جمهوری اسلامی آشفته است، وقت دمیدن بر آتش انقلاب است! مهران محبی

کارگر کمونیست ۸۵۱
تنها چند روز از کرنش پزشکیان در برابر آمریکا و متحدان غربی و اسرائیل در اجلاس سالانه سازمان ملل در نیورک و گردنکشی خامنه ای در تهران گذشته بود که تهدیدات نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل در سخنرانی اش در سازمان ملل به دنبال سخنرانی پزشکیان به عمل در آمد. و در یک حمله هوائی به مقر فرماندهی اصلی حزب الله لبنان، حسن نصرالله رهبر این گروه تروریستی به همراه تعداد زیادی از فرماندهان ارشد او و همچنین فرماندهانی از سپاه قدس از جمله سرتیپ عباس نیلفروشان را به قتل رساند.
بر خلاف معمول گذشته که خامنه ای و سرداران سپاه رجزخوانی می کردند و وعده انتقام سخت و خونخواهی از اسرائیل می دادند، این دومین بار است (قبلا در رابطه با انفجار پیجرهای حزب الله) که او و رژیم اش از رجزخوانی پرهیز می کنند و تنها به دلداری های واهی به اطرافیان و گروه های تروریستی وابسته اکتفا می کنند. خامنه ای در رابطه با کشته شدن حسن نصرالله و فرماندهان حزب الله و سپاه قدس این پیام را داده است: “سرنوشت منطقه را نیروهای مقاومت و در رأس آنان حزب الله سرافراز رقم خواهد زد” و سپس 5 روز اعلام عزای عمومی کرد.
سران دیگر حکومت مانند جواد ظریف، حسن خمینی، محمد خاتمی و پزشکیان هم پیام هائی در حد تسلیت گفتن شهادت نصرالله به خامنه ای و دلگرمی های بیهوده و خیالی به صفوف خود و تروریست های وابسته حکومت مانند “راه نصرالله ادامه دارد” و “شهادت کسی مانند نصرالله شجره مقاومت را مستحکم می کند” دادند.
این وضعیتی است که حکومتی که طی 45 سال گذشته ضدیت با آمریکا و اسرائیل را هویت سیاسی و ایدئولوژیکی خود کرده بود و خود را پایگاه و رآس جهانی امت اسلامی می نامید و نابودی اسرائیل و آزادی قدس را جزو اساسی ترین احکام شرعی برای هر مسلمانی قرار داده بود، امروز به آن دچار شده است.
رژیم اسلامی که تا یکسال گذشته پشتش به گروه های تروریستی وابسته اش گرم بود و فکر می کرد با ایجاد تنش و ناآرامی در منطقه بوسیله موشک پرانی های حماس و حزب الله و غیره به خاک اسرائیل و پایگاه های نظامی آمریکا در عراق می تواند ژست قدرقدرتی و اقتدار در منطقه بگیرد. و با این ژست می کوشید توان سرکوب اعتراضات و خیزش های داخلی را به رخ مردم بکشد. اما بعد از حمله تروریستی 7 اکتبر حماس به اسرائیل، این دولت حملات گسترده ای را به غزه آغاز و در این حملات ناکارآمد شدن حماس را آشکارا دیدیم. در عین حال حمله حماس بهانه ای شد برای حملات بی امان به غزه که در جریان آن 50 هزار نفر از مردم بی دفاع جنایتکارانه قتل عام و قربانی دو جریان تروریستی اسلامی سیاسی و فاشیست اسرائیل شدند. در جریان این حملات بود که جمهوری اسلامی متوجه برتری قدرت نظامی اسرائیل و نفوذ امنیتی آن در دستگاه های امنیتی خود و گروه های وابسته اش شده و تعادل اش را از دست داد. این وضعیت نامتعادل و آشفتگی درونی حکومت با هر حمله اسرائیل که به کشته شدن سران گروه های وابسته به آن مانند اسماعیل هنیه و حسن نصرالله و سرداران سپاه منجر شده، شدت یافته است.
