارگران ذوب آهن اصفهان در ادامه اعتراضات هزاران نفره اخیرشان و سرکوبگری حکومت و دستگیریها بصورت برجسته تری مورد تاکید قرار گرفته و به یک شعار میدانی و کف خیبانی اعتراضات کارگری تدبیل شده است. اهمیت این شعار و اینکه امروز چنین جایگاهی در اعتراضات کارگری پیدا کرده است چیست؟
کاظم نیکخواه: همانطور که اشاره کردید این یک شعار مهم و اساسی است. در جمهوری اسلامی رسما و قانونا اعتراض، تشکل و اعتصاب ممنوع است. بارها و بارها و سالهای سال این حکومت کارگران ، دانشجویان و بخش های مختلف مردم را بخاطر تجمع، اعتراض و بخاطر یک اعتصاب، یک اعتراض دستگیر و زندانی کرده است. ولی با تقابل وسیع اجتماعی از سوی بخش های مختلف معترض جامعه از جمله از طرف کارگران، معلمان، بازنشستگان ، دانشجویان عملا کارگران و مردم توانسته اند امروز حق مبارزه کردن را به حکومت اسلامی تحمیل کنند. اعتراض را تحمیل کنند. اعتصاب را تحمیل کنند. روشن است که بازهم حکومت یک جاهایی حمله میکند. مقابله میکند. ولی واقعیتش اینست که ما هر روز شاهد دهها حرکت اعتراضی اعتصاب و اعتراض از سوی بخشهای مختلف کارگران و مردم هستیم و جامعه در جوشش و انفجار دائمی است. میتوانم بگویم که این در دنیا بیسابقه است. این یعنی اینکه مردم توانسته اند جمهوری اسلامی را یک گام اساسی در زمینه تشکل و اعتراض عقب برانند. سال گذشته در زمینه حجاب هم که پرچم هویتی حکومت است، مردم آنرا تا حد زیادی عقب راندند.
اما اینکه گفتید امروز شعار “تشکل، اعتراض، حق مسلم ماست” چه معنا و اهمیتی دارد، معنایش اینست که آن کاری که ما در عمل انجام داده ایم، با این شعار و با این تاکید میخواهیم رسمیت پیدا کند. میخواهیم پذیرفته شود. بگذار حکومت دراین زمینه نیز به شکست خود اعتراف کند. اجازه نمیدهیم که کسی را بخاطر تجمع و اعتراض دستگیر کنند و مورد تعرض قرار دهند. میخواهیم کاری کنیم که هیچ دادگاهی اجازه نداشته باشد و جرات نکند کسی رابخاطر اعتراض کردن مورد محاکمه قرار دهد. چونکه تجمع و اعتراض حق مسلم همه مردم است. از این زاویه جلو آمدن این شعار یک تحول ویک پیشروی سیاسی است.
شهلا دانشفر: به نکات روشنی اشاره کردید. این شعار عزم کارگران و عزم جامعه را برای اعتراض و متشکل شدن و برای مقابله با سرکوبگریهای حکومت نشان میدهد. فریاد این شعار یک تعرض در مقابل سرکوبگریهای حکومت است. وقتی کارگران ذوب آهن اصفهان مورد تعرض قرار میگیرند، بیانیه میدهند و میگویند ما هیجده هزار کارگر هستیم و در هر تجمعی که داشتیم چندین هزار شرکت کردیم. کاری نکنید که با قدرت بزرگتری به میدان بیاییم. و همانجا اعلام میکنند “تجمع اعتراض،حق مسلم ماست”، و با چنین قدرتی اولتیماتوم به ادامه اعتراضاتشان میدهند. این شعار در کنار آن اولتیماتوم نشان میدهد که جنبش کارگری و کلا جامعه متعرض است و نشان میدهد که کجا ایستاده و چگونه جواب سرکوبگری های حکومت را میدهد. سالها قبل کارگران با اعلام اینکه ایجاد تشکل کارگری امر خود کارگران است، یک سری تشکلهای خود را ساختند و ایستادند و امروز با این شعار به قول شما رسمیت میدهند به آن. و به تمام احکامی که بخاطر مبارزه کارگر، اعتراض کارگر، و تلاش کارگران برای متشکل شدن و برای مردم معترض صادر شده، و زندانی شده اند، مهر باطل میزنند. و در واقع این گوشه ای از مبارزه برای آزادی زندانیان در بند نیز هست.
