فصل أول: انقلاب ٥٧ و اول مه در کردستان ١٣٥٨ ـ ١٣٦٣
جنبش اول ماه مه در سال ١٣٥٨در شهرهای سنندج، مهاباد، اشنویه و بوکان در موقعیت سیاسی و شرایط نوینی برگزار شد. از یک طرف کارگران و کمونیستها و مردم انقلابی خود را در مقابل رژیم سلطنتی پیروزمند می بینند. آکسون های اول ماه مه با پایان دیکتاتوری رژیم شاه اولین نفس های آزاد شده کارگران را در خیابانها به نمایش میگذارد. از طرف دیگر طبقه کارگر بمثابه طبقه اجتماعی و دخیل در صحنه سیاسی کردستان در این روز و با نمایشهای رژه و مراسم اول ماه مه نشان داد که جامعه کردستان در این روز و با نمایشهای رژه و مراسم های اول ماه مه نشان داد که جامعه کردستان برخلاف نظرات و دیدگاه های بورژوایی و ناسیونالیستی جامعه ای طبقاتی است و کارگر و مطالبات کارگری نه تنها در عرصه کشمکشهای جاری در جامعه، حضور و موجودیت اجتماعی و واقعی دارد، بلکه محور اصلی کشمکشها و تحولات اجتماعی و سیاسی است.
اول ماه مه ١٣٥٨ اولین مراسمهای روز کارگر بعد از سرنگونی رژیم شاه بود. مراسم سال ٥٨ در میان خروش انقلاب در شهرهای ایران برگزار شد و با شکوه ترین جشن جشن کارگرا بود. میلیون ها زن و مرد کارگر در این روز در شهرهای مختلف ایران، روز همبستگی جهانی خود را با برپایی دهها میتینگ در شهرهای مختلف و تظاهرات پرشور، برگزار کردند. اولین روز کارگر بعد از قیام ٥٧، یعنی اول ماه مه سال ٥٨ حدود نیم میلیون نفر در تهران و صدها هزار نفر در شهرهای مختلف رژه رفتند.
در اول ماه مه سال ٥٨یک خواست اصلی کارگران لغو قانون کار زمان شاه و تدوین یک قانون کار جدید بود.
در کردستان هم نمایش و جشن جهانی روز کارگر برای اولین بار بطور علنی در خیابانهای شهرها و حتی در روستاهای بزرگ برگزار میشود. سرود انترناسیونال و شعارهای انترناسیونالیستی و کارگری همه جا طنین انداز میشود.
سنندج: در ١١ اردیبهشت سال ٥٨به دعوت «جمعیت دفاع از آزادی و انقلاب» هزاران نفر از کارگران و زحمتکشان و مردم شهر سنندج با حمل پلاکاردهای گوناگون در میدان آزادی شهر اجتماع کردند، تا روز همبستگی جهانی کارگران را جشن بگیرند. «سندیکای کارگران بیکار» سنندج طبق فراخوانی کارگران را دعوت کرد با به طور متشکل در این میتینگ شرکت کنند. محله «تازآباد» که مرکز سندیکا در آن قرار داشت، مملو از کارگران شاغل و بیکاری بود که آماده شرکت در جشن طبقاتی خود بودند.
کارگران با حمل شعار و پلاکارد هایشان سرود خوانان به طرف میدان آزادی شهر به حرکت درآمدند. شعار کارگران «جهان متحد شوید» که شعار اصلی مراسم بود، روی یک باند رول بزرگ نوشته شده بود، روی پلاکاردهای متعدد سایر مطالبات کارگران مانند «بیمه بیکاری» حق اشتغال، ٨ ساعت کار و مطالبات رفاهی دیگری بچشم میخورد. در میان شادی و سروز اجتماع کنندگان در میدان آزادی هزاران کارگر شاغل در صفوف منظم به اجتماع کنندگان پیوستند.
