شبانگاه پنجشنبه ۱۲ اردیبهشت، اول ماه مه روز جهانی کارگر بیش از پنجاه نفر از کارگران فصلی افغانستانی که برای یافتن کار راهی ایران بودند، در دهانه ذوالفقار به کمین مرزبانان جمهوری اسلامی ایران افتادند. پس از دستگیری، وحشیانه شکنجه و ضرب و شتم شدند. تعدادی از آنان را به اجبار لخت کردند و با کابل به جانشان افتادند. در میان دستگیر شدگان چندین کودک و نوجوان بودند. روز بعد همه دستگیر شدگان را به کنار رودخانه هریررود بردند و مجبور کردند که خود را به رودخانه خروشان و گلآلود بیندازند. تنها چند نفر که شنا بلد بودند، توانستند جان سالم به در ببرند. و خبر این جنایت هولناک را بازگو کنند. در منطقه گلران در ولایت هرات، پنچ جسد از آب گرفته شد و به بیمارستانی در هرات انتقال داده شد. پنج جسد دیگر چنان متلاشی شده بود که قابل حمل نبود و در محل دفن گردید. اجساد دیگری در کنارههای رودخانه در ترکمنستان پیدا شده است. از میان اجساد چهل و پنج کشته شده، تا کنون هیجده جسد یافت شده است و بقیه مفقودالاثر هستند. تنها دوازده نفر از پنجاه و هفت کارگری که به زور به رودخانه انداخته شدند، توانستند زنده بمانند.
در میان کشته شدگان دو کودک ۱۴ و ۱۶ ساله به اسامی محمد جان و عبدالحسین به دلیل فقر و فلاکت خانواده راهی مرز شدند. ضربات کابل بر پیکر خونین این دو کودک کاملا مشهود است. ادریس کارگر دستفروش با فروش گاری دستی خود، هزینه سفرش را برای یافتن کار تأمین کرد، تا بتواند مخارج خانواده را پس از مرگ پدر فراهم کند. همه آنها میرفتند که لقمهای نان بیابند!
علیرغم همه شواهد و از جمله شهادت متقن دستگیر شدگانی که جان سالم به در برده بودند، جمهوری اسلامی به کلی این جنایت خود را انکار کرد. جامعه جهانی نسبت به این جنایت بسرعت واکنش نشان داد. جنایت جمهوری اسلامی را محکوم کرد. در شهرهای هرات، مزار شریف، کابل در مقابل سفارت و کنسولگری جمهوری اسلامی اعتراضات. تظاهراتهایی برپا شد. جنایت جمهوری اسلامی محکوم گردید. جهان متمدن
در خارج کشور، در شهر برلین تجمع اعتراضی مقابل سفارت حکومت اسلامی ایران فراخوان داده شده. چندین تشکل و نهاد افغانستانی در شهر کاسل با برگزاری جلساتی بر سر شکایت نامهای رسمی به اتحادیه اروپا توافق کردند و خواهان محاکمه جمهوری اسلامی ایران شدهاند. دولت افغانستان هیئتی را برای رسیدگی تعیین کرده که تا کنون واکنش رسمی از خود نشان نداده است.
جنایت جمهوری اسلامی و کشتار کارگران جویای کار افغانستانی در اول مه روز جهانی کارگر، سند دیگری از کارگر ستیزی و مهاجر ستیزی آن است. این جنایت نباید بی پاسخ بماند. جهان متمدن رفتار نژادپرستانه و ضد انسانی جمهوری اسلامی با پناهندگان افغانستانی را بخوبی میشناسد.
حکومت اسلامی طی چهار دهه بصورت سیستماتیک با تحمیل بزرگترین مشقات و فشارها بر مهاجرین و پناهندگان افغانستانی، آنان را از ابتداییترین حقوق شهروندی محروم کرد.
ممنوعیت از اسکان در ۳۷ شهر و هفده استان کشور، ممنوعیت هر نوع تملک و استخدام دولتی، ممنوعیت تردد آزادانه در کشور، بی هویت و بی شناسنامه کردن نیم میلیون کودک و نوجوان افغانستانی،
ارائه مشاغل مجاز برای مهاجرین افغانستانی شامل سخت و شاقترین کارها از قبیل کندن چاه، تمیزکردن قتات، رفتگری، بازیافت زباله، پاککردن فاضلاب و از این قبیل، مجزا کردن مدارس دانشآموزان افغانستانی در برخی از شهرها و استانها، ممنوعیت انتخاب برخی از رشتههای دانشگاهی، اجرای طرح آمایش و سرکیسه کردن و باجگیری از خانوادههایی که اجازه اقامت موقت در ایران را دارند، یکی از شنیعترین رفتارهای ضد پناهندگی را خلق کردند. در ادامه همین وضعیت تبعیض آشکار در تشخیص و درمان بیماران کرونایی نسبت به مهاجرین افغانستانی صورت گرفت.
علیه این رفتارهای بشدت ضد بشری جمهوری اسلامی، انساندوستی و پناهنده پذیری مردم ایران در مقابل این نژادپرستی سازمان یافته دولتی ایستاد. دهها نهاد و انجمن و دفاع از حقوق پناهجویان افغانستانی شکل گرفت. از کمک به ایجاد مدارس خودگران تا یافتن مسکن و شغل و تأمین زندگی و بسیاری از امور دیگر بویژه حمایت ار کودکان کار و خیابان که عمدتاً از کودکان حابشیه نشین و مهاجرین هستند مهاجرین گرفت.
اخیرا جمهوری اسلامی در تلاش برای خنثی کردن حمایتهای مردمی به بهانه متمم بودجه سال ۱۳۹۹ بند ح تبصرهی ۱۷ قانون بودجهی سال ۱۳۹۹، که کمک به افراد و موئسسات را منوط به درج شناسنانه و کارت ملی میکند، عملا راه را برای حمایت از مهاجرین افغانستانی مسدود میکند.
جنایت اخیر جمهوری اسلامی بر بستر بیش از چهار دهه رفتار نژادپرستانه با مهاجرین و پناهندگان افغانستانی صورت گرفته است. از کشتار و شلیک مستقیم به پناهجویان در مرزها تا هجوم و قتیل عام پناهجویان افغانستانی در یزد و تا پایمال کردن حقوق ابتدایی پناهندگان، دستگیر و تهدید دائمی برانها. بطوریکه روزانه صدها نفر به بهانههای مختلف دستگیر و رد مرز میشوند.
کارگران افغانستانی شهرروندان جامعه و بخشی جدایی ناپذیر از طبقه کارگر در ایران هستند. تنها با سرنگونی جمهوری اسلامی امکان تحقق کامل یک زندگی انسانی و حق شهروندی برای کلیه پناهندگان و مهاجرین افغانستانی میسر است. *