کاظم یکخواه: اگر اجاره بدهید من نکته ای را اضافه کنم. کلا آزادی بیان، آزادی عقیده ، آزادی تشکل، و آزادی اعتراض جزو حقوق پایه ای انسانی است که با انقلابات بسیاری مردم در دنیا به دولت ها تحمیل کرده اند. و بدین ترتیب بخش زیادی از دولتها رسما و حتی اگرشده در حرف این را پذیرفته اند که اعتراض، تشکل، و انتقاد و مخالفت کردن حقوق بدیهی و طبیعی مردم است. در ایران می دانیم که این حقوق مطلقا به رسمیت شناخته نشده است. یک چیزهایی مبهم و با اما و اگر گفته اند و همه جا هم تاکیدشان بر تشکل اسلامی و حکومتی بوده است و با گذاشتن شرط و شروط و اینکه ازادی بشرطی که با اسلام و قانون مغایرتی نداشته از یکطرف ظاهرا تمکین کرده اند و از سوی با اسلامی کردن آن عملا زیر آب هر نوع آزادی را زده اند. ما همیشه بر بی قیدو شرط بودن آزادی سیاسی ، بی قید و شرط بودن حق تشکل، بی قید و شرط بودن حق اعتصاب و وسیعترین آزادی های سیاسی تاکید داریم. چون هر قید و شرطی با هر میزانی و با هر بیانی بهانه ای و امکانی میدهد و روزنه ای ایجاد میکند برای سرکوب کردن آزادی ها. به عبارت روشنتر این آزادی ها هم جزو حقوق پایه ای و بین المللی مردم است و هم باید بدون قیدو شرط به رسمیت شناخته شود .
شهلا دانشفر: با توجه به نکاتی که اضافه کردید طبعا تاکید ما اینست که شعاری چون “تجمع اعتراض حق مسلم ماست ” که اکنون جلو آمده، و یا خواستهایی چون آزادی بیان بدون قید و شرط حق مسلم ماست، تحزب حق مسلم ماست، باید به شعارهای کف خیابانی مردمی، به بندهای بیانیه ها وگفتمان های اعتراضی جامعه تبدیل شود. به هر درجه که این گفتمان ها جلوتر رود به همان درجه حکومت در سرکوبگریهایش بیشتر عقب زده میشود. به همان درجه جنبش برای آزادی زندانیان سیاسی قویتر شده و بازتاب اجتماعی و جهانی تری پیدا میکند. به همین دلیل تاکید ما اینست که این شعارها را در سطح جامعه تکثیر شود. و به شعار گسترده تجمعات اعتراضی مردمی تبدیل شود. اما کاظم نیکخواه جدا از این شعار “تجمع اعتراض حق مسلم ماست”، شعارهای دیگری هم هستند که بیانگر ابعاد سازمانیافته اعتراضات خیابانی کارگری و مردمی است. بطور مثال شعار شاغل و بازنشسته اتحاد، اتحاد، این شعار فی نفسه پرچم سازمانیافتگی مبارزه است. عملا این شعار در سطح میدانی دارد شکل میگیرد. در تجمعات بازنشستگان شاهدش بوده ایم. در تجمعات کارگران نفت شاهدش بوده ایم. مهم است که بر روی این شعار هم مکثی داشته باشیم. صحبت و تاکیدات شما دراین مورد چیست؟