زنان به خصوص زنان کارگر کارخانه پوشاک وسیعا در مراسم اول مه شرکت داشتند.
روز اول ماه مه سال ٥٨به دعوت سندیکا تمام نانوایی ها تعطیل شدند و کارگران با حمل پلاکاردها و شعارها ی خود در میتینگ اول ماه مه شرکت کردند. نماینده کارگران در میتینگ سخنرانی کرد و کارگران را به اتحاد و همبستگی بیشتری دعوت کرد.
مهاباد: تظاهرات باشکوهی توسط جمعیت انبوه کارگران فصلی، کارگران کارگاه های مختلف و مردم شهر به راه افتاد. شرکت کنندگان در محل خانه جوانان شهر مهاباد تجمع کردند و اعلامیه و پیام و سخنرانی درباره همبستگی مبارزاتی کارگران جهان پخش شد. در این مراسم کارگران شعار میدادند: پیروز باد روز جهانی کارگر، کارگران جهان متحد شوید.!
بوکان: رحمان حسین زاده در خاطرات خود در مورد برپایی مراسم اول ماه مه چنین میگوید؛ دنبال قیام ٥٧ اکنون فرصتی پیش آمده بود که کارگران و مردم زحمتکش بمناسبت روز کارگر جشن بگیرند. برگزاری مراسم روز کارگر عده بیشکاری را با خود روز کارگر و تاریخچه آن آشنا نمود. که با آن زمان چیزی در مورد آن نشنیده بودم. روز اول مه، شهر سیمای دیگری داشت. دسته دسته کارگران و مردم زحمتکش و جوانان و روشنفکران انقلابی و کمونیست در محوطه «جمعیت دفاع از حقوق زحمتکشان و …» جمع شده بودند و سپس از آنجا راهپیمایی شروع شد. مراسم به دعوت «جمعیت» شهر بوکان و سازمان چریکهای فدایی برگزار شد که حدود ده هزار نفر از کارگران، مردم فقیر و زحمتکش شهر و روستا و روشنفکران انقلابی در آن شرکت کردند. مرتجعین مذهبی که به دور «مکتب قران» جمع شده بودند برای بر هم زدن تظاهرات، ممانعت از این حرکت مستقل کارگری و کم رنگ کردن شعارها و خواسته های کارگری در آن مراسم شرکت کردند. آنها خواستند با دادن شعارهای مذهبی در جهت تطهیر رژیم اسلامی تظاهرات را بر هم بزنند. اما با با عکس العمل قاطع کارگران و اجتماع کنندگان روبرو شدند. کارگران در طول تظاهرات با تکرار محکم و رسای شعار «کارگران جهان متحد شوید» مشت محکمی بر دهان مرتجعین مذهبی کوبیدند. این مرتجعین که دیگر تاب تحمل شعارهای طبقاتی کارگران و این حرکت آگاهانه و شکوهمند را نداشتند صف خود را که جمعیتی ١٥٠ نفر بودند از تظاهرکنندگان جدا کردند. تظاهرات کارگران با شعار «برادری ـ برابری ـ حکومت کارگری» و با سرود انترناسیونال ادامه پیدا کرد و با عظمت خاصی که نشانی از قدرت کارگران بود خیابانهای اصلی شهر را درنوردیدند. کارگران این روز را در فضای پُر از شادی و امیدواری به آینده ای روشن برگزار نمودند. بعلاوه این روز به میدان کشمکش انسانهای آزاده و کمونیست با مرتجعین مذهبی تبدیل شد که طی آن مرتجعین به عقب نشینی مجبور شدند. این هم خود موفقیت دیگری بود.
اشنویه: جلال محمودزاده در مورد اول ماه مه ١٣٥٨ خاطراتش را چنین نوشته است؛ از جنگ خونینی که عوامل حکومتی با کمک مرتجعین و ناسیونالیستهای محلی در شهر نقده راه انداخته بودند، فقط چند هفته میگذشت. آثار و عواقب این فاجعه سیاسی عمیقا بر فضای سیاسی شهر و فعالین سیاسی آن سنگینی میکرد. شهر را از این فضای سنگین و غمگین درآورد و شور و شوق سیاسی قبل از این کشتار را برگرداندن کار آسانی نبود.
