تصرف سنگر به سنگر- ابراهیم شیری

تصرف سنگر به سنگر شامل چهار مقاله است.
امروز، نه فقط این یا آن کشور، نه فقط این یا آن ملت، بلکه کل بشریت جهان تاوان ضدیت بخش عظیم خود با حقیقت و عدالت، با استقلال و آزادی را می‌پردازد. همان حقیقت و عدالت،همان استقلال و آزادی که سیمای آن‌ها پس از انقلاب اکتبر ١٩١٧ در سیمای اتحاد شوروی در افق نمایان شد.
طلوع این پیروزی و درخشش خیره‌کنندۀ چهرۀ آن باعث سراسیمگی و تحریک دشمنی و کینۀ کور، نفرت و انزجار آشکار و نهان نه تنها تمام مرتجعین و تاریک‌اندیشان ضد بشر، حتی،هر سگ و گربۀ پاچه‌خواری گردید.
دشمنان عدالت اجتماعی و مخالفان رفاه و آسایش، امنیت و آزادی بشر در مقابل این چشم‌انداز صف‌آرایی کردند و از تمام اشکال جعل و تحریف و دروغ، حقه‌بازی و فریب و ریاکاری سخیف برای لجن‌پاشی به سیمای عدالت بهره برگرفتند. بی‌جا نبود که شیخ ابوالقاسم کاشانی گفت «اگر توده‌ای‌ها به قدرت برسند، خواهر و برادرها به همدیگر حلال خواهند شد» (نقل به مضمون).
از آنجائیکه قصد اطالۀ این مقدمه را ندارم، یکراست می‌روم به سراغ برخی موارد مشخص تصرف مواضع و سنگرهای نیروهای طرفدار عدالت اجتماعی بواسطۀ امپریالیسم و ارتجاع جهانی، که از ربع آخر سدۀ بیستم میلادی ابعاد بی‌سابقه به خود گرفت. این دوره همراه بود با تشکیل گروه‌ها و سازمان‌های تروریستی مذهبی و ناسیونالیستی افراطی، که به تدریج همه یا اغلب آ‌ن‌ها را در کشورهای مختلف به قدرت رساندند. بعنوان مثال، جریان‌های القاعده، طالبان، هیأت تحریرالشام که هم اکنون بنمایندگی از «ارباب» در افغانستان، لیبی، سوریه و غیره حکمرانی می‌کنند.
علی‌ایهالحال، بزرگترین سنگر نیروهای عدالت و حقیقت جهانی که به اشغال و تصرف دشمن درآمد و تجزیه شد، خود اتحاد شوروی بود و در ادامه، اجزاء آن به بازیچۀ بی‌اراده و اختیار و به میدان تاخت و تاز قلدر‌ها و گردن‌کلفتان جهان (استعمارگران) تبدیل گردید. بعد از آن، تصرف و اشغال همۀ سنگرها که حتی کمترین نشانی از دفاع از انسانیت داشتند، یک به یک ادامه یافت. یکی از آخرین آن‌ها سوریه بود که در اواخر سال گذشته میلادی اشغال گردید و فعلاً اولین آن‌ها در سال جاری، منطقۀ ژئوپلیتیک فوق‌العاده مهم قفقاز (سابقا بخشی از اتحاد شوروی) است که معاهدۀ تسلیم و تحویل آن همین امروز (١٨ مرداد- اسد ١۴٠۴) بواسطۀ رئیس دولت آمریکا و سران دولت‌های «کاملاً برابر حقوق با ایالات متحده» در واشنگتن امضا شد…
این در حالیاست که نیروها و دولت‌های کم و بیش طرفدار عدالت و آزادی از دهۀ آخر قرن بیستم میلادی تا کنون برغم تمام تلاش‌ها، نتوانسته‌اند حتی یک سنگر قابل اتکاء و اطمینان بدست آورند یا حفظ کنند. نمونۀ برجستۀ آن جمهوری سوریه بود که ایران و روسیه با وجود ١۴ سال حضور نظامی مستمر، نتوانستند این جمهوری را حفظ کنند.
با وجود همۀ این واقعیت‌های فاجعه‌بار، اما از سال‌های اول قرن بیست و یکم، برخی شخصیت‌ها در رأس کشورها و در عرصۀ سیاسی جهان ظهور کرده‌اند که فعلاً فقط با ایجاد موانع در مقابل تهاجمات امپریالیسم، باعث کُندی روند تصرف و اشغال سنگر‌های عدالت و استقلالشده‌اند.ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور فدراسیون روسیه، شی جین‌پینگ، رهبر جمهوری خلق چین، کیم جونگ اون، رهبر جمهوری دموکراتیک خلق کره، آیت‌الله سید علی خامنه‌ای، رهبر سیاسی- مذهی کشور ما (حتی علیرغم اینکه انقلاب بهمن سال ١٣۵٧-فوریۀ ١٩٧٩برای مقابله با رشد و گسترش افکار و اندیشه‌های عدالتخواهانه در کشور و فشردن حلقۀ محاصرۀ اتحاد شوروی اندیشیده شده بود) وهمچنین، رهبران برخی کشورهای دیگر مانند کوبا، ونزوئلا، نیکاراگوئهو غیره، از جملۀ این شخصیت‌های برجسته هستند کهدر جبهۀ مقدممبارزه برای ممانعت از اشغال سنگرها و تغییر نظم کهنۀ جهانی و استقرار نظام چندمحوری جهانی می‌رزمند.
گذشته از این‌ها، بنده طی دو هفتۀ گذشته که بطور کامل غایب بودم، در طول مدت غیبت، چند مطلب در رابطۀ با تسخیر و اشغال فعلا «آخرین سنگر»، تهیه و تنظیم کرده‌ام. همۀ آن‌ها را با امیدواری به اینکه شاید برای مقابله با تجاوزات مستمر امپریالیسم و صهیونیسم راه‌گشا باشند، یکجا در همین پوشه تقدیم می‌دارم.
ابراهیم شیری
عناوین مطالب به ترتیب تاریخ:
(١)
پیامدهای جنجالی راه‌اندازیدالان زنگه‌زور برای ارمنستان

سوتلانا مامی (Svetlana Mamiy)، گزارشگر بنیاد فرهنگ راهبردی
ا. م. شیری
قرار است دونالد ترامپ، الهام علی‌اف و نیکول پاشینیان در ۸اوت در واشنگتن دیدار کنند و در این دیدار، از جمله دربارۀ رفع انسداد بخش تقریباً۴۰ کیلومتری در منطقۀ سیونیک ارمنستان گفتگو خواهند کرد.