کاظم نیکخواه: همانطور که شما اشاره کردید شعار “شاغل و بازنشسته اتحاد اتحاد” نیز یک شعار مهم جنبش کارگری است. الان وقتی نگاه میکنیم بازنشستگان تجمعات خود را دارند. پرستاران اعتراضات خود را دارند ، و کارگران نفت نیز همینطور، همه این اعتراضات کاملا پیشرو و قابل دفاع هستند. و بدیهی استکه باید از آنها حمایت و پشتیبانی کرد. با این شعار تلاش کارگران و مردم اینست که یک قدم جلوتر برویم. و خواستمان را تعمیق کنیم. و آن اتحاد کارگران و بخش های شاغل با بازنشستگان است. از نظر عملی ، از نظر توازن قوا و تغییر دادن آن به نفع مردم این اتحاد خیلی مهم ست. باید تلاش کنیم که در ادامه فعالیت و اعتراضاتی که در جامعه داریم، این اتحاد را عملا ایجاد کنیم. اتحاد شاغل و بازنشسته وجود دارد. یعنی همراهی و پیوند کارگران شاغل و بازنشسته را ما بارها دیده ایم و حتی در اعتراضات در مواردی در کنار هم قرار گرفته اند. در همین روزهای اخیر نمونه هایی را شاهد بودیم. مثلا در شوش و هفت تپه بود که کارگران شاغل و بازنشسته کنار هم اعتراض میکردند. یا کارگران رسمی و بازنشسته نفت در اهواز در کنار هم تجمع کردند. ولی باید بتوانیم که در ابعاد وسیعتری عملا اعتراضات کارگران شاغل و بازنشسته با هم صورت بگیرد. و وقتی میگوییم کارگران، منظورم کل بخش های طبقه کارگر است .یعنی کارگران در محیطهای کار، معلمان، پرستاران، بازنشستگان و غیره. یعنی وقتی شاغل و بازنشسته با هم متحد و سراسری اعتراض کنند با قدرت بیشتری میتوانند خواستهایشان را به جمهوری اسلامی و کارفرمایان مفتخور تحمیل کنند. و آنها را وادار به عقب نشینی های اساسی بکنند. به نظر من این امکان پذیر است. باید برای آن تلاش کرد. و امیدوارم درآینده بسیار نزدیکی همه جا شاهد مبارزات متحد بخشهای شاغل و بازنشسته یعنی بخش های مختلف کارگری باشیم.
شهلا دانشفر: همانطور که اشاره کردید در این جهت قدمهایی برداشته شده است. فراخوانهایی برای تجمعات مشترک از سوی بازنشستگان کشوری و تامین اجتماعی داده شده است. یا در هفته گذشته ما شاهد تجمع مشترک بازنشستگان تامین اجتماعی، کشوری، پرستاران وکارگران شهرداری اندیکا در مقابل استاندازی اهواز بودیم. که شعار میدادند “لشکری، کشوری،تامین اجتماعی، پرستار، اتحاد ، اتحاد” . و این اتحاد مضمون واقعی دارد. این اتحاد ، اتحاد علیه تعرضات حکومت است. اتحاد هایی علیه دزدی ها و اختلاسهاست. اتحادی علیه خالی کردن صندوق های بازنشستگی است. این اتحاد، اتحادی علیه سرکوبهاست. به همین دلیل باید وسیعا به تجمعات بازنشستگان پیوست. این فراخوانی است که جواب میگیرد. از جمله بازنشستگان شعار میدهند :”درد ما درد شماست مردم به ما ملحق شوید”. اما برویم سراغ شعار مهم دیگری که در تجمعات اعتراضی کارگری سر داده میشود. شعاری که رابطه اعتراضات کارگری با کل جامعه را بیان میکند. “اتحاد، اتحاد، علیه فقر و فساد”. این شعار نیز در بطن خود سازماندهی اعتراضات اجتماعی را دارد. در رابطه با این شعار توضیحات شما چیست و چه اقدامات عملی ای را در راستای تحقق آن میشود در دستور گذاشت؟