واقعیت اینست که جمهوری اسلامی به آخر خط رسیده است. در مقابل اسرائیل که هر روز فشارش را می افزاید نه تنها توان پاسخگوئی نظامی مستقیم را ندارد، بلکه حتی مانند گذشته جرأت رجزخوانی و هارت و پورت کردن برای دلگرم کردن نیروهای اردوگاه خود را هم از دست داده است.
تضعیف حکومت در منطقه که به درماندگی و زبونی در پاسخگوئی نظامی و تهی شدن هویت ایدئولوژیکی اش منتج شده، به نفع مردم و انقلاب “زن، زندگی، آزادی” است. روند درماندگی و زبونی جمهوری اسلامی در جنگ تروریست ها سرعت گرفته و هر روز عمیق تر می شود. این وضعیت ضعف حکومت در مقابل مردم در داخل را نیز عیان تر میکند. جامعه هم دارد فشار خود را بر رژیم تشدید می کند. اعتراضات و تجمعات اعتراضی و اعتصابات روز بروز وسیع تر و رادیکال تر می شوند و فضای سیاسی هر چه بیشتر به نفع انقلاب در حال رقم خوردن است. رویاروئی های جامعه با جمهوری اسلامی کاملا قطبی و انقلابی هستند. این اوضاع همین حالا که حکومت برای کشته شدن نصرالله 5 روز اعلام عزای عمومی کرده و مردم به شادمانی می پردازند، بسیار مشهود است. در حالیکه خامنه ای و رژیم اش در وحشت و عزا است، مردم رقص و شادی می کنند، تجمعات بازنشستگان و اعتصابات کارگری و گسترش بی حجابی زنان به روال معمول در جریان هستند و اینها همه گواه بر این دارند که جمهوری اسلامی با هر ضربه ای که در منطقه می خورد مردم با روحیه تر و قدرتمندتر در مقابلش صف می بندند و همین اوضاع انقلابی در داخل است که پاشنه آشیل پاسخگوئی رژیم به ضربات پی در پی اسرائیل بر پیکر تروریسم اسلامی شده است.
جمهوری اسلامی از ترس سرنگون شدن توسط مردم انقلابی در داخل است که جرأت پاسخگوئی به حملات اسرائیل را ندارد. می داند در صورت هر اقدام نظامی ای علیه اسرائیل با واکنش شدید مواجه خواهد شد و ممکن است خامنه ای و دیگر سران حکومت و فرماندهان سپاه به سرنوشت اسماعیل هنیه و حسن نصرالله دچار شوند و مردم در داخل کارش را تمام کنند. برخلاف جنگ هشت ساله با عراق که برای سرکوب انقلاب 57 و تحکیم رژیم ضروری بود و به گفته خمینی یک مائده بود، امروز درگیر شدن در جنگ با اسرائیل برایش حکم مرگ و سرنگونی دارد.
با این اوصاف حکومت کاملا دست بسته و به هم ریخته است و زمان مناسبی برای بازگشت به خیابان و اینبار به پشتوانه اعتصابات عمومی و سراسری است. جامعه نسبت به دو سال پیش که انقلاب خود را شروع کرد، سازمانیافته تر، منسجم تر و واقع بین تر شده است. مردم با تجربه دریافته اند که چپ و راست چه تفاوتی با هم دارند. درک کرده اند که چه جریانات سیاسی ای انقلابی و همراه انقلاب مانده اند و چه جریاناتی ضد انقلابی و در برابر مردم و انقلاب قرار گرفته اند. نیروهای نظامی و امنیتی و انتظامی رژیم روحیه باخته تر و مستأصل تر از گذشته شده اند. وقت آن است که شوراهای انقلابی پا گرفته در اوائل انقلاب “زن، زندگی، آزادی” را فعال تر و تکثیر کنیم. در مراکز کارگری و مدارس و دانشگاه ها و بازار و غیره اعتصابات عمومی و سراسری را آغاز کنیم و خیابان ها را مجددا و اینبار صدها هزار نفره و میلیونی به تسخیر خود در آورده و تسخیر مراکز نظامی را در دستور قرار دهیم.

اینرا هم بخوانید

مهاجرستیزی انگاره ها تا واقعیات- سیاوش رهرو

اکثر انگاره ها در ارتباط با به اصطلاح موج مهاجرستیزی اخیر به شدت تحت تاثیر …