دولت فعلی ایروان با به رسمیت شناختن قره‌باغ کوهستانی به عنوان بخشی از آذربایجان، باکو بار دیگر به طور فعال در مورد «دالان زنگه‌زور» صحبت کرده است. بخش قابل توجهی از جامعۀ ارمنستان با این مفهوم مخالف است و معتقد است که این امر می‌تواند به از دست دادن حاکمیت بر منطقۀ جنوبی کشور منجر شود. این منطقه محل تلاقی منافع استراتژیک و عمیق بازیگران خارجی، شامل روسیه، ترکیه، ایران، چین و همچنینآمریکا و اتحادیۀ اروپا است.
برای جمهوری‌های ماورای قفقاز، جمهوری‌هایی که روسیه با آن‌ها از طریق همکاری‌های اقتصادی، اصول و ارزش‌های فرهنگی مرتبط است، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ سناریوهای احتمالی در مورد اجرای ابتکار آذربایجان – «دالان زنگه‌زور» – چیست؟
یوگنی سمیبراتوف (Yevgeniy Semibratov)، دانشمند علوم سیاسی، دکتر علوم تاریخ و معاون مدیر مؤسسۀ تحقیقات و پیش‌بینی‌های استراتژیک در دانشگاه رودن(١)، دیدگاه خود را در مورد تصویر سیاسی قفقاز جنوبی و مسئلۀ ارمنستان و آذربایجان با نشریۀ ما به اشتراک گذاشت.
جاده‌ای دارای اهمیت راهبردی

  • در حال حاضر، موضوع «دالان زنگه‌زور» فراتر از منافع کشورهای واقع در ماوراء قفقاز است: اجرای این پروژه مدت‌هاست که نه تنها با سازماندهی ارتباطات حمل و نقل بدون مانع بین نخجوان و بقیۀ آذربایجان یا حتی ترکیه و آذربایجان، بلکه با ایجادیک مسیر حمل و نقل تمام عیار بین غرب و شرق مرتبط بوده است، که در چارچوب آن روسیه، چه از نظر جغرافیایی و چه از لحاظ سیاسی، در حاشیه باقی می‌ماند. این، اتفاقاً، خواست و هدف دیرینۀانگلیس نیز هست.
    بر اساس گزارش‌های رسانه‌ها، داستان واگذاری قلمرو «دالان زنگه‌زور»در منطقۀ سیونیک ارمنستان به یکی از شرکت‌های آمریکایی هنوز تأیید نشده است، اما از نظر اطلاعات، این می‌تواند آغاز «پنجرۀ اورتون»(٢) باشد که در چارچوب آن رسانه‌ها وظیفه دارند افکار عمومی،عمدتاً در ارمنستان را برای این واقعیت آماده کنند که کنترل «دالان زنگه‌زور»یا به اصطلاح «پل ترامپ» به آمریکا واگذار خواهد شد.
    باید پذیرفت که در نگاه اول، به نظر می‌رسد همه از این داستان سود می‌برند: آذربایجان و ترکیه مسیر لجستیکی لازم به دست می‌آورند؛انگلیس موفق می‌شود روسیه را از منطقه بیرون کند و آمریکا تحت ریاست جمهوری ترامپ «به توافق خوبی دست می‌یابد».
    با این حال، چنین وضعیتی منجر به تقویت اجتناب‌ناپذیر ترکیه و آذربایجان می‌شود که در مواجهه با مشکلات جدی اقتصادی، فرصت ترکیبظرفیت‌های خود را دارند که در آیندهیک تهدید کلیدی برای امنیت ملی ارمنستان خواهد بود.
    هرگونه استفاده از «دالان زنگه‌زور» به نفع آذربایجان و ترکیه، حداقل بدون میانجیگری روسیه، تهدید مستقیم برای استقلال ارمنستان است که می‌تواند با استقرار نیروهای مسلح روسیه در این مسیر عملی شود. با این حال، تحت شرایط سیاستی که نیکول پاشینیان دنبال می‌کند، نکتۀ آخر غیرممکن به نظر می‌رسد.
    نقش ترکیه
    در فرهنگ دیپلماتیک ترکیه، به نظر می‌رسد، بسیاری از کارها مجاز است، سفیر ترکیه در باکو آشکارا برای ارمنستان شرط تعیین می‌کند: «اگر توافقی در مورد صلح پایدار امضا یا امضای پیشبینی شود و شرایط مربوط به «دالان زنگه‌زور» محقق شود، مرز ترکیه و ارمنستان می‌تواند در نتیجۀ رایزنی‌های بین آنکارا و باکو باز شود».
    سمیبراتوف، دانشمند علوم سیاسی، در مورد نقش ترکیه در عادی‌سازی روابط بین آذربایجان و ارمنستان چنین گفت:
    عادی‌سازی روابط بین ارمنستان و آذربایجان در شرایط سیاسی فعلی (که به مدت ٣٠ سال اساس ایدئولوژی دولتی هر دو کشور «مبارزۀ عادلانه» برای قره‌باغ کوهستانی بود) در اصل بدون تسلیمیکی از طرفین غیرممکن است.
    ارمنستان اکنون عملاً این گام را برداشته است. بنابراین، نقش ترکیه در اینجا باید به عنوان متحد کلیدی آذربایجان در حل «مسئلۀ ارمنی» دیده شود: آمادگی بالقوۀ آنکارا برای حمایت از باکو در حل مسئلۀ قره‌باغ از طریق هر وسیلۀ نظامی، همواره در محافل سیاسی آذربایجان، نسبت به قصد مسکو برای «آشتی دادن همه»، که بارها در سال‌های۱۹۹۲ تا ۲۰۲۰ مشاهده کرده‌ایم، با استقبال بیشتری روبرو شده است.
    در واقع، ترکیه با درخواست خود مبنی بر «باز کردن مرز ارمنستان در نتیجۀ رایزنی‌های بین آنکارا و باکو»، شکست نظامی-سیاسی ارمنستان را در سطح دیپلماتیک ثبت و از این طریق بر نقش خود در پیروزی آذربایجان تأکید می‌کند.اما از نظر استراتژیک، از دیدگاه ایده‌های پان ترکیسم که توسط اردوغان ترویج می‌شود، وضعیت فعلییک آتش‌بس موقت است. بر اساس نیات سیاسی آنکارا، قفقاز جنوبی باید تنها به منطقۀ تحت نفوذ آن تبدیل شود، در عین حال‌، آمادگی اطلاعاتی برای تشدید بیشتر درگیری‌ها به طور مؤثر آغاز شده است.
    روسیه- ایران- ترکیه- دایرهیا مثلث؟
    شما دو بازیگر منطقۀ قفقاز جنوبی- روسیه و ترکیه- را که عضو اتحادهای نظامی-سیاسی متفاوتی هستند و سطح اعتماد متقابل پایینی دارند، چگونه می‌بینید؟
  • مسائل امنیت منطقۀ قفقاز جنوبی باید از منظر تقابل چند صد ساله بین روسیه، ایران و ترکیه مورد بررسیقرار گیرد. در مرحلۀ فعلی، روابط بین مسکو و تهران در حوزۀ امنیتی سازنده است، اما ترکیه قصد دارد حضور خود را در منطقه با حمایت متحدان غربی خود، در درجۀ اول، با حمایت انگلیس تقویت کند.