«جمعیت دفاع از حقوق خلق کُرد» در اشنویه تنها جریان فعال جدی در این مقطع بود. اغلب فعالین آن تا قبل از جنگ نقده در ارومیه در سازماندهی تحصن دهقانان و زحمتکشان اطراف ارومیه بر علیه اربابان و مرتجعین و عوامل حکومتی فعال بودند. از هم فروپاشی این تحصن که جنگ نقده میخ آخر را به آن زد، بر موقعیت سیاسی جمعیت هم تاثیرات منفی داشت. علیرغم این شرایط فعالین جمعیت امکان اولین جشن اول ماه مه(شاید اولین جشن مبارزاتی در تاریخ این شهر) را از دست ندادند و به استقبال تدارک جشن رفتند.
«جمعیت» راهپیمایی اول ماه مه را فراخوان داد. از چند روز قبل در قسمت بخش کارگری که در گوشه ای از دفتر بزرگ «جمعیت»(ساختمان تعاونی) قرار داشت. فعالین سیاسی شهر و بخصوص جوانان به شعار نویسی و تهیه پلاکارد پرداختند. فراخوان توسط نمایندگان کارگران بیکار مانند مصطفی نجار در میان کارگران پخش شد. در این زمان مسئله کارگران بیکار داشت به مسئله سیاسی شهر تبدیل میشد و مطالبه حق بیمه بیکاری نضج میگرفت. این باعث شد که تعدادی از کارگران شهرداری و آبیاری که هسته اصلی اعتراضات بودند در جشن شرکت کنند. این نقطه قوت جشن بود.
راهپیمائی از جلو دفتر جمعیت شروع شد و به طرف خیابان اصلی شهر راه افتاد. در شروع راه پیمائی تعدادمان زیاد نبود ولی به مرور جمعیت بیشتر میشد. بخصوص در خیابان اصلی در محل اجتماع روزانه کارگران بیکار به تعدادمان افزوده شد.
در طول راهپیمایی شعارهایی چون «زنده باد طبقه کارگر، دشمن سرمایه دار»، «زنده باد اول ماه مه»، داده میشد. روی پلاکاردها هم همین شعارها نوشته شده بودند.
در گردهمایی آخر راه پیمائی از جمله سخنرانان مصطفی نجار بود. او بیشتر به مسئله بیکاری کارگران شهرداری و آبیاری شهر پرداخت. کارگران شهرداری و آبیاری بعد از انقلاب ٥٧ بیکار شده بودند و یا اینکه اگر کار می کردند حقوقی میگرفتند. تا این مقطع دیگر بیکاری داشت تبدیل به مسئله حاد سیاسی شهر میشد. طرح این مسئله پایه اعتراضات بعدی شد. که دو یا سه راه پیمائی را بدنبال داشت. حاصل آن گرفتن حق بیکاری برای حدود ٢٠٠ کارگر بود. که «جمعیت» و نمایندگان کارگران تحویل آن از شهرداری شهر و پرداخت به کارگران را سازماندهی می کردند.
جنبش اول ماه می در کردستان ١٣٥٨ـ ١٣٧٨
اول ماه می سال ١٣٥٩
اول ماه می سال ١٣٥٩، به فاصله چند روز پس از تصرف خونین دانشگاه ها در زمان رئیس جمهوری بنی صدر و (توسط شورای انقلاب فرهنگی رژیم که عناصری چون عبدالکریم سروش در آن حضور داشتند) فرا رسید. در کردستان هم دو هفته قبل از اول مه یورش نظامی مجدد جمهوری اسلامی به شهرهای کردستان با حمله به سنندج شروع شد.