کاظم نیکخواه: این شعارها کلا دارند در متن انقلاب زن زندگی آزادی که اتفاق افتاد مطرح میشوند. انقلابی که با شعار زن زندگی آزادی و فریاد مرگ بر دیکتاتور و علیه حکومت اسلامی میخواهد به یک دوره سرکوب و چپاول و یکه تازی حکومت اسلامی و نیروهای اسلامی و بساط فقر و تبعیض و استثمار پایان دهد. با شعار اتحاد علیه فقر و فساد در واقع مردم میگویند که علیه دزدیها، اختلاسها، ارتشاء و آن چپاول عظیمی هستیم که جریان دارد و میخواهیم از شر حکومت فاسد و چپاولگر خلاص شویم و یک جامعه ای انسانی و بدون این نوع بازیها و بدون این یکه تازی های اقلیت بی خاصیت داشته باشیم. از این نظر این یک گام اساسی این انقلاب است که نسبت به انقلاباتی است که تا به حال شاهد بوده ایم متفاوت است. البته در همه جا انقلابات بالاخره علیه فساد و فقر هستند. ولی جامعه ایران همه جانبه دارد با حکومت اختلاسها و حقوقهای نجومی و فساد و دزدی که شعارهایش را در اعتراضات معلمان و بازنشستگان و کارگران معترض جامعه همواره شنیده ایم، مقابله میکند. شعار اتحاد اتحاد علیه فقر و فساد نیز یک جنبه از همان حرکت جامعه است به سمت عقب راندن حکومتی که هر روز یک قلم از دزدی هایش رو میشود. حکومتی که فقط کارش چپاول و استثمار است. و برای اینکار سرکوب میکند. جنایت میکند. وشاهد یکه تازی هایش هستیم و مردم و در واقع نود و نه درصدی های جامعه در مقابل اینها محکم ایستاده اند. و میخواهند متحدانه با اعتراضات و اعتصابات خودشان حکومت را عقب برانند و تا حد زیادی عقب رانده اند.
شهلا دانشفر: همانطور که اشاره کردید “اتحاد اتحاد علیه فقر و فساد” یکی از اجتماعی ترین و توده ای ترین شعارهایی است که بطور واقعی پیوند عمیق این اعتراضات را با انقلاب زن زندگی آزادی بیان میکند. از جمله ” فقر فساد گرونی میریم تا سرنگونی”، یک شعار مهم این انقلاب بود. از همین رو شعار “اتحاد اتحاد علیه فقر و فساد”، اعتراضاتی را که امروز در کف خیابان شاهدش هستیم درست وصل میکند به اعتراضات مردمی که در بیش از یکسال اخیر شاهد بوده ایم. به همین دلیل این شعار را باید همه جا نوشت. آنرا در همه تجمعات سر داد. و نماد دیگری از جامعه ای است که میگوید ایستاده ایم تا پایان و جامعه ای که دارد به اشکال مختلف ادامه انقلاب را فریاد میزند. شما در سخنان خود به مضمون این اتحادها اشاره ای داشتید. حقوقهای نجومی فلاکت عمومی.، معیشت منزلت حق مسلم ماست. شعارهای اعتراضی ای است که مردم سر میدهند. و یکسری خواستای سراسری مثل درمان رایگان، تحصیل رایگان، و خواستهایی که بطور واقعی دارد توقع جامعه را ا ز آینده ای که انتظارش را دارد ، بیان میکند. خوبست در این راستا هم صحبتی داشته باشیم. پیوند این شعارهای مضمونی با آن شعارهای متحد کننده و سازمانگرانه چیست؟