    پس از تجزیۀ اتحاد جماهیر شوروی،یک ترکیب سیاسی پدیدار شد که در آن ایروان از حمایت مسکو و باکو از حمایت آنکارا برخوردار بود، در همین حال، جایگاه روسیه در منطقه نیز در نظر گرفته می‌شد. با وجود پایداری نسبی، این رویکرد در برابر بی‌میلی مسکو به پیروی از مسیر غربی مداخله در امور کشورهای پساشوروی، خود را به طور کامل توجیه نکرده است.
    نکته اصلی این است که روسیه اکنون با یک رژیم آشکارا ضد روسی در ارمنستان مواجه است که توسط پاشینیان، رئیس دولت ارمنستان، بعنوانیک محصول سیاسی غربنمایندگی می‌شود.در آذربایجان اوضاع کمی متفاوت است: الهام علی‌اف اگرچه فارغ‌التحصیلدانشگاه دولتی مسکو و برخاسته از حزب کمونیست شوروی است، اما روابط محکمی نیز با ترکیه و غرب برقرار کرده است.بایداذعان کرد اگرچه حضور روسیه در منطقۀ قفقاز جنوبیبویژه، برای تضمین امنیت مرزهای جنوبی کشور، یعنی مناطق قفقاز شمالی ضروری است، اما در حال حاضربه استثنای آبخازیا و آستین جنوبی، هیچ کشور دیگری را در قفقاز جنوبی ندارد که به آن تکیه کند.
    بنیاد فرهنگ راهبردی
    پی‌نوشت مترجم:
    (١)ــ دانشگاه «رودن»، دانشگاه خلق‌های فدراسیون روسیه (دانشگاه پاتریس لومومبای سابق که در سال ١٩۶٠ تأسیس شد).
    (٢)ــ «پنجرۀ اورتون»، محدوده سیاست‌هایی است که از نظر سیاسی برای اکثریت مردم در یک زمان خاص قابل قبول است. که به عنوان پنجرۀ گفتمان نیز شناخته می‌شود. این اصطلاح به نام جوزف پ. اورتون نامگذاری شده‌است، وی معتقد بود که ماندگاری سیاسی یک ایده بیشتر به این بستگی دارد که در این پنجره باشد، نه ترجیحات شخصی سیاستمداران.
    ١٧ مرداد- اسد ١۴٠۴
    (٢)
    الهام علی‌اف و نیکول پاشینیان در راه واشنگتن

آذربایجان- ارمنستان: «پل ترامپ» زنگه‌زور- گوانتاناموی جدید؟
دمیتری نفیودوف (Dmitry NEFYODOV)، دانشمند علوم سیاسی، کارشناس مسائل بین‌المللی
ا. م. شیری
نیکول پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان، به واشنگتن پرواز کرده است. بر اساس اطلاعات رسمی،گفته می‌شود او «یک نشست دوجانبه با دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، با هدف تقویت مشارکت راهبردی بین ارمنستان و آمریکا، و نیز،یک نشست سه‌جانبه با ترامپ و الهام علی‌اف، رئیس جمهور آذربایجان بمنظور ارتقای صلح، رفاه و همکاری اقتصادی در منطقه، برگزار خواهد کرد».
نشریۀ«منوال» باکو گزارش می‌دهد که رئیس کاخ سفید قصد دارد روز جمعه با علی‌اف و پاشینیان، رهبران آذربایجان و ارمنستاندیدار کند. طبق برنامۀاعلام شده، دیدار با نخست وزیر ارمنستان برای ساعت ۱۴:۳۰ به وقت واشنگتن و گفتگو با رئیس جمهور آذربایجان برای ساعت ۱۵:۲۰ برنامه‌ریزی شده است. احتمالاً ساعت ۱۶:۰۰، بیانیۀ مشترکی از سوی رهبران سه کشور و امضاییادداشتی مبنی بر قصد انعقاد پیمان صلح توسط سران کشورهای همسایهدر ماوراء قفقاز در حضور رئیس کاخ سفید پیش‌بینی می‌شود. اینیک دستاورد روابط عمومی برای «صلح‌طلب» خواهد بود که به هر طریق ممکن، خود را تبلیغ می‌کند و به شدت به حداکثر تأثیر رسانه‌ای اقدامات خود علاقه‌مند است. مشخص است که علاوه بر ترامپ و بخشی از اطرافیانش، «روند صلح» در ماوراء قفقاز به طور فعال توسط ترکیهحمایت می‌شود که امضای توافق بین ایروان و باکو را به عنوان پیش‌شرط عادی‌سازی روابط با ارمنستان مطرح می‌کند. علی‌اف پس از دیدار با پاشینیان در ابوظبی در اوایل ماه ژوئیه،گفت که طرفین می‌توانند ظرف چند ماه کار بر روی متن سندی را که تا حد زیادی بر سر آن توافق شده، تکمیل کنند و سپس آن را امضا کنند.
باکو از ایروان درخواست جدی(اما نه فقط تنها خواسته)دارد. و آن این است که قانون اساسی ارمنستان را طوری اصلاح کند که هرگونه اشارۀ غیرمستقیم به قره‌باغ کوهستانی حذف شود.طبق روال قانونی، این امر مستلزم برگزارییک همه‌پرسی سراسری است که تقریباً شکست پاشینیان و حامیانش در آن قطعیاست. بنابراین، آن‌ها اکنون به طور فعال در حال ساخت گزینه‌های «راه‌ حل جایگزین» هستند.
علاوه بر مسائل سیاسی و حقوقی،گذرگاه موسوم به زنگه‌زور که برای اتصال قلمرو اصلی آذربایجان به نخجوان و ترکیه از طریق قلمرو منطقۀ سیونیک ارمنستان (١) طراحی شده، همچنان یک «مانع» است. در حالی که باکو بر فراسرزمینی بودن بخش‌های ریلی و جاده‌ای مربوطه اصرار دارد و حمل و نقل کالا در طول آن باید بدون مانع باشد، ایروان از عواقب نامطلوب، از جمله، از دست دادن عملی کنترل بر بخشی از خاک کشور در طول زمان، بیم دارد.