سنندج؛ در تب جنگ توده ای با نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی، دومین اول ماه مه در ١٢ اردیبهشت ٥٩برگزار شد. در روز کارگر مردم انقلابی که ستون نظامی ١٨٠٠نفره رژیم اسلامی را تار و مار کرده بودند و تدارک آمادگی مقابله با پورشهای عظیم تری را میدیدند. مجال برگزاری مراسم بزرگ و باشکوه اول ماه مه را نیافتند. اما، در بنکه های شهر و انقلابیون محلات شهر سنندج اینجا و آنجا بطور پراکنده مراسمهای کوچکی برپا کردند. و به این ترتیب در میان خروش رگبار انقلابیون و غرش هلی کوپترهای رژیم و ترکش گلوله های توپ و خمپاره در محلات شهر این روز گرامی داشته شد.

بوکان؛ مراسمی به مناسبت روز جهانی کارگر در سالن مدرسه کمال شهر بوکان برگزار گردید که انبوه وسیعی از کارگران و زحمتکشان و انقلابیون کمونیست در آن شرکت داشتند. در این مراسم رفیق جانباخته جعفر شفیعی درباره اول ماه مه و همبستگی طبقاتی کارگران جهان سخنرانی کرد.
مریوان؛ در مورد مراسم اول مه مریوان عبدالله دارابی در بخشی از خاطراتش میگوید؛ «در شهر مریوان بعد از قیام ما چپ ها قدرت سیاسی را تصرف کردیم و فوری در شهر و روستاهای مریوان برای سازماندهی حاکمیت شورایی آرایشهای لازم را اتخاذ کردیم. تجارب و نقش ما در جنبش دهقانی مریوان در سالهای ١٣٥٣ به بعد در پیشرفت دخالت گیری سیاسی به عنوان قطب کمونیستی جامعه موثر بودند. در مدتی که ما صاحب قدرت بودیم کارگر و زحمتکش مریوان احساس قدرت می کردند. در همین رابطه برای بسیج کارگران که از قبل با آنها ارتباط داشتیم تلاشهای فراوانی انجام دادیم. و قبلا با رفیق عطا رستمی رفیق محبوبمان صحبت کردیم. که برای اول مه و برای ارائه یک سخنرانی خوب آماده باشد. سعی کردیم مراسم خوبی در روز کارگر داشته باشیم.
اسد نودینیان که در صفوف کارگران شرکت «مام سنگر» و کارگران ساختمانی در سالهای ٥٣ تا ٥٦ کار کرده بود و با آنها چند اعتصاب کارگری را در شرکت ساختمانی پادگان مریوان و شرکت تاسیس گمرک در سالهای ١٣٥٤ و ٥٥ سازماندهی کرده بود، در مورد مراسم اول مه تعریف میکند؛ «اولین بار بود که میتوانستیم با کارگران برای شرکت در یک مراسم کارگری صحبت کنیم. قبلا این امکان را نداشتیم، از چند روز قبل از اول ماه مه ١٣٥٩ با تعداد زیادی از کارگران مام سنگر و کارگران شرکت ساختمانی برای شرکت وسیع در مراسم صحبت کردیم. فضای عمومی آکنده از شور و شوق بود. چند ماه قبل از اول ماه مه کارگران ساختمانی و کارگرانی که در شرکت «مام سنگر» کار میکردند در محل شهرداری مریوان تحصن کرده بودند و توانستند بیمه بیکاری را به رژیم جمهوری اسلامی تحمیل کنند و در این رابطه از طریق شهرداری های سنندج و مریوان هر کدام مبلغی را بعنوان حق دوران بیکاری دریافت کردند.

