جابه‌جایی مهره‌ها، تلاش عبث خامنه‌ای در اوج استیصال- مهران محبی

چند روز پیش علی لاریجانی با حکم مسعود پزشکیان به سمت ریاست شورای‌عالی امنیت ملی منصوب شد. همه می‌دانند که پزشکیان در موقعیتی نیست که بتواند حتی یک مدیر دست چندم را منصوب کند و حکم انتصاب لاریجانی گرچه با هدف “ردگم‌کنی” و در ظاهر برای رعایت روال اداری به واسطه او صادر و اعلام شده، ولی این انتصاب به دستور مستقیم خامنه‌ای انجام‌گرفته است.

علی لاریجانی از جناح اصول‌گرا که پاسدار و دارای درجه سرتیپی است دهه‌هاست که مناصب کلیدی‌ای در نظام اسلامی داشته و بیشتر پست‌هایش را به دستور یا با حمایت خامنه‌ای اشغال کرده است. آخرین پست‌هایش هم قبل از منصوب‌شدن به دبیری شورای‌عالی امنیت ملی، مشاور خود خامنه‌ای و عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام بود. او باوجوداینکه از زمان تشدید شکاف میان باندهای رژیم که حاصل آن در دهه ۷۰ بیرون‌زدن جناح‌های اصلاح‌طلب و اصول‌گرا بود، با باند اصول‌گرا همراه بوده؛ اما همواره مورد غضب تندروهای هم‌باندی خود بوده است.

همان‌گونه که شاهد بوده‌ایم، چنددستگی و اختلاف در درون دو باند اصلی اصلاح‌طلب و اصول‌گرا تحت‌تأثیر تشدید اعتراضات اجتماعی که حکومت را روز بروز دچار بحران بیشتر می‌کرد، ادامه یافت و هر یک از آن‌ها خود به باندهای ثانویه‌ای تقسیم شدند. به‌عنوان‌مثال باند اصول‌گرایان به باندهایی مانند جبهه پایداری، انصار حزب‌الله و جمعیت ایثارگران تقسیم شد که هر یک دیگری را مانع تحقق منویات خامنه‌ای می‌داند و از افشاگری فسادهای یکدیگر گرفته تا برخوردهای خصمانه و فحاشی‌کردن نسبت به هم را در طول سال‌های اخیر در پرونده خود دارند. علی لاریجانی که خود را یک اصول‌گرای فاقد عضویت در باندهای ثانویه می‌داند در واقع عضو باندی است که نام مستقلین در باند اصلی اصول‌گرایی را برای خود برگزیده و به این خاطر از گزند افشاگری باندهای دیگر در امان نبوده است. یکی از باندهایی که مخالفت و دشمنی دیرینه‌تری نسبت به بقیه با لاریجانی دارد، باند جبهه پایداری متعلق به سعید جلیلی و قالیباف است.

لاریجانی که همیشه پشتش به حمایت‌های خامنه‌ای گرم بوده، زیر فشار باندهای تندرو مانند جبهه پایداری که در شورای نگهبان هم قدرت زیادی دارند برای شرکت در دو دوره انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۴۰۰ و سال ۱۴۰۳ از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شد. خامنه‌ای بنا به مصلحت، نسبت به این موارد ناچار به سکوت می‌شود. رد صلاحیت لاریجانی از سوی شورای نگهبان به دلایل مدیر و مدبر نبودن و مواضع سیاسی‌اش از جمله دررابطه‌با به‌زعم خودشان فتنه سال ۱۳۸۸، حمایت از افراد رد صلاحیت شده و اقامت برخی منسوبین درجه یک او در کشور معاند انگلیس، سفرهای مداوم اعضای خانواده‌اش به کشورهای اروپائی و آمریکا و اقامت یکی از فرزندانش در آمریکا و عدم رعایت ساده‌زیستی و غیره اعلام شده است، این است که خامنه‌ای در آن مقطع با کنایه در این مورد گفت: “به بعضی افراد رد صلاحیت شده جفا شده است، به خانواده‌های آنها که خانواده‌های عفیفی هستند نسبت‌های خلاف واقع داده شد”.