توماس باراک، سفیرآمریکادر ژوئیه گذشته، رسماً پیشنهادکرد که یک شرکت آمریکایی این کریدور را اجاره کرده و به مدت ۱۰۰ سال آن را مدیریت کند.در عوض، ظاهراً شرکای ترک چنین ایدهای را مطرح کردند که اینراهرو توسط یک شرکت خصوصی مورد تأئید ارمنستان و آذربایجان مدیریت شود. «با این حال، طرف ارمنی خواستار آن شد که این شرکت در سمت دالان نیز فعالیت کند، اما برای باکو غیرقابل قبول بود». به گفتۀ آلپ‌ارسلان بایراقدار، وزیر انرژی ترکیه، «منابع انرژی و مسیرهای لجستیکی از طریق کریدور زنگه‌زور در آیندۀ نزدیک، به ترکیهانتقال خواهد یافت. در حال حاضر، برق از آذربایجان از طریق گرجستان به ترکیهمنتقل می‌شود، اما،تأکید اصلی بر مسیر کوتاه‌تر و مستقیم‌تر زنگه‌زور- از طریق جنوب ارمنستان و نخجوان- خواهد بود. منابع انرژی از آسیای میانه نیز از طریق آذربایجان، از جمله، در امتداد آن کریدور، به ترکیه و از ترکیهبه اروپا ارائه خواهد شد».
در هر صورت، برنامه‌هایی برای کنترل بلندمدت «دالان زنگه‌زور» را می‌توان به عنوان بخش جدایی‌ناپذیر استراتژی واشنگتن برای تضمین حضور دائمی در ماورای قفقاز در مرز شمال غربی ایران دانست که به رویارویی بیشتر با تهران کمک می‌کند. بر اساس اطلاعات غیررسمی مندرج در پایگاه خبری اسپانیایی Periodista Digital، در طرح موسوم به «پل ترامپ»،استقرار «یک نیروی قابل توجه آمریکایی» وابسته به یک شرکت نظامی خصوصی با حدود هزار نفر در کوه‌های سیونیک (واقع در جنوب ارمنستان) پیش‌بینی شدهاست.
روزنامه ترکی«آیدینلیق» نیز در اینباره می‌نویسد: «… استقرار نیروهای شرکت نظامی خصوصی [در سیونیک] در واقع به این معنی است که منطقه از کنترل ایروان خارج خواهد شد. این نیروها عمدتاً از مزدوران بازنشستۀ ارتش‌هایآمریکا و غرب تشکیل خواهند شد». در عین حال، ٪۴۰ از درآمد حاصل از اینگذرگاه «سهم شرکت عامل آمریکاییخواهد بود، در حالی که ارمنستان مجبور خواهد شد تنها به ٪۳۰ سهم قناعت کند». نیکول پاشینیان، نخست‌وزیر ارمنستان، در جریان سفر ماه ژوئن خود به ترکیهگفته بود: «دالان نمی‌تواند به‌طور کامل تحت کنترل جمهوری آذربایجان درآید و این مسئله باید بر اساس اصول تمامیت ارضی متقابل و برابری حل‌وفصل شود». ظاهراً دخالت آمریکا در این پروژه تحت پوشش «بی‌طرفی» اعتراضات پاشینیان را بی‌اثر کرده است. به‌راحتی می‌توان دریافت که در صورت تحقق این سناریو، ساختار پیشنهادی تا حدودی یادآور حضور دائمی پایگاه بدنام گوانتانامو در جنوب‌شرقی کوبا خواهد بود.
مفهوم «ارتباطات بدون مانع» در منطقه، برای اولین بار به طور کلی کمی کمتر از پنج سال پیش، در بند ۹ بیانیۀ۱۰ نوامبر ۲۰۲۰ که توسط رهبران ارمنستان، آذربایجان و روسیه پس از «شکست برنامه‌ریزی‌شده» طرف ارمنیدر جنگ ۴۴ روزه بر سر قره‌باغ کوهستانی امضا شد، ثبت شد. طبق یکی از نسخه‌های محتمل، هدف از مذاکراتی که قرار است در ۸ اوت در واشنگتن انجام شود، در واقع بازنگری عملی بیانیۀسال ۲۰۲۰ از طریق برخی توافقات بدون مشارکت روسیه و اتحادیۀ اروپا است که بر ورود آمریکا در روند احیای ارتباطات حمل‌ونقل در جنوب ماورایقفقاز با حضور دائمی آمریکائی‌ها در منطقه دلالت دارد.
پس از اظهارات باراک، مجله فوربس، طرح «زنگه‌زور» دولت ترامپ را بلافاصله یک اقدام «خلاقانه» از سوی آمریکا برای افزایش نفوذ خود در منطقه خواند. به نوشتۀ این مجله، درآمد بالقوه سالانه از این کریدور به ۵٠ تا ١٠٠ میلیارد دلار می‌رسد و علاوه بر این، انتظار می‌رود حجم تجارت به لطف سرمایه‌گذاری در بخش لجستیک به سرعت افزایشیابد. البته این ارقام نجومی و مشابه آن هیچ ارتباطی با واقعیت ندارند.ساخت مسیرهای قبلاً بسته را نباید از نظر بهینه‌سازی ترافیک باری چندان در نظر گرفت (خط «جایگزین» باکو-تفلیس-قارص که مدت‌هاست احداث شده، به هیچ وجه کاملاً بارگیری نشده است)، بلکه باید در چارچوب وسیع‌تر بازسازی اتحادهای منطقه‌ای در نظر گرفت.توافق‌نامه‌های ابراهیم بین اسرائیل، امارات، بحرین، مراکش و سودان که تحت نقش تعیین‌کنندۀ دولت «اول» ترامپ منعقد شد، پایه و اساس شکل‌گیری پیوندهای اقتصادی و لجستیکی جدید بین خاورمیانه و غرب را با دور زدن روسیه و ایران بنا نهاد.
در این راستا، جای تعجب نیست که ایران ارزیابی‌های نسبتاً تندی از آنچه اتفاق می‌افتد، ابراز کرده است. بنابراین، طبق اظهارات اخیر مشاور رهبر معظم انقلاب اسلامی، علی اکبر ولایتی، «دشمنان ایران، به ویژه صهیونیسم جهانی و آمریکا، به دنبال پروژه‌هایی مانند دالان زنگه‌زور به عنوان یک پوشش برای پروژه‌های ژئوپلیتیکی بزرگتر هستند».هدف اصلی تضعیف محور مقاومت، قطع ارتباط ایران با قفقاز و محاصرۀ زمینی ایران و روسیه در جنوب منطقه است.علاوه بر این: «این پروژه نه تنها بخشی از طرح آمریکا برای جایگزینی اوکراین با قفقاز به عنوان جبهۀ جدید فشار بر روسیه و ایران است، بلکه با حمایت ناتو و تعدادی از جنبش‌های پان‌ترکیستی نیز در حال اجرا است».و به گفتۀ نمایندۀ رسمی وزارت امور خارجۀ ایران، «هرگونه مسیر حمل و نقلی که سرزمین اصلی آذربایجان را به نخجوان متصل می‌کند، باید با حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشورهای منطقه مطابقت داشته باشد».حسین(سالار) سیف‌الدینی، کارشناس ایرانی در امور قفقاز جنوبی گفت: «باکو از موضع قاطع ایران آگاه است و به همین دلیل به دنبال جلوگیری از درگیری مستقیم با تهران است. بنابراین، تلاش می‌کند تا بازیگران بین‌المللی مختلفی از جمله اسرائیل،انگلیس،آمریکا و ناتو را درگیر کند تا از مداخلۀ سیاسی و نظامی احتمالی ایران در این موضوع جلوگیری کند».