در مراسم اول ماه مه، کارگران شرکت مام سنگر، کارگران شهرداری مریوان، کارگران ساختمانی و فصلی و محلات کارگری این شهر با پلاکاردهایی در گرامیداشت اوا ماه مه و اتحاد کارگران جهان و با شعار اضافه دستمزد راهپیمایی گسترده ای را در خیابانهای شهر مریوان ترتیب دادند. در پایان راهپیمایی رفیق عطا رستمی رهبر وحبوب کارگران و مردم شهر و روستاهای مریوان در مورد جایگاه و اهمیت جهانی روز کارگر و وضعیت کارگران سخنرانی کرد.
کامیاران؛ محمد آسنگران در مورد اول مه سال ١٣٥٩ چنین تعریف کرده است: «چند هفته قبل از اول مه فعالین کارگری و تعدادی از فعالین سیاسی در محافل مختلف برای برگزاری هر چه سریعتر مراسم در این روز دست به کار شدند. فراخوان این مراسم با هماهنگی فعالین بصورت دست نوشته و بعدا تایپ شده دور از چک پاسداران و دیگر عوامل رژیم در میان مردم پخش شد. پلاکاردها و شعارهای این مراسم آماده شده بود. هر روز تعدادی از فعالین این حرکت برای هماهنگی بیشتر همدیگر را ملاقات می کردند. یه پیشنهاد یکی از رفقای دست اندرکار کارگران و زحمتکشان روستاها هم باید از این حرکت با خبر میشوند. برگزاری مراسم در شرایط نسبتا دشواری بود، پاسداران جهل و سرمایه، مزدوران ضد کارگر و ضد هر نوع ترقی خواهی در شهر علیه مردم شهر و کارگرو زحمتکش انقلابی کمین کرده بودند. برگزاری مراسم اول مه در چنان شرایطی به این معنی هم بود که هنوز روحیه انقلابی و دفاع از قیام ٥٧ در مقابل جمهوری اسلامی در مقابل سرکوب و خفقان ادامه دارد.
در همین رابطه بسیج نیرو و دخالت وسیع مردم شهر و روستاها اهمیت داشت. قرار بر این شد که هر کس از طریق دوست و آشنای های خود این حرکت را در روستاها هم سازمان دهد. رستم و قادر مارابی از فعالینی بودند که بیشترین تبلیغ را در روستاها سازمان دادند. روز اول ماه مه فضای جوش و خروش با بیم از احتمال دخالت مزدوران رژیم قاطی شده بود. رفقای دست اندرکار و سازماندهندگان مراسم با دیدن مردمی که به طرف محل شروع راهپیمایی می رفتند دچار دلهره و اضطراب شده بودند. هر لحظه نگرانی از دخالت پاسداران بیشتر میشد. اما تجمع مردمی که از نقاط مختلف شهر و روستاهای اطراف آمده بودند امید و قدرت بیشتری به رفقا میداد. در همان تجمع اولیه پیامهای همبستگی کارگران و دانش آموزان قرائت شد. و به دنبال آن راه پیمائی به شعارهای زنده باد اول مه روز همبستگی کارگران، اخراج نیروهای نظامی جمهوری اسلامی از کردستان و… شروع شد. و در جریان این مراسم نیروهای جمهوری اسلامی به آکسیون اول مه حمله کردند. همان جا دو نفر از کارگران و فعالین اول مه «رستم مارابی» و «قادر مارابی» جان خود را از دست دادند و تعدادی هم زخمی شدند. یادشان گرامی باد.
لازم است اشاره کنم؛ در صفوف تشکیلات مسلح کومه له هم، رفیق دیگری به اسم قادر مارابی که در درگیری های سال ١٣٦٦در اطراف روستای دزلی مریوان جان باخت وجود داشته است. یاد و خاطره اش گرامی یاد.
تلاش کردم عکس دو رفیق جانباخته، قادر مارابی و رستم مارابی در مراسم روز کارگر سال ١٣٥٩کامیاران را با متن کوتاهی در گرامیداشت این دو عزیز بنویسم. متاسفانه بیوگرافی آنها را پیدا نکردم.