کاظم نیکخواه: کلا جامعه ایران یک جامعه ای است بسیار طبقاتی و صف بندی ها بسیار شفاف و آشکار است. یک طرف حکومتی است که مافیای سرمایه داری و سرکوبگر یک اقلیت یک درصدی قرار دارد ، و در طرف دیگر ۹۹ درصدی ها که علیه چپاول، علیه جنایت، علیه زندانهای سیاسی، علیه سرکوب است، مدافع حقوق انسانی است، مدافع حقوق زنان است مدافع حقوق کودکان است. و یک جهت گیری بسیار شفاف و پیشرویی را از خود نشان میدهد که سابقه ندارد. این جامعه فقط شعار نمیدهد خواستهای خود را از طریق احزاب پیشرویش بروشنی میشناسد. از جمله همین نمونه هایی که اشاره کردید مثل درمان رایگان، آموزش رایگان، و خیلی از خواستهای دیگر در اعتراضات بطور روشن و شفاف بیان میشود. یعنی در دنیا سابقه ندارد که یک جامعه ای اینقدر یک پارچه و خودآگاه علیه اقلیت مفتخور حاکم و کل سنتها و سیاستهایش باشد. امروز جامعه ایران اینگونه است. امروز جامعه ایران از این نظر میتوانم بگویم از همه دنیا پیشروتر، و پرجنب و جوش تر است. در دفاع از آزادی، در دفاع از برابری، در دفاع از رفاه برای تک تک شهروندان، در دفاع از جامعه انسانی که به اشکال مختلفی دارد خود را نشان میدهد مبارزه و اعتراض میکند و خواستهای خود را بیان میکند. در هر اعتراضی که ما می بینیم این جنبه ها یا برخی از آنها بازتاب پیدا میکند. گفته میشود که اعتراضات صنفی هستند. ولی در همان اعتراضات به اصلاح صنفی مثلا برای حقوقها و دستمزدها، برای افزایش حقوق بازنشستگان یا کارگران و یا برای بهبود شرایط کار و غیره، ما شاهدیم که بیانیه هایی داده میشود، شعارهایی داده میشود، سخنانی گفته میشود که بسیار طبقاتی و عمیق هستند و کل سیستم حاکم را به مصاف میگیرند. شعارهایی که بسیار پیشرو است، و خواستهایی که در این اعتراضات مطرح میشود از سطح جوامع موجود بسیار فراتر میرود. بعضی جریانات راست سعی میکنند خود را به انقلاب زن زندگی آزادی بچسبانند، که این زیر فشار جامعه است و مساله ای نیست. اما جامعه ایران نمیخواهد یک چیزی شبیه پاکستان بشود که الان شرایطش از ایران بهتر است. یا ترکیه یا کشورهای مشابه. بلکه میخواهد خیلی فراتر از این برود. مشت بر آسمان میکوبد بقول معروف. از این نظر این شعارهایی که اشاره کردیم در واقع جنبه هایی از این واقعیت را دارد بیان میکند. باید آنها را تکثیر کرد، باید آنها را جلو آورد، و معنای آنها و چگونگی عملی شدن آنها را به خود مردم نشان داد و بیان کرد و آنها را در همه جا جا انداخت و تحکیم کرد. این وظیفه فعالین چپ و کمونیست است. این خود این انقلاب و اعتراضات و خیزشها را گامها به جلو میبرد.
مردم خواستهایی دارند. زیر فشار شرایط زندگی شان اعتراضاتی میکنند ولی چهل سال چپاول و سرکوب این حکومت و جنایات بی حد و حصرش و حرص بی حد و حصرش برای دزدیدن نان شب کودکان مردم، جامعه را به جایی رسانده که کلا علیه مافیای سرمایه داری و هر نوع مفتخوری و چپاول است و این بنظر من تحول مهم و پیشرو و امید بخشی در این جامعه است.