به نظر می‌رسد که ایران پس از تجاوز ژوئن اسرائیل و آمریکا، وارد دورۀ سخت تحولات سیاسی داخلی می‌شود. به همین دلیل، مطبوعات محلی در مورد شورای دفاع ملی، یعنی نهاد تخصصیتازه‌تأسیسمطالب زیادی می‌نویسند. این نهاد متشکل از نمایندگان همۀنهاد‌های اصلی حکومت، مسئول حفاظت در برابر تهدیدات خارجی خواهد بود وتصمیم مبنی برتأسیس آن در شورای عالی امنیت ملی ایران به ریاست علی لاریجانی، رئیس سابق مجلس ویکی از «سنگین وزن‌های» سیاست ایران،اتخاذ گردید.البته، چشم‌انداز یک پایگاه نظامی فراسرزمینی پنتاگون در مرز شمالی کشور، ایرانی‌ها را به طور جدی عصبی می‌کند، اما آن‌ها در شرایط عدم قطعیت داخلی فعلی و آشفتگی منطقه‌ای تا کجا حاضرند پیش بروند، یک سؤال بی‌پاسخ است.اما این نکته واضح است که فعالیتآمریکا در قفقاز جنوبی حداقل با غافلگیری‌های ناخوشایندهمراه است.
یادآوری:
(١)ــشایان ذکر است که در نیمۀ دوم دهۀ۱۹٨۰، گروهی از کارشناسان اقتصادی به سرپرستی آکادمیسین ت. س. خاچاتوروف، اجرای پروژۀ مشابهی را در نیمۀ اول دهۀ۱۹۵۰ و سپس در اوایل دهۀ۱۹٧۰ پیشنهاد دادند: راه‌آهن از مرکز منطقۀ لاچین (بین ارمنستان و جمهوری خودمختار نخجوان آن زمان) به نخجوان، که لاچین را به استپاناکرت، آغدام، یولاخ و باردا متصل می‌کند تا روابط اقتصادی در جنوب قفقاز، دسترسی بیشتر آن به دریای خزر و توسعۀ منابع معدنی مختلف را تقویت کند. اما باکو این پروژه را رد کرد و از اتصال مستقیم راه‌آهن بینقره‌باغ کوهستانی و ارمنستان هراس داشت و اصرار داشت که جاده‌ای از طریق منطقۀ مغری به جمهوری سوسیالیستی خودمختار نخجوان کشیده شود. بخش راه‌آهن در جنوب ارمنستان که از اواسط دهۀ۱۹۴۰ به عنوان بخشی از خط ایروان-نخجوان-جلفا-مغری-هورادیز-ایمیشلی-الت-باکو در مرز ایران فعالیت می‌کرد، از سال ۱۹۹۰ (و همچنین خود خط) مورد استفاده قرار نگرفته است. زیرا، در دورۀ شوروی تابع راه‌آهن آذربایجان بود، که امروزه مرتباً در باکو از آن یاد می‌شود.
بنیاد فرهنگ راهبردی
١۶ مرداد- اسد ١۴٠۴
(٣)
«مثلث گازی» آذربایجان-ترکیه-اسرائیل مورد حمایت آمریکایا چیزی فراتر از آن؟

دمیتری نفیودوف (Dmitry NEFYODOV)، دانشمند علوم سیاسی، کارشناس مسائل بین‌المللی
ا. م. شیری
گاز سواحل دریای خزر با پول قطر به سوریه رفت و حالا نوبت اسرائیل است؟
اخیراً رویترز بااستنادهبه پنج منبع آگاه گزارش داد که دولت ترامپ در حال بررسی احتمال پیوستن آذربایجان و چندین کشور آسیای مرکزی به توافق‌نامۀ ابراهیم، یعنی به ابتکار محافل بانفوذ آمریکایی برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل است. در حالی که جنگ در باریکۀ غزه شدت می‌گیرد و ساکنان محلی نه تنها از گلوله، بلکه از گرسنگی و تشنگی نیز به طور دسته‌جمعی جان خود را از دست می‌دهند، دولت ترامپ به این دلیل که نمی‌تواندیک «قدرت» منطقه‌ای مانند عربستان سعودی را برای برقراری روابط رسمی با رژیم نتانیاهو متقاعد کند، توجه خود را به کشورهای غنی از منابع در قفقاز و آسیای مرکزی که به نوعی با اسرائیل تعامل دارند، معطوف کرده است.
لازم به ذکر است که این اولین افشاگریرویترز از ایندست نیست: در اوایل مارس ٢٠٢۵، دفتر بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، بدون هیچ تردیدی از ایدۀ تقویت همکاری سه جانبه بین اسرائیل، آذربایجان و آمریکا حمایت کرد (پیش از این، مذاکرات بین«بی‌بی خشمگین» و اعضای«کابینۀ امنیتی» او و حکمت حاجی‌اف، مشاور رئیس جمهور آذربایجان در سیاست خارجی انجام گرفته بود). معرفی پیشنهادی برای«تقویت اتحاد «راهبردی بین اسرائیل و آذربایجان» در کنست، یک کمپین اطلاعاتی هماهنگ برای گنجاندن این کشور حاشیۀ دریای خزر در «توافقنامه‌هایابراهیم» را آغاز کرد. در ماه مارس، استیو ویتکاف، نمایندۀ ویژۀ رئیس جمهور آمریکا، با الهام علی‌اف در باکو مذاکره کرد و بعداً یکی از دستیاران کلیدی ویتکاف، آریه لایتستون، دوباره به سواحل دریای خزر رفت تا در مورد جزئیات و گام‌های عملی احتمالی بحث کند.
دانیل شاپیرو، سفیر سابق آمریکا در اسرائیل و دیپلمات ارشد، در جلسۀ اخیر سنا گفت: «گاهی اوقات مردم می‌پرسند، چگونه می‌توان توافق‌نامه‌های ابراهیم را تمدید کرد»؟«شاید آذربایجان؟ آذربایجان سال‌هاست که با اسرائیل روابط دیپلماتیک دارد و یکی از کشورهای مسلمان پیشرو است که این روابط را مدت‌ها قبل از توافق‌نامه‌های ابراهیم برقرار کرده است و اهمیتراهبردی آن‌ها واقعاً غیرقابل انکار است. اما آن‌ها از چنینظرفیت فرهنگیبرخوردارند که برای تقویت روابط اسرائیل با سایر کشورهای عرب و مسلمان، از جمله، با برخیکشورهای جنوب آسیایا آسیای مرکزی، که از قبل [با اسرائیل] روابطی نه به عمق یا غنای روابط آذربایجاندارند،پل‌هایی ایجاد کنند».