جنبش اول ماه می در کردستان ١٣٥٨ـ ١٣٧٨
اول ماه می سال ٦٠ـ ٦١ـ ٦٢ـ٦٣
اول ماه می سال ١٣٦٠؛ خمینی در پیام نوروز اش سال ٦٠را سال «قانون» اعلام کرد. و از متن پیام آشکارا معلوم بود که این سال از نظر او سال قانون سرمایه برای شکست انقلاب و تدارک وسیع حمله به آن خواهد بود. فشار در رابطه با جنگ بلافاصله پس از تعطیلات نوروزی نسبت به سال قبل افزایش پیدا کرد. رژیم با تکیه بر عوامل خود در کارخانه ها و محل های کارگری به باجگیری جنگی توسل جست و برای بسیج کارگران و اعزام آنها به جبهه های جنگ ایران و عراق تلاش نمود. همراه با بازگشت کارگران به کارخانه ها پس از تعطیلات عید اخراج و دستگیری رهبران عملی و کارگران مبارز آغاز شد. رژیم بویژه در این دستگیری ها و اخراج ها و دستگیری ها انگشت روی فعالین و سازماندهندگان اول مه می سال ٥٩گذاشته بود.
در سال ٦٠ روز اول مه می تعطیل بود. در این سال به جز شهر بوکان سایر شهرهای کردستان توسط رژیِم جمهوری اسلامی اشغال شده بود. کارگران در شرایط تازه ای در مقابل رژیم جمهوری اسلامی قرار گرفته بودند. حمله نظامی به کردستان، ادامه جنگ مسلحانه علیه نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی و در کنار اینها درگیر شدن کارگران با جمهوری اسلامی و برقراری فضای نظامی در شهرهای سنندج، سقز و مهاباد مجال فکر کردن به مراسمهای روز کارگر را از کارگران سلب کرده بود.
اما در شهر بوکان که هنوز آزاد بود مراسم روز کارگر با شکوهی و با حضور هزاران نفر از کارگران و مردم انقلابی برگزار شد.
اول ماه می سال ١٣٦١؛ دولت اعلام میکند که کار تعطیل نیست و تولید برای جبهه انجام میگیرد.
کارگران کردستان در مراکز کارگری و کارگاه ها و شرکتهای کارگری و پروژه های ساختمان سازی به صورت منفرد سرکار نمی روند و روز کارگر را تعطیل میکنند. و عمدتا در محافل و جمع ها و خانوادهای کارگری در شکل پیک نیک و در منازل بصورت جمع شدن دسته جمعی و دورهمی روز کارگر را جشن میگیرند. در این سال مراسم دولتی توسط کارگران در کارخانه های پوشاک و شاهو سنندج تحریم میشود. تحریم مراسم های دولتی در سال ٦٠ مبارزه آگاهانه کارگران بود. تحریم مراسم ها توسط کارگران در شرایطی شکل گرفت که کارگران در اثر فضای جنگ ایران و عراق و میلیتاریزم شهرها از برگزاری مراسم و جشن روز کارگر محروم شده بودند.
اول ماه می سال ١٣٦٢؛ رژیم جمهوری اسلامی ابتدا سعی در مسکوت گذاشتن و حرف نزدن از روز کارگر داشت. اما بالاخره وزیر کار مجبور شد به رادیو بیاید و روز کارگر را به کارگران تبریک بگوید. و این سرآغاز سر فرود آوردن جمهوری اسلامی در قبال روز کارگر بود. با وجود عقب نشینی و تبریک به مناسبت روز کارگر، وزیر کار اعلام کرد که کار تعطیل نمیشود . در برخی از کارخانه ها کارگران به مناسبت روز کارگر شیرینی پخش کردند.
در سنندج در کارخانه های شاهو و پوشاک کارگران مراسم دولتی رژیم را تحریم میکنند. و در محافل خانوادگی خود و در محلات روز کارگر را جشن میگیرند.