شهلا دانشفر: ما از زاویه سازماندهی میخوهیم نگاه کنیم. یک گفتمانی که در جامعه است اینست که ما آقا بالا سر نمیخواهیم. نمیخواهیم از بالای سر ما تصمیم گیری شود. و مساله شوراها و گفتمان اداره شورایی جلو آمد. در نیشکر هفت تپه شاهد بودیم، در فولاد اهواز و بعد هم در بیانیه های دوره انقلاب زن زندگی آزادی. بیانیه ۲۰ تشکل که بطور برجسته ای گفت که میخواهیم به صد سال ظلم و بربریت و حکومت از بالای سر مردم پایان بدهیم و شوراها آلترناتیو است. قدرت و تصمیم گیری خود ما مردم. اینهم یکی از جنبه های دیگر قضیه است. وقتی به مبارزات هم نگاه میکنیم می بینیم شوراهای سازماندهی، دخالت حداکثری جامعه در مبارزات در روند مبارزات و برای رقم زدن آینده جامعه برجسته است. در دو سه دقیقه اخر برنامه اگر در این زمینه هم اگر نکته ای دارید بگویید ممنون میشوم.
کاظم نیکخواه: اگر اجازه بدهید اول نکته ای را در مورد آزادی زندانیان سیاسی بگویم. چون مساله بسیار عاجل و مهمی است. خود این اعتراضات و فضایی که اشاره شد در عین حال مبارزه ای است برای آزادی تمامی زندانیان سیاسی. یعنی حق اعتراض، حق اعتصاب، حق تشکل و حق انتقاد به این معناست که زندانی سیاسی نباید در جامعه وجود داشته باشد. و الان هزاران نفر از معترضین و مردم را این حکومت به جرم اعتراض دستگیر کرده و در زندانها زیر فشار هستند. حتی شماری از معترضین را به بهانه ها و پرونده سازیهای جعلی در همین هفته های اخیر و ماههای اخیر اعدام کرد. که بسیار تکان دهنده و انزجار و خشم مردم را علیه این حکومت تشدید کرده است. بهرحال از آن زاویه ای که شما گفتید یعنی حرکت سازمانگرانه برای پیشروی مبارزات برای انقلاب برای سرنگونی جمهوری اسلامی اینهم جنبه ای است که گفتم در این جامعه بسیار جلو آمده است.
ما امروز شاهد این هستیم که مثلا بازنشستگان شاهد این هستیم که هر روز بخشهای مختلف بازنشستگان دارند در سن و سال بالا می آیند و در سرما و گرما و زیر فشار و با از خود گذشتگی و جسارت شعار میدهند و بیانیه میدهند و فریاد میزنند و سخنرانی میکنند و علیه دولت رئیسی و دیگر مقامات اعلام کیفرخواست میکنند. همه اینها یک سازمان و اتحاد و همبستگی ای را نشان میدهد که بر اساس آن میشود جلو رفت و همانطور که اشاره کردیم اتحاد بیشتری را ایجاد کرد. هماهنگی بیشتری را ایجاد کرد. و برای پیشرویهای بیشتر قدم برداشت. بهرحال یکی از مسائل مهم مساله آزادی زندانیان سیاسی است که به هر شکل ممکن در هر مقطع که امکانش هست آنرا طرح کنیم و سعی کنیم این گفتمان را گسترش بدهیم. و فشار بگذاریم روی حکومت برای آزادی زندانیان سیاسی .
در مورد گفتمان شورا و اداره شورایی باید مفصل تر جداگانه بحث کرد. گفتمان اداره شورایی یک گفتمان مهم و تاریخی در ایران است که به یک گفتمان عمومی تبدیل شده است. و این بسیار مهم است. این خود نشان میدهد که فضای جامعه و خیزشهای اجتماعی چپ و رادیکال است و دخالتگری مردم با هدف تصمیم گیری مستقیم در سرنوشتشان دارد صورت میگیرد. شورا یعنی مردم. شورا یعنی تصمیم گیری جمعی. شورا یعنی اداره جامعه بدست خود مردم. اینها علیه در ایران به وسط خیابان آمده و این بسیار مهم است و آنرا باید فعالانه دامن زد و جلو برد.
شهلا دانشفر: متشکرم که در این برنامه شرکت کردید