به گزارش رویترز،از نظر واشنگتن، شرط اصلی برای مشارکت بیشتر آذربایجان در اتحاد «طرفدار اسرائیل» در خاورمیانه، انعقاد توافق صلح با ارمنستان است و «علیرغم قصد کلی برای مشارکت تعدادی از کشورها در این روند، مذاکرات با آذربایجان به طور فعال و مداوم در حال پیشرفتاست» و امکان دارد که توافق با باکو «ظرف چند هفته یا چند ماه» امضا شود.
همچنین گزارش شده است که این روند در رابطه با کشورهای آسیای مرکزی برخلاف آذربایجان، تازه آغاز شده است. طرف آذربایجانی پس از دریافت پیشنهاد کاخ سفید، به همتایان خود» در ساحل شرقی دریای خزر، «از جمله، به نمایندگان قزاقستان، برای تعیین سطح منافع آن‌ها» مراجعه کرد.
در رسانه‌های آذربایجان و اسرائیلارزیابی‌های پر شوری از تاریخ، وضعیت کنونی و چشم‌انداز همکاری‌های دوجانبه که عامل مهمی در عملیات نظامی موفقیت‌آمیزدر اطراف قره باغ برای باکو در پائیز٢٠٢٠ بود، به عمل می‌آید. سطح همکاری سودمند متقابل تقریباً به عنوان یک الگو و نمونه‌ای از تعامل برای کشورهایی در نظر گرفته می‌شود که مرز، قومیتیا مذهب مشترک ندارند، اما بر اساس احترام و دوستی متقابل با هم کار می‌کنند. ٣٠ سال پیش، در اکتبر ١٩٩۵، اسحاق رابین و حیدر علی‌اف، رهبران وقت دو کشور، در حاشیۀ جلسۀ مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک «به طور خصوصی»گفتگو کردند و نیازهای هر کشور از دیگری را مورد بحث قرار دادند. اسرائیل به یک منبع نفت پایدار و قابل اعتماد نیاز داشت و آذربایجان به تجهیزات دفاعی نظامی اسرائیل. از آن روز، اتحاد اسرائیل با آذربایجان به یکی از پایدارترین و قابل اعتمادترین اتحادها تبدیل شده، اما کمتر کسی می‌داند که آذربایجان دومین دوست نزدیک اسرائیل است. باکو هرگز اجازه نداده است که درگیری اسرائیل و اعراب بر روابطش با دولت یهود تأثیر بگذارد.
از ٧ اکتبر ٢٠٢۴، آذربایجان صادرات انرژی به اسرائیل را افزایش داده است، علیرغم این واقعیت که «… از اوایل دهه ١٩٩٠، آذربایجان به یک بازیگر کلیدی در تثبیت امنیت انرژی اسرائیل تبدیل شده است. نفتی که آذربایجان به اسرائیل عرضه می‌کرد،یکی از عناصر اصلی امنیت انرژی اسرائیل بود». در عوض، آذربایجان به بزرگترین (تا ٧٠٪ در دهۀ گذشته) واردکننده سلاح‌های اسرائیلی تبدیل شده است. در سپتامبر ٢٠٢۴، در طول نمایشگاه بین‌المللیصنایع دفاعی(ADEX) که در باکو برگزار شد، شرکت اسرائیلیAS Holdings و شرکت تابعۀ آن Ari Arms، متخصص در تولید سلاح‌های سبک طبق استانداردهای ناتو، تفاهم‌نامۀ همکاری با شرکت دولتی«آذرسلاح» تحت نظارت وزارت صنایع دفاعی آذربایجان امضا کردند.
می‌توان فرض کرد که در چارچوب روند «ابراهیمی»، مرحلۀ جدید تعامل پیشرفته متحدانه بین آذربایجان و اسرائیل در حال شکل گیری است. سوریه نیز به طور فزاینده‌ای در این زمینه مطرح می‌شود: به همین دلیل، در ٣١ ژوئیه، اسد الشیبانی، وزیر امور خارجۀ دولت احمد الشرع، و ران درمر، وزیر امور استراتژیک اسرائیل، در باکو دیدار کردند و ظاهراً عمدتاً در مورد وضعیت انفجاری در جنوب این کشور عربی، در مناطق مسکونی متراکم دروزی‌ها، بحث و گفتگو کردند. جزئیات دیگر نیز کم اهمیت نیست: در ٢ اوت، در شهر مرزی کیلیس، خط لولۀ انتقال گاز آذربایجان از طریق ترکیه به استان حلب به طور رسمی افتتاح شد. میکائیل جباروف، وزیر اقتصاد آذربایجان و رئیس هیئت نظارت شرکت دولتی نفت آذربایجان (SOCAR)، اظهار داشت که صادرات گاز به سوریه «بر اساس توافقات بین الهام علی‌اف، رئیس جمهور آذربایجان، و احمد الشرع، رئیس جمهور دورۀ انتقالی سوریه، در ١١ آوریل در آنتالیا و ١٢ ژوئیه در باکو، در اسرع وقت آغاز شد».به نظر او، «شراکت راهبردی بین دو کشور برادر – آذربایجان و ترکیه – شرایطی را برای اجرای سریع این پروژۀ تاریخی ایجاد کرده است». به گفتۀ آلپ ارسلان بایراقدار، وزیر انرژی و منابع طبیعی ترکیه، گاز از سواحل غربی دریای خزر به میزان۶ میلیون متر مکعب در روز به سوریه صادر خواهد شد. در مرحلۀ اولیه، «صادرات تا ۲ میلیارد متر مکعب در سال امکان‌پذیر خواهد بود».
طبق برخی گزارش‌ها، قرار است این خط لوله از طریق جنوب سوریه به حیفا در شمال اسرائیل (در امتداد خط کریات شمونا-آکو-حیفا) امتداد یابد و انشعابی به طرابلس در شمال لبنان داشته باشد و هزینهنقل گاز با تأمین گاز اضافی از سوریه پرداخت شود. همچنین طرح‌هایی برای نوسازی خط لولۀ گاز عرب که اسرائیل را به اردن و سپس به حمص در سوریه، واقع در ۱۵۰ کیلومتری مرز، متصل می‌کند، در دست بررسی است. آذربایجان قصد دارد با سرمایه‌گذاری تقریباً۲۰۰ میلیون دلار به اینپروژهبه پیوندد.