در مهاباد در روز کارگر کارگران در مراکز کارگری از جمله نانوایی ها تعطیل میشوند. شهر چهره پُر جنب و جوش بخود میگیرد. کارگران نانوای در خیابانهای شهر شیرینی پخش میکنند. شیرینی ها در کاغذهایی با شعارهای گرامیداشت روز کارگر پیچیده شده بود.
در سقز کارگران همراه خانواده هایشان در محافل خانوادگی و در جمعهای چند نفری مراسم روز کارگر را برگزار میکنند.
در نقده کارگران معادن سنگ و روستای «کولی» با شور و شوق فراوان مراسم روز کارگر را برگزار میکنند. روز ١١ اردیبهشت کارگران با تصمیم قبلی دست از کار میکشند. کارگران توانستند از طریق خانواده و بستگان خود زنان و دختران کارگری را که در مزارع کشاورزی روستا کار می کردند با روز کارگر آشنا کنند و برایشان درباره روز کارگر صحبت کردند.
در روز کارگر در نقده به دلیل نرفتن دانش آموزان به مدرسه، تعدادی از مدارس تعطیل شد.
اول ماه می سال ١٣٦٣؛ به دنبال جو خفقان و اعدام ها و شدت گرفتن جنگ ایران و عراق، برگزاری جشن روز کارگر بدون شک یک پیشروی جنبش کارگری محسوب میشود. در سال ٦٣ روز کارگر تعطیل رسمی اعلام نشد. با این وجود کارگران در این روز جشن و مراسم های دولتی را تحریم کردند. تعداد زیادی از فعالین کارگری به پخش شیرینی به مناسبت روز کارگر پرداختند. در محافل خانوادگی و جمع های مختلف جشن روز کارگر را برگزار کردند.
در سنندج کارگران کارخانه شاهو و پوشاک مراسم دولتی را طبق سنت هر ساله تحریم میکنند. و خود در محافل خانوادگی و دید و بازدیدهای خانوادگی روز کارگر را جشن میگیرند..
مراسم های روز کارگر سالهای ٦٠ـ ٦١ـ ٦٢ـ٦٣ تحت تاثیر شدت گرفتن جنگ ایران و عراق، سرکوب های خونین و اعدام ها در زندان ها، قرار گرفتند. در این سالها تلاش های دولت و کارفرماها و عوامل خانه کارگر و شوراهای اسلامی برای برگزار مراسم های دولتی با تحریم و بایکوت این مراسم ها توسط کارگران عرصه ای جدی و رو در روی های کارگران با دولت و کارفرماها بوده است.
با وجود فشارهای امنیتی و میلیتاریزم جنگی به دلیل جنگ ایران و عراق اما کارگران کردستان برای برنامه های اعتراضی و هر چه با شکوه برگزار کردن مراسم های روز جهانی زن و روز جهانی کارگر آماده میشوند. در این سالها زمینه های اجتماعی و سیاسی و خودآگاهی طبقاتی در میان کارگران رشد چشمگیری داشته و ملزومات تشکیل محافل و جمعهای تدارک روز کارگر نضج میگیرد.
تشکیل حزب کمونیست ایران ۱۱ شهریور ۱۳۶۲ (۲ سپتامبر ۱۹۸۳) مهمترین رویداد سیاسی بود در ایران بود. با تشکیل این حزب افق مبارزاتی نوینی در میان کارگران و مردم شروع به شکل گرفتن گرفت. حزب کمونیست ایران در دل مبارزه و نبرد کنان متولد می شود. از کردستان انقلابی که سازمان کردستان حزب کمونیست ایران ( کومەله ) رهبر یک جنبش توده ای و سازمانده یک جنبش انقلابی است ، تا شهرهای سراسر ایران که فعالیت کمونیستی می باید در سیاه ترین شرایط اختناق و ترور پلیسی ادامه یابد. پیام تشکیل حزب کمونیست ایران در آن سالها برای کارگران، فعالین و زندانیان سیاسی واضح و نوید بخش بود.