اما امروز خامنه‌ای ناچار شده که در برابر تندروهای خود بایستد. چون اوضاع را هم در داخل و هم در مواجهه با آمریکا و غرب وخیم‌تر از گذشته تشخیص می‌دهد و فکر می‌کند با قراردادن لاریجانی به‌خاطر اینکه مواضع ظاهراً معتدلی نسبت به دیگر اشخاص و باندهای اصول‌گرا دارد می‌تواند در میان باندهای حکومتی اصلاح‌طلب و اصول‌گرا و اعتدالیون و غیره به تعبیر خودشان وفاق و نزدیکی ایجاد کند. همچنین به‌خاطر داشتن سوابق و تجاربی که در مذاکره بر سر موضوع هسته‌ای دارد، می‌تواند فشارهای بین‌المللی را نیز کاهش دهد. ولی تحقق چنین رؤیاهایی برای خامنه‌ای و کل حکومت که فکر می‌کنند؛ مانند میدان دادن به خاتمی به‌عنوان چهره به‌ظاهر مخالف خامنه‌ای در دهه ۷۰ می‌توانند مجالی برای نفس تازه کردن در زیر فشارهای اجتماعی پیدا کنند، امری محال و غیرممکن است. جامعه امروز جامعه دهه ۷۰ نیست و بعلاوه بحران‌های بین‌المللی کنونی رژیم هم به‌هیچ‌وجه قابل‌مقایسه با گذشته نیستند.

پروژه انتصاب مسعود پزشکیان به ریاست‌جمهوری هم دیدیم که هدف ایجاد انسجام در میان باندهای رژیم را محقق نکرد. پزشکیان هم کسی است که سال ۱۴۰۰ برای کاندیداتوری ریاست‌جمهوری و همچنین سال ۱۴۰۲ برای شرکت در انتخابات مجلس رد صلاحیت شده بود، ولی در ظاهر یک میانه‌رو یکباره در یک مرحله از بحران‌های رژیم به ریاست‌جمهوری منصوب می‌شود!

اما خامنه‌ای خودش هم امید چندانی ندارد که با منصوب‌کردن کسانی مانند پزشکیان و لاریجانی با بزک‌کردنشان در لباسی که خوشایند اصلاح‌طلبان و میانه‌روها باشد و بخواهد آن‌ها را به نام اپوزیسیون به افکار عمومی بفروشد، بتواند جامعه را فریب دهد. او امیدی ندارد که حتی شکاف و اختلاف در میان باندهای حکومتش را از میان بر دارد. نمونه‌اش همین حالا در جریان است که مخالفان لاریجانی در واکنش به انتصاب او چه مخالفت‌ها و موضع‌گیری‌های شدید و گاهی توأم با فحاشی می‌کنند.

خبرگزاری تابناک از حامیان قالیباف خواستار توضیح در مورد انتصاب لاریجانی به ریاست شورای‌عالی امنیت ملی شده، که چگونه است وی قبل‌تر در دو دوره متوالی برای ریاست‌جمهوری توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شده و حالا در جایگاهی بالاتر از ریاست‌جمهوری فرار داده شده است؟ سعید جلیلی هم بعد از انتصاب لاریجانی به سمت جدید تلویحاً او را با گوساله‌پرستان قوم یهود مقایسه می‌کند!

در نتیجه همانطور که توضیح داده شد، خامنه‌ای با این‌گونه انتصابات نه می‌تواند شکاف‌های درون‌حکومتی را پر کند و نه می‌تواند کلیت حکومتش را از بن‌بست‌های داخلی و بین‌المللی نجات دهد. بیشتر امید خامنه‌ای به لاریجانی این است که بتواند بر سر موضوع هسته‌ای و موشکی و نیروهای نیابتی با غرب زمان بخرد و سرنگونی حکومت را عقب بیندازد. اما این هم توهمی بیش نیست. غرب بیشتر از این حاضر به وقت دادن نیست و به‌احتمال‌قریب‌به‌یقین اروپا تا کمتر از ۲۰ روز دیگر مکانیسم ماشه را فعال خواهند کرد و در نتیجه آوار بن‌بست‌های اقتصادی بر سر رژیم سنگین‌تر خواهد شد.

فعال‌شدن مکانیسم ماشه می‌تواند اوضاع اقتصادی و معیشتی و رفاهی کل مردم را که همین حالا هم به درجه وخامت رسیده و جامعه را به موقعیت انفجاری کشانده، چندین برابر بیشتر کند و باعث به خیابان آمدن سراسری و عمومی مردم برای سرنگون‌کردن حکومت شود.

به همین خاطر است که علی‌رغم هارت‌وپورت‌هایشان علیه غرب و اسرائیل مجبور به اعتراف به شکست و ناتوانی‌شان در کنترل گرانی و تأمین معیشت و حداقل نیازمندی‌های مردم از قبیل آب و برق شده‌اند و خطاب به نیروهای خود مدام هشدارهای امنیتی و آماده‌باش برای مقابله با خیزش‌های مردمی ناشی از اوضاع پیش رو خصوصاً پس از فعال‌شدن مکانیسم ماشه صادر می‌کنند.

به نقل از نشریه انترناسیونال ۱۱۴۲

اینرا هم بخوانید

انقلاب بلشویکی “پیام‌آور باشکوه جامعه‌ای نو”- توماس هریسون

صد سال پیش، دموکراتیک‌ترین انقلاب تاریخ رخ داد. به رهبری حزب بلشویک، طبقه کارگر روسیه …