به احتمال زیاد، رایزنی‌های نه چندان علنی در مورد این پروژه با هدف تقویت «ارتباط» اقتصادی و در نتیجه، سیاسی آنکارا، باکو، دمشق و تل‌آویو با حمایت دولت ترامپ انجام می‌شود. ضمیرعیسییف، رئیس جامعۀ مذهبی سفاردی باکو، با اشتیاق گفت: «وقتییک رهبر جهانی با چنین جایگاهی مانند ترامپ از رئیس جمهور آذربایجان تمجید می‌کند، ما احساس غرور ویژه‌ می‌کنیم. چنین تبلیغات جهانی، روابط تاریخی ما با مردم آذربایجان را تقویت می‌کند». «…ایدۀ اتحاد سه‌جانبه بین واشنگتن – باکو – [غرب] اورشلیم بارها در مباحث سیاسی و دانشگاهی مطرح شده است».معاریو ادامه می‌دهد که باکو به عنوان میانجی بین خاورمیانه و قفقاز و همچنینیک گره کلیدی در کریدور گاز جنوبی که دریای خزر را به اروپا متصل می‌کند، تلقی می‌شود – جنبه‌ای که با تلاش قارۀ اروپا برای کاهش وابستگی خود به منابع انرژی روسیه، اهمیتبیش از پیشکسبمی‌کند. علاوه بر این، واهه داوتیان، کارشناس امنیت انرژی و دانشمند علوم سیاسی ارمنستان، خطرات «کشیده شدن ارمنستان به این مثلث ژئوپلیتیکی ضد روسی-آنکارا-باکو-تل‌آویو» را پیش‌بینی می‌کند. آذربایجان و ترکیه به دنبال تبدیل قفقاز جنوبی به یک کریدور انرژی مملو از عواقب نامطلوب برای روسیه و دیپلماسی انرژی آن هستند که منطقه خزر را به خاورمیانه و اروپا متصل می‌کند.
بنیاد فرهنگ راهبردی
مطلب مرتبط
ــ قطب حمل و نقل ترکیه
١۵مرداد-اسد ١۴٠۴
(۴)
توافق ابراهیم

دام آمریکایی برای خاورمیانه، قفقاز و آسیای مرکزی
والری بورت (Valery BURT)– روزنامه‌نگار، مورخ، نویسنده
ا. م. شیری
ماجراجویی‌های تجاری دونالد ترامپ، آوراسیا را در برابر خطر آشوب قرار می‌دهد
صحبت‌ها در بارۀ توافق‌نامۀ ابراهیم ادامه دارد، اما طرح کلی آن همچنان مبهم است. در همین حال، استیو ویتکاف، نمایندۀ ویژۀ رئیس جمهور آمریکا در امور خاورمیانه،همچنان با برنامه‌هایی که قرار است برای معامله‌ای جنجالیباشد، جهان را مجذوب خود می‌کند. تاکنون، تنها این نکته روشن است که واشنگتن قصد دارد کشورهاییدارای نظام‌های سیاسی و جهت‌گیری‌های استراتژیک متفاوت را به هم پیوند دهد. در عین حال، اختلافات و درگیری‌ها، حتی حادترین آن‌ها، باید در گذشته باقی بمانند و منافع تجاری در اولویت قرار گیرند.
شایان ذکر است که توافق‌نامه‌های ابراهیم در اولین دورۀ ریاست جمهوری دولت دونالد ترامپ منعقد شد. سپس، برای اولین بار پس از سال‌ها، کشورهای امارات متحدۀ عربی، بحرین، مراکش و سودان با عادی‌سازی روابط خود با اسرائیل موافقت کردند.
واشنگتن تنها نگران اسرائیلنیست، بلکه منافع خود را نیز در نظر دارد. بنابراین، برای ایجاد منطقۀ ثبات در اطراف نزدیکترین متحد خود که مورد نفرت است،سعی می‌کند. همکاری موفقیت‌آمیز بین دولت یهود و سایر کشورها به آمریکا اجازه می‌دهد تا کمک‌های خود بالغ بر مبالغ نجومی به تل‌آویورا کاهش دهد.
آمریکادر نظر دارد آذربایجان و ارمنستان، دوجمهوری‌ پساشورویدر قفقاز را به مدار نفوذ خود واردکند. آن‌ها مدعیان اصلی پیوستن به توافق‌نامه‌های ابراهیم محسوب می‌شوند. علاوه بر این‌ها، به گفتۀ ویتکاف، کشورهای آسیای مرکزی- قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستاننیز در این اتحاد مشارکت خواهند کرد.
البته، به افراد حلقۀ نزدیک ترامپ اجازه داده خواهد شد که این «سهم» را تقسیم کنند. تام باراک، دوست و شریک تجاری قدیمی او و سفیر فعلیآمریکا در ترکیه، از همین حالا مشغول به کار شده است. ۴۰ سال پیش، در سال ۱۹۸۵، او طی اولین معاملۀ خود با ترامپ،یک پنجم سهام فروشگاه بزرگ الکساندر را به وی فروخت. سه سال بعد، رئیس جمهور آیندۀ آمریکا، هتل پلازا را از باراک خریداری کرد.
اخیراً، باراک گفت که آمریکا آماده است بخشی از مرز بین آذربایجان و ارمنستان – کریدور زنگه‌زور – را اجاره کند. او در جلسۀ توجیهی اخیر گفت: «آن‌ها بر سر ۳۲ کیلومتر جاده بحث می‌کنند و این موضوع یک دهه است که ادامه دارد. این منطقه را به مدت صد سال به ما اجاره دهید و همه شما قادر به استفاده از آن خواهید بود».
بر اساس اطلاعات افشا شده در برخی رسانه‌ها، ممکن است دونالد ترامپ، الهام علی‌اف و نیکول پاشینیان در ۸اوت در واشنگتن سندی را که نشان‌دهندۀ آمادگی باکو و ایروان برای حرکت به سمت صلح و متعاقباً رفع انسداد ارتباطات منطقه‌ای با مشارکت یک شرکت آمریکایی خاص در این فرآیند است، امضا کنند. وب‌سایت «حقین.آذ»(Haqqin.az) باکو می‌نویسد که طرح آمریکا برای کریدور زنگه‌زور «نه تنها یک طرح لجستیکی، بلکه تلاشی است برای ترسیم مجدد نقشۀ قفقاز جنوبی که در آن ضعیف تسلیم می‌شود و قوی مذاکره می‌کند. و اگر مقامات فعلی در ایروانیا تهران آمادۀ پذیرش این قوانین نیستند، ظاهراً برای آن‌ها زمین بازی جدید، اما بدون مشارکت آن‌ها آماده می‌شود».
انگیزۀ اصلی توافق آمریکا بر سر کریدور زانگه‌زور، کمک به ارمنستان و آذربایجان در مذاکرات است. اما نکتۀ اصلی، البته، سود است. در صورت نبود سود، ترامپ به هیچ اقدامیدست نخواهد زد.
باراک نیز از همین نوع است. همانطور که یکی از مقامات سابق وزارت امور خارجه گفته، سبک کار او «نمایش تک نفره» است که در آن دیپلماسی سنتی نسبت به تجارت و منافع تجاری در درجۀ دوم اهمیت قرار می‌گیرد.
آذربایجان آماده است بیش از دیگران طبق قوانین ترامپ بازی کند. اولاً، الهام علی‌اف، رهبر آن، به شدت افتخار می‌کند که نامش دائماً در کنار سیاستمداران مشهور جهان ذکر می‌شود و باکو در حال تبدیل شدن به یک شرکت‌کننده مهم در روند مذاکرات بین کشورهای مختلف است. ثانیاً، او قصد دارد از زیر نفوذ مسکو خارج شود و به آغوش واشنگتن بیفتد.
اخیراً، علی‌اف از ترامپ به خاطر تمایلش برای پایان دادن به درگیری با ارمنستان تشکر کرد و «ارزش‌های اساسی خانوادگی» رهبر آمریکارا که به فرهنگ آذربایجان نزدیک است، یادآور شد. او احتمالاً در سخنان شریک خودعلاقه‌مندی بهپیگرفتن مسیر او احساس کرده بود.
رویترز خاطرنشان می‌کند که مذاکرات بین آمریکا و آذربایجان فعالانه در حال انجام است. ویتکاف، مانند دستیارش آریه لایتستون، دائماً با علی‌اف در تماس است. به نظر می‌رسد که همه چیز به سمت امضای توافق‌نامه پیش می‌رود، اما…
ترکیه که علی‌اف شب و روز سوگند وفاداری به آن یاد می‌کند، از نزدیکی آذربایجان به اسرائیل کاملاً راضینیست. مشخص است که رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور این جمهوری، از دولت یهود عصبانی است و در هر فرصتی آن را نفرین می‌کند. زیرا، تل‌آویودر همه جا سر راه او ظاهر می‌شود.
Сaucasus-chronicle.com («وقایع‌نگاری قفقاز») گزارش داد که سازمان اجتماعی «اتحادیۀ آزادی اندیشه و حق آموزش» ترکیه‌در پایان ماه مه در استانبول، در مقابل کنسولگری آذربایجانیک تجمع اعتراضی برگزار کرد.شرکت‌کنندگان در این گردهمایی از سیاست‌های دولت علی‌اف به شدت انتقاد کردند. یاسر بایرام، عضو رهبری حزب اوزگور-در (Özgür-Der)، خاطرنشان کرد که اتحاد بین آذربایجان و «گروه اشغالگر» اسرائیل، مشروعیت خود آذربایجان را زیر سؤال می‌برد.
همچنین می‌توان سخنرانی احساسی عمر فاروق گرگرلی اوغلو، عضو مجلس ملیبزرگ ترکیه را به یاد آورد که با اشاره‌ به اقدامات اسرائیل در نوار غزه، به معنای واقعی کلمه فریاد زد: «شما اسرائیل را دوست خود می‌نامید، و سپس می‌گویید «یک ملت- دو دولت». آیا این ممکن است؟! شرم بر شما! چگونه می‌توانید از همکاری صحبت کنید در حالی که نوزادان در حال مرگ هستند»؟!
ایراننیز از نزدیکی روابط اسرائیل و آذربایجان نگران است. علاوه بر این، در طول جنگ اخیر، شایعاتی مبنی بر اینکه هواپیماهای اسرائیلی از حریم هوایی آذربایجان برای حمله به خاک جمهوری اسلامی استفاده کرده‌اند، بر سر زبان‌ها بود. با این حال، علی‌اف در یک گفتگوی تلفنی با مسعود پزشکیان، رئیس جمهور ایران، چنین اطلاعاتی را تکذیب کرد و به طرف مقابل خود اطمینان داد که آذربایجان به تمامیت ارضی و حاکمیت «همسایه دوست و برادر» خود احترام می‌گذارد.
اما اینکه واقعاً چه اتفاق افتاد، هنوز مشخص نیست…
بی‌تردید همه می‌دانند، که نشستن روی دو صندلی بسیار دشوار است. در این مورد، آذربایجان در تلاش است تا از مواد بیشتری از «مجموعۀ سیاسی» خود استفاده کند. و این در حال حاضر یک اقدام متعادل‌کننده دیپلماتیک با پیچیدگی فزاینده است و همراه آن احتمال خطر سقوط از اوج موقعیت وجود دارد…
تصور مشارکت دو کشور لبنان و سوریه در توافق‌نامه‌های ابراهیم، که سال‌هاست به دلیل خصومت با اسرائیل از هم جدا شده‌اند، دشوار است. و حتی اکنون هیچ نشانه‌ای از تغییر در وضعیتمشاهده نمی‌شود. اسرائیل که به حل همۀ مسائل با زور عادت کرده، لبنان را به بهانۀ وجود حزب‌الله و سوریه را بدلیل نارضایتیاز اقدامات دولت جدیدو دفاع منافع خود،بشدت بمباران می‌کند.
با این حال، ویتکاف هرگز از تکرار این جمله که آمریکا زمینۀ «دوستی با دشمنان» را آماده کرده است، خسته نمی‌شود. اما این [وضعیت] دقیقاً شبیه سندرمی است که ترامپ و همکارانش به آن دچار شده‌اند. آن‌ها به شرکا فشار می‌آورند،بدون اینکه به مشکلات بپردازند، در بارۀ توافق‌های موفق پیشاپیش جار می‌زنندو سعی می‌کنندغیرقابل وصل‌ها را به هم وصل کنند.
ممکن است اینگونه اتفاق بیفتد: اسناد امضا ‌شوند، طبل‌ها به صدا در‌آیند و ترامپ آخرین پیروزی خود را به جهانیان اعلام کند. اما پس از مدتی، همه چیز در کشورهایی که او قبلاً آن‌ها را «از آن خود» می‌دانست، تغییر کند. به عنوان مثال، یک بحران سیاسی یایک کودتا رخ بدهد و نیروهای خارج از مرکز توجهدر آنجا ظاهر شوند. من در حیرتم که رئیس جمهور «قادر مطلق» آمریکا در صورت شکست مفتضحانه، چگونه خود را توجیه خواهد کرد؟
بنیاد فرهنگ راهبردی
١۴ مرداد-اسد ١۴٠۴

اینرا هم بخوانید

همه اش مصیبت است که می بارد! مهران محبی

کارگر کمونیست ۸۹۵ گاهی از میان مزخرف بافی ها و خزئبلات گوئی های سران